نظام زمینداری گیلان در دوره قاجار
ارباب، مالک زمین، آب، بذر، گاو یعنی وسایل تولید بود ولی در امر تولید شرکت نداشت و بخشی از محصول را، طبق شرایط معامله، به خود اختصاص میداد. اقتصاد اربابی بر پایه اقتصاد طبیعی قرار داشت. در چنین اقتصادی جامعه روستایی بر خانوارهای روستایی خودکفا بنا شده بود و رابطه مبادلاتی و اجتماعی ده با خارج از ده بسیار ضعیف بود؛ به عبارت دیگر، در نظام اربابی، تولید بهطور عمده برای مصرف انجام میشد و ارباب فئودال نگران افزایش حجم تولید نبود، از طرفی نبودن راههای ارتباطی مناسب امکان ارسال اضافه محصول را به سایر نقاط غیرممکن میساخت و تمامی محصول اضافی و حتی پول و ثروت برای مصرف در دست ارباب قرار داشت. جماعت رعیت در هر ده به گونهای دستهجمعی با مالکان و متصرفان در ارتباط بودند. روستاییان به دو دسته تقسیم میشدند: اکثریتی از زارعان سهمبر و کشاورزان اجارهدار؛ اقلیتی از خوشنشینان. شیوه مزارعه و اجاره مورد تایید فقه اسلامی بود. بنابر قاعده، زارع سهمبر سهمی از محصول بر پایه میزان مشارکت خود در عناصر تولید (زمین، آب، کار، بذر و گاو) دریافت میکرد. زارعان اجارهدار، اجاره ثابتی بهصورت نقدی و جنسی میپرداختند.
زارعان سهمبر و کشاورزان اجارهدار هر دو دارای حق نسق یا حق ریشه در تکههایی از زمین بودند که در آن زراعت میکردند. دهقانان سهمبر به همراه خوشنشینان ستون فقرات جامعه دهقانی گیلان را تشکیل میدادند، آنان از مالکیت زمین محروم بودند. زارعان سهمبر از حق کشت نسق بهرهمند بودند اما روستاییان خوشنشین از این حق هم محروم بودند، این خوشنشینها برای معیشت خود مبارزه میکردند. فقدان فرصت شغلی دیگر در مراکز شهری، آنان را وادار ساخت با دستمزدهای پایین کار کنند که معمولا بهصورت جنسی پرداخت میشد و کفاف زندگیشان را نمیداد. در واقع ارباب حاکم مطلقالعنان بود و اراده خود را، با اعمال زور و فشارهای اقتصادی، به رعیت و جامعه روستایی تحمیل میکرد. نظام ظالمانه مالکیت بر زمین، شیوه سهمبری از محصول و دهها نوع عوارض مختلف در نهایت تنها یک روزی بخور و نمیر در کف رعیت میگذاشت.
ارسال نظر