بخش سیزدهم
محرمانههای کرهشمالی
بازگشت ژاپنی- کرهایها به وطنشان [کرهشمالی] اغلب با سوءظن و تردید نگریسته میشود و آنها فاقد ارتباطات ضروری برای زندگی خوب در کشوری بودند که با فریبکاری و دغل اداره میشود. به عبارت دیگر، از آنها خواسته شد به کشورشان بازگردند اما وقتی به آنجا وارد شدند تنها و بیپناه به حال خود رها شدند و از ابتداییترین ملزومات زندگی هم محروم شدند. تنها برگ برنده این افراد بازگشته یا «بازگشتگان» تواناییشان برای دریافت پول از بستگانشان در ژاپن بود که به نسبت بسیار ثروتمند بودند (و بر خلاف پولی که از سوی فراریان به کشور فرستاده میشود، دولت از اینها استقبال میکرد). برای ژاپنی- کرهایها سرمایهگذاری این پول در ساختوساز رایج شد. امروزه «چونگریون» در نهایت افول سازمانی خود بهسر میبرد اما همچنان جریان چشمگیری از سرمایه خصوصی از ژاپن وارد کرهشمالی میشود و برای مثال، از این پولها برای استفاده در ساخت هتل «چونگ جین» [Chongjin Hotel] و چندین پروژه آپارتمانی دیگر استفاده میشود. برخی از این مجتمعهای آپارتمانی به منظور اسکان مستاجرانی خاص که در ذهن مقامهاست ساخته میشوند مثل کهنه سربازان نظامی، ورزشکاران ستاره یا دانشمندان. آپارتمانهای وزارتخارجه در پیونگیانگ تقریبا خیلی شیک هستند و کارکنان وزارتخارجه نیز به این آپارتمانهای شیک و لوکس عادت کردهاند زیرا برق تماموقت برای پستکردن چیزهایی به خارج از کشور دارند و وقتی هم این کارکنان از ماموریتهای خارج به کشور خود باز میگردند، انتظار چیزی کمتر از آن را ندارند. در کشوری که قطعی برق امری معمول و رایج است و زمستان بهشدت سرد، برق ۲۴ ساعته شاخصی واقعی است از اینکه چه کسی را میتوان «نخبه واقعی» دانست. درست مانند هر کشور کاپیتالیستی دیگر، آپارتمانها در کرهشمالی قابل فروش هستند. احتمالا اکثریت واحدها در بلوکهای آپارتمانی جدید و تازهساز فوقالعاده بهجای اینکه به کارمندان دولتی که تمایل به آن دارند داده شود در بازار فروخته خواهند شد. تنها تفاوت واقعی همانا فقدان سیستم رسمی برای انتقال آپارتمان است زیرا مالکیت خصوصی در این کشور ممنوع است. با این حال، اگر در هر شهری از کرهشمالی زندگی میکنید، «فروش» آپارتمانتان محتمل است؛ مردمی که در همان منطقه زندگی میکنند به شکل قانونی مجازند که خانههای خود را معاوضه کنند [swap] بنابراین، این امر ممکن است به شکلی نیمهقانونی انجام شود، فروش آن با پول نقد تسهیل میشود اما با این وجود، داد و ستد خانهها بدون هیچگونه ثبتی انجام میگیرد. در پیونگیانگ، جایی که قیمت آپارتمانها از زمان آغاز قرن جدید بیش از ۱۰ برابر شده است، سوداگری ممکن است شاید با یک عامل املاکی (بهصورت غیرقانونی) تسهیل شود. آپارتمانها در مناطق معمولی و بدون آسانسور و بدون برق ناپایدار ممکن است حدود ۳ تا ۴ هزار دلار آمریکا مبادله شود.
با این وجود، طبقات پایین قیمت بالاتری دارند. بهطور کلی پذیرفته شده که هر چقدر فقیرتر باشید، مجبورید در طبقات بالاتر زندگی کنید. در کرهجنوبی بر عکس است زیرا در این کشور بهترین چشمانداز است که قیمت بالاتری دارد. اما وقتی آسانسوری وجود نداشته باشد- یا قطع برق شما را گیر بیندازد- طبقات بالاتر دیگر چندان جذابیتی ندارد. خانههای نزدیک مرز چین- کرهشمالی آشکارا بسیار گران هستند زیرا زندگی در آنجا فرصتهای تجاری خوب و توانایی دسترسی به شبکههای تلفن همراه چینی را بهدست میدهد. برای مثال، گزارشهایی از خانههای بسیار باکیفیت در شهر مرزی Hyesan وجود دارد که قیمتشان ۳۰ هزار دلار است. این قیمتها البته در مقایسه با مناطق بالای شهر پایتخت رنگ میبازد: یک آپارتمان معمولی و رضایتبخش در منطقه مرکزی «مانسودای» در پیونگیانگ (که به شوخی از آن با عنوان «دبی» یا «پیونگاتان» یاد میشود) ۱۰۰ هزار دلار یا بیشتر قیمت دارد [پیونگاتان: در کرهشمالی هم «یک درصدی»ها یا همان «بچه پولدارها» در بخشهای لوکس و ثروتمندنشین این کشور زندگی میکنند. این یک درصدیها را میتوان در پیونگاتان (عنوانی که دیپلماتهای خارجی به پیونگیانگ دادهاند) دید. آنها لباسهای غربی به تن میکنند، به باشگاه میروند و روی تردمیل میدوند و سعی میکنند تمام ادا و اطوارشان غربی باشد. مردان «آدیداس» و «نایک» را ترجیح میدهند و زنان برند «Elle» را مرجح میشمارند. در سفرهایی هم که به چین میروند لیست خرید بلندبالایی با خود میبرند تا برای همکیشان و دوستان خود از مراکز «برند» خرید کنند. در رستورانهایی غذا میخورند که یک ساعت حضور در آن ۵۰۰ دلار آب میخورد و نوشیدنیهایشان هم ۴ تا ۸ دلار قیمت دارد. این گروه در کرهشمالی به «Donju» یا «خدایان پول» معروفند. آنها مشاغل دولتی دارند، بدهبستانهای خارجی دارند و میکوشند تا سرمایهگذاران را وارد کشور خود کنند]. کسانی هستند که از قیمتهای ۲۵۰ هزار دلاری هم سخن میگویند. این پول واقعا زیادی است برای خرید ملک در سرزمینی که فرد حق مالکیت در آن ندارد. اما اگر آن مقدار پول را در کرهشمالی در دسترس داشته باشید، خواهید توانست اطمینان یابید که آن پول در دستان خود شما میماند.
نابرابری
آنهایی که بهطور منظم از پیونگیانگ دیدار میکنند، میگویند این شهر درحال تجربه انوع رونقهاست و آنها که مال و منالی دارند به راحتی آن را خرج میکنند. چند سال پیش، اگر کسی ثروتی داشت آن را پنهان نگاه میداشت اما اکنون به رخ کشیدن ثروت و مصرف آزادانه آن دیگر باعث رو ترش کردن این و آن نمیشود. از استفاده از تلفنهای هوشمند، برق زدن ساعتهای مچی سوئیسی یا حمل کیف دستیهای اشرافی تا نوشیدن قهوههای گرانقیمت، همگی چیزهایی هستند که اگر تا دیروز مختص قشر بالای جامعه بود اما امروز به تفریحات قشر متوسط این کشور تبدیل شده است.این نابرابری در پیونگیانگ عیانتر از جاهای دیگر است؛ شهری که بسیاری از مردم قدرت خرید این چیزها را ندارند اما به یقین میدانند که گروهی هستند که از این فرصتها منتفع هستند اما گروهی دیگر خیر.
ارسال نظر