حجم ویدیو: 0.00 | مدت زمان ویدیو: 00:00:00

با این حال، در تاملات بعدی، بر من روشن شد که شاید نوعی خودبینی بود که فکر کنیم جوامع مدرن بسیار فراتر از ملانزی پیشرفت کرده‌اند زیرا «بزرگ‌مردان» - یعنی، سیاستمدارانی که منابع را میان خویشان و حامیان خود توزیع می‌کردند- در دنیای معاصر «همه جا حاضر» هستند از جمله در کنگره آمریکا. اگر توسعه سیاسی به جنبشی فراتر از روابط ویژه‌پرورانه و سیاست‌های شخص‌گرایانه دلالت می‌کرد، باید توضیح داد که چرا این اقدامات در بسیاری از جاها زنده مانده و چرا نظام‌های ظاهرا مدرن اغلب به آنها رجوع می‌کنند. پاسخ به بسیاری از این سوالات در «نظم سیاسی در جوامع درحال دگرگونی» یافت نمی‌شود؛ در بررسی مجدد این اثر ‌هانتینگتون، این روایت پیش از تاریخ نیاز به توضیح و شفافیت قابل‌توجهی دارد. چنین است که کتاب فعلی، ریشه‌های تاریخی نهادهای سیاسی و فرایند زوال سیاسی را بررسی می‌کند. این اولین مجلد از اثری دو جلدی است و به توسعه سیاسی از دوران پیش از تاریخ تا حدود انقلاب‌های فرانسه و آمریکا می‌پردازد. کتاب فعلی در مورد گذشته است؛ در حقیقت، این مجلد نه با تاریخ ثبت و ضبط شده انسانی که با نیاکان اولیه بشر آغاز می‌شود. چهار بخش اول به ماقبل تاریخ بشر، ریشه‌ها و منشأ دولت، حاکمیت قانون و سرانجام، دولت پاسخگو می‌پردازد. جلد دوم این ماجرا را تا دوران حاضر بررسی می‌کند و توجه خاصی به تاثیری که نهادهای غربی به نهادهای جوامع غیرغربی (که درحال نوسازی هستند) دارند مبذول می‌دارد. سپس توضیح خواهد داد که چگونه توسعه سیاسی در جهان معاصر رخ می‌دهد.

مطالعه این جلد در پیش‌بینی آنچه قرار است در جلد دوم بیاید بسیار مهم است. چنانکه در فصل پایانی این کتاب روشن خواهم کرد، توسعه سیاسی در دنیای مدرن در شرایط بسیار متفاوتی از آنچه در گذشته تا اواخر قرن هجدهم رخ داد، به وقوع می‌پیوندد. وقتی انقلاب صنعتی رخ داد و جوامع بشری از شرایط مالتوسی که تا آن زمان تجربه کرده بودند خارج شدند، یک تحول جدید به فرآیند تغییر اجتماعی افزوده شد که عواقب سیاسی عظیمی داشت.

خوانندگان این مجلد ممکن است تصور کنند که برخی از توالی‌های تاریخی طولانی که در اینجا توضیح داده شدند به این معنا هستند که جوامع در تاریخ‌شان گرفتار شده‌اند اما در حقیقت ما امروز در شرایط بسیار متفاوت و بسیار پویایی زندگی می‌کنیم. این کتاب تعداد زیادی از جوامع و دوره‌های تاریخی را پوشش می‌دهد؛ همچنین از مطالبی خارج از رشته‌ام برای توضیح و تبیین مسائل استفاده می‌کنم از جمله از مردم‌شناسی، اقتصاد و زیست‌شناسی. بدیهی است در اثری در این مقیاس، باید برای تحقیق بر منابع تقریبا ثانویه تکیه کنم. من کوشیدم این مطالب و یافته‌ها را از فیلترهای تخصصی فراوانی بگذرانم اما با این وجود محتمل است که در این مسیر اشتباهاتی تفسیری و عملی هم مرتکب شده باشم. درحالی‌که بسیاری از فصل‌های خاص ممکن است از سوی کسانی که کارشان مطالعه جوامع و دوره‌های تاریخی خاص به‌طور عمیق است قابل پذیرش نباشد اما برای خودم چنین به نظر می‌رسد که در بررسی «زمان» و «فضای» یک دوره تاریخی به روش تطبیقی محاسنی وجود دارد. برخی از الگوهای توسعه سیاسی آشکارا برای کسانی که بر موضوعاتی خاص تمرکزی کم دارند قابل مشاهده نیست.

22222