ویروس تاجدار شکست ناپذیری و شجاعت رهبران پوپولیست را روانه بایگانی تاریخ کرد
شکست مثلث اسطورهای
ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به سلاح مطلوب خود یعنی توییتر روی آورده و کوشیده تا چین را مقصر وضعیت کشورش قلمداد کند. اما توییتهای اعتراضی او و تلاشهایش نتوانسته موجب ارعاب «کرونا» شود و آن را متوقف سازد. در روسیه، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور، سخت در تلاش است تا به هر وسیله شده چنین وانمود کند که اوضاع را در کنترل دارد اما میزان ابتلای صعودی به کرونا در این کشور هم نشان داده که این ویروس از چنگ او گریخته است. گویی ویروس تاجدار بر این است تا به رهبران دنیا دهن کجی کند و بگوید نمیتوانید مرا با تبلیغات و شعار مهار کنید.در سوی دیگر، ژائر بولسانارو، رئیسجمهور برزیل است. او نیز ابتدا کرونا را یک «آنفلوآنزای کوچک» نامیده و گفته بود که تهدید چندان جدیای نیست. اما میزان ابتلای کرونا در این کشور روزانه ۲۰ هزار نفر است. برزیل هنوز به اوج پیش بینی شده نرسیده است.سه رهبر پوپولیست دنیا یعنی ترامپ، پوتین و بولسوناروخطر این ویروس را در ابتدا جدی نگرفته بودند اگرچه میدیدند که این ویروس میکروسکوپی چگونه ایتالیا را در نوردیده است. اکنون اینها میخواهند نشان دهند که همه چیز تحت کنترل است. به عبارت بهتر، میخواهند بگویند که همه چیز را در کنترل دارند. اما واقعیت این است که این ویروس همچنان انتقال مییابد، همچنان بیمار میکند و همچنان میکشد و همچنان ضعف و ناتوانی این رهبران را به رخ شان میکشد.
آرام باشید و ادامه دهید
انکار و نادیده انگاری ویروس کرونا به منزله یک تهدید از سوی روسای جمهور در برزیل و ایالاتمتحده موجب این شد که دولتهایشان سیاست از این ستون به آن ستون فرج است را در پیش گیرند و عملکرد کُند و آهستهای را در پیش گیرند. پیامدهای آن جدی بود: اکنون الگوهایی در حال ظهور است که نشان میدهد چگونه اقدام سریع و قاطع میتوانست جانها را نجات بخشد. برای مثال، الگوی دانشگاه کلمبیا نشان میدهد اگر ایالاتمتحده فاصلهگذاری اجتماعی را یک هفته قبل از اینکه مقامها خواستار آن شوند به اجرا درآورده بود، جان ۳۶ هزار نفر نجات داده میشد. تعداد کشتههای ایالاتمتحده به خاطر کرونا بیش از ۱۰۰ هزار نفر است. همچون بولسانارو، ترامپ هم در ابتدا همواره بر طبل «آنفلوآنزا» بودن این بیماری میکوبید و بارها به آمریکاییها اطمینان داده بود که اوضاع «تحت کنترل است». وقتی روشن شد که اوضاع تحت کنترل نیست، ترامپ همچنان این سیگنال را میفرستاد که همه چیز «اوکی» خواهد شد. شاید همه تقصیر متوجه آنها نباشد چرا که کماطلاعی یا بیاطلاعی از این بیماری یا اطلاعات اولیه ارائه شده از سوی چین که این بیماری را کمخطرتر از آنفلوآنزا معرفی کرده بود، آنها را متقاعد ساخته بود که این بیماری هم نوعی «آنفلوآنزا»ست. ترامپ در ۱۰ مارس گفت:«این غیرمنتظره بود... به جهان ضربه زد و جهانی را به هم ریخت. ما آمادهایم و کار بزرگی با آن انجام میدهیم. این بیماری خواهد رفت. فقط آرام بمانید. خواهد رفت.» این در حالی بود که موارد ابتلا در آمریکا به هزار مورد رسیده بود. درحالیکه ایالاتمتحده محدودیت مسافرتی را وضع کرد و این محدودیتها با منع سفر «به» چین و «از» چین در ۲ فوریه آغاز میشد، اما «مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها» در آمریکا فقط بیانیهای مبنی بر فاصلهگذاری اجتماعی در ۱۵ مارس منتشر کرد. درست یک هفته بعد، میزان موارد ابتلا در آمریکا از یک میلیون نفر فراتر رفت. «ویلیام هاناگ»، اپیدمیولوژیست از دانشگاه هاروارد، به سیانان میگوید: «دستکم گرفتن این ویروس برخاسته از اطلاعاتی بود که ما از چین و اروپا داشتیم. متاسفانه واکنش خوبی در برابر این ویروس نداشتیم و نوع واکنش را به انتخاب رهبران محلی گذاشتیم.» در برزیل، بولسونارو نهتنها گفت این ویروس نمیتواند آسیبی به او بزند بلکه ادعاهای مشابهی هم در مورد برزیلیها مطرح کرد. رئیسجمهور برزیل گفت: «برزیلیها باید مورد مطالعه قرار بگیرند. ما چیزی نمیگیریم. میبینید که مردم به درون آبهای سطحی میپرند و در آن شنا میکنند و هیچ اتفاقی برایشان رخ نمیدهد.» او این سخنان را در ۲۶ مارس اعلام کرد درحالیکه موارد ابتلا در این کشور به ۳ هزار نفر نزدیک شده بود. اگرچه برزیل برخی اقدامات اولیه مانند سفر از کشورهای مبتلا و درگیر کرونا را ممنوع و مرزهای زمینی را بست اما بولسونارو هرگز از تعطیلی کسب و کارها و مدارس دفاع نکرد و دولتش هرگز هیچ دستورالعمل روشنی برای استانها در مورد چگونگی اجرای فاصلهگذاری اجتماعی صادر نکرد. در حقیقت، بولسونارو بارها محدودیتهای وضع شده از سوی مقامهای محلی را تضعیف کرده و نادیده گرفت و حتی با اعتراضات ضدقرنطینه پیوست و بدون ماسک به مردم دست میداد و کودکان را در آغوش میگرفت. «فرانسیسکا کاستا ریس»، محققی که در مرکز «Leuven» برای مطالعات حکمرانی جهانی در بروکسل مشغول تحقیق است، میگوید: «از نظر پاسخ، بولسونارو همچنان اهمیت ویروس را نفی کرده و همچنان بر نادیدهانگاری آن اصرار دارد. هیچ تغییری در این مدت در لحن او پدید نیامده است.» او میافزاید: «لااقل رئیسجمهور آمریکا این را بهعنوان یک مساله یا معضل پذیرفته است. اما فکر میکنم بولسونارو واقعا هیچ پاسخ قانعکنندهای نداده است.» همچون ترامپ، رفتار آشفته بولسونارو موجب شکاف و آشوب در دولتش نیز شده است. در ماه آوریل، او وزیر بهداشت خود «لوئیز هنزیکه ماندتا» که یکی از مهمترین موافقان فاصلهگذاری اجتماعی بود را کنار گذاشت. دومین وزیر بهداشت «نلسون تیچ» هم به تازگی این مقام را ترک کرد. دلیل آن هم انتقاد وی از حکم بولسونارو مبنی بر بازگشایی سالنهای زیبایی و سالنهای بدنسازی و کلاسهای ورزش بود. چنین بود که بولسونارو یک ژنرال نظامی به نام «ادواردو پازولو» را که هیچ سابقهای در امور درمانی و بهداشتی ندارد بهعنوان وزیر بهداشت موقت تا زمان منصوب شدن وزیر جدید برگزید.
همه چیز تحت کنترل است
داستان در روسیه اندکی متفاوت است. دولت روسیه خیلی کُند عمل نکرد. این کشور در ۳۰ ژانویه مرزهای خود با چین را بست، یک روز قبل از آنکه اولین مورد ابتلا در این کشور گزارش شود. روسیه اندکی بعد اقدامات قرنطینه را آغاز کرد آن هم زمانی که اعلام شد که کمتر از ۷۰۰ نفر به این ویروس مبتلا شدهاند. اما اشتباهاتی رخ داد. روسیه تعدادی از مبتلایانی را که از ایتالیا و دیگر بخشهای اروپا وارد این کشور شده بودند، نادیده گرفت و نتوانست کاری کند که بیمارستانهایش به کانون کرونا مبتلا نشوند. اطلاعرسانی ضعیف نیز برخی مزیتهای اولیه را از میان برد. در اوایل شیوع کرونا در روسیه، پوتین گفته بود که «اوضاع تحت کنترل است» و در آن زمان بهنظر میرسید که ظاهرا چنین باشد. روسیه در تمام ماه فوریه هیچ موردی از ابتلا را گزارش نکرد؛ اگرچه اما و اگرهایی در مورد این مساله مطرح بود که احتمالا این کشور موارد مربوط به کرونا را بهعنوان ذاتالریه رد کرده بود. در ۲ مارس بود که دو مورد جدید رسما اعلام شد. زبان و لحن پوتین سنجیدهتر از ترامپ و بولسونارو بود. او بارها خواستار احتیاط شده بود و این ویروس را «تهدید واقعی» مینامید و واقعیات علمی مربوط به این ویروس را نفی نمیکرد. اما او به تاکتیکهای قدیمی خود چسبیده بود که همان شروع به حمله بود.
در اواخر مارس وی برای اینکه نشان دهد میخواهد پاسخی قاطع به کرونا بدهد به یک بیمارستان تازهساز رفت و لباسهای مخصوص زردرنگی به تن کرد تا نشان دهد ماجرا را جدی گرفته است؛ اما این نتوانست اعتماد مردم روسیه را جلب کند. او همچنین بدون محافظ و بدون رعایت موارد بهداشتی به پزشکان دست میداد؛ برخی از همان پزشکان تست کرونایشان مثبت بود. بعدا این تصور پیش آمد که او هم کرونا گرفته و خود را منزوی کرده؛ چراکه بهصورت هفتگی با ویدئو کنفرانس ارتباط برقرار میکرد. سخنگوی کرملین هم گفت پوتین نه مخفی شده و نه به پناهگاه فرار کرده است.
مشکلات چهل تکه
بسیاری از مشکلات پوتین ساختگی است و بهدست خودش ساخته میشود. قرار بود روسها در یک همه پرسی حضور یابند که به پوتین اجازه میداد تا سال ۲۰۳۶ در قدرت بماند؛ اما این ویروس برنامههایش را به باد داد. در حقیقت، بادها موافق نوزید. رایگیری هنوز در افق نمایان است. با این حال، پوتین تلاش دارد تا گرفتاریها را به گردن مقامهای محلی بیاندازد و آنها را مقصر جلوه دهد. او اعلام کرد که پاداشهایی به پزشکان خواهد داد اما خبری از آن نشد (دنیایاقتصاد در تاریخ ۷ خردادماه ۹۹ در گزارشی با عنوان «رئیسجمهور غایب کجاست؟» به این مساله پرداخته بود).
کرملین خواستار این بود که ۱۲ می روزی باشد که محدودیتها کاهش مییابد؛ اما گویی «ویروس تاجدار» سر آن ندارد که با پوتین راه بیاید. وقتی محدودیتها وضع شد موارد ابتلا هزار مورد در روز بود اما اکنون به ۱۰ هزار مورد در روز رسیده است. همین وضعیت بیتوجهی، دستکمانگاری و غفلت بود که نصیب آمریکا و برزیل هم شد. روسای جمهور این دو کشور هم نحوه حل وضعیت را به عهده فرمانداران ایالتها گذاشتند و وقتی آنها در زمینه منابع و تجهیزات اعلام نیاز کردند، بدیهی بود که باید دولت وارد میدان شود؛ اما چنین نشد. نحوه مدیریت صدراعظم آلمان نشان داد که اگرچه اختیاراتی به مناطق فدرال (فرمانداران) واگذار شده، اما رهبری قاطع دولت مرکزی هم لازم است.
درحالیکه واکنش آلمان به ویروس کرونا بهشدت مبتنی بر علم بود اما ترامپ و بولسونارو همچنان آن را انکار میکنند. درست در زمانی که بولسونارو خود را مدافع معترضان به قرنطینه نشان میدهد یا پوتین بدون حفاظ با پزشکان دست میدهد، ترامپ هم نپذیرفته که از ماسک استفاده کند. ترامپ و بولسونارو داروی هیدروکسی کلروکین را «سرِ خود» مورد استفاده قرار داده یا آن را پیشنهاد کردند؛ با وجود اینکه هیچ مدرک علمی قابلتوجهی در جلوگیری یا درمان ویروس از سوی این دارو اثبات نشده بود. نادیده گرفتن علم و دستاوردهای علمی عواقب وخیمی دارد. رهبران قدرتمند و خودکامه میخواهند حس غلط شکستناپذیری خود یا اعتماد به نفس بالای خود را القا کنند؛ اما نمیدانند که نادیده گرفتن علم لطمات جبران ناپذیری به کشور و وجهه خودشان میزند. چهره «رهبر غیرقابل شکست و نترس» به تاریخ پیوسته است. آن رهبرانی در دنیا موفق خواهند بود که به عقل جمعی گوش فرادهند، رویکرد علمی را پیشه کنند و دست از خودسری و سخت سری بردارند. این ویروس پاسخ علمی و پیچیده میخواهد نه تبلیغات و شعار و شاخ و شانه کشیدن.