گیر کردن در دور مصاحبههای بیپایان
با وجود بیبرنامگی و رفتارهای غیرمعمولشان، تصمیم گرفتم با آنها راه بیایم چون بارها گفته بودند که قصد دارند استخدامم کنند و جز من با فرد دیگری مصاحبه نمیکنند. بهعلاوه، من واقعا از حوزه کاری فعلیام خسته شدهام و نیاز به تغییر دارم و این شرکت، تنها شانس من برای کار کردن در یک زمینه دیگر است.بعد از آن مصاحبه طولانی، قرار شد یک روز بهصورت آزمایشی برایشان کار کنم، البته با حقوق. پس از آن، قرار یک جلسه دیگر گذاشتند تا شرح وظایف شغل مربوطه را مورد بازبینی قرار دهند و دربارهاش صحبت کنیم. مصاحبه پس از ۴۵ دقیقه تاخیر، آغاز شد و ساعت ۱۱ شب تمام شد. از من پرسیدند چه روزی میتوانم کارم را شروع کنم و قول دادند که روز بعد، پیشنهاد شغلی را رسما بدهند.با خودم فکر میکردم: «بالاخره تمام شد.» اما ناگهان یک درخواست دیگر از آنها دریافت کردم، برای حضور در «یک جلسه دیگر»، آن هم دو ساعت. پیشنهادشان را قبول کردم اما گفتم میترسم این رویه ادامه پیدا کند.واقعا خسته و ناامید شدهام. برای این شغل خیلی هیجان دارم چون کار کردن در چنین جایگاهی، برای رزومهام خوب است و قطعا در آینده کمک میکند یک شغل خوب در زمینه مورد علاقهام پیدا کنم.
آنجا یک سازمان کوچک است. پس دلیل تاخیرشان، تشریفات اداری نیست. پس جریان چیست؟
پاسخ: دوست عزیز، اولا باید بگویم «یا خدا»! چقدر نشانه و زنگ خطر! سه تا مصاحبه با یک شرکت ایرادی ندارد، بهخصوص در مورد شرکتهای کوچک که «تناسب» کارمند با سازمان برایشان مهم است. اما قرار مصاحبه برای ساعت ۷ غروب، آن هم با نیم ساعت تاخیر و نگه داشتن تو تا ساعت ۱۰؟ این اصلا نرمال نیست.تازه! بعد از آن «یک مصاحبه طولانی دیگر» ترتیب دادهاند که با ۴۵ دقیقه تاخیر شروع شده و تا ساعت ۱۱ ادامه داشته؟ و حالا هم درخواست یک مصاحبه دو ساعته دیگر را مطرح کردهاند؟ آن هم در حالی که پس از مصاحبه آخر، قول کار را به تو داده بودند؟ یعنی مجموعا پنج مصاحبه، بهعلاوه یک روز کار آزمایشی؟ این اصلا قابل قبول نیست و بیاحترامی به تو و وقتت است. شرکتها اینجوری نیرو استخدام نمیکنند.
اما خوبیاش این است که اطلاعات خوبی به دست آوردهای و حالا میدانی کار کردن در این سازمان به چه شکلی خواهد بود. آنها به تو نشان دادهاند که این سازمان یا مدیرانش، توانایی تصمیمگیری ندارند، به وقت دیگران اهمیت نمیدهند و با هرج و مرج هیچ مشکلی ندارند. تازه! وقتی به تو بهعنوان یک کارجو احترام نمیگذارند و ملاحظهات را نمیکنند، بدان که اگر کارمندشان شوی، اوضاع بدتر هم میشود.
آن دو مصاحبه در غروب را در نظر بگیر، چون همین دو جلسه، نشاندهنده عملکرد این شرکتند. سپس از خودت بپرس که (اگر کارمند شرکت شدی) مشکلی نداری اگر در دقیقه ۹۰ و بدون اطلاع قبلی، مجبورت کنند در جلسه شرکت کنی؟ آن هم جلسهای که قرار است تا شب طول بکشد؟ (اگر خودت درخواست کرده بودی که جلسه غروب باشد تا برنامههایت به هم نریزد قضیه فرق داشت، یا اگر از قبل اطلاع داده بودند که ممکن است جلسه طول بکشد اما ظاهرا اینطور نیست).همیشه به چیزهای ناخوشایندی که در طول مصاحبه اتفاق میافتند دقت کن و از خودت بپرس: این اتفاقها چه حقایقی را در مورد کارفرما فاش میکنند؟ کار کردن در آنجا چه حسی خواهد داشت؟ بهخصوص در این مورد که یک الگو بارها تکرار شده. اگر فقط یک بار شاهد بینظمی بودی اشکالی نداشت. برای همه ما پیش میآید. اما وقتی بارها شاهد یک الگوی بینظمی، بیاحترامی یا بلاتکلیفی هستی، باید آن را جدی بگیری.
بهعلاوه، این زنگ خطرهایی که تو دیدی، هر جا دیده شود نگرانکننده است، اما چون این سازمان کوچک است، احتمالش هست که تو فقط نوک کوه یخی را دیده باشی (یعنی تنها یک چشمه از سوء عملکردش را دیده باشی). شرکتهای کوچک، وقتی یک جای کارشان میلنگد، «بدجور» میلنگد. از آنجا که سیستمهای نظارت و توازن قوا در این شرکتها مثل سازمانهای بزرگ نیست، بیکفایتی و جو مسموم در این شرکتها تاثیر بسیار بیشتری روی کیفیت زندگی تو در محل کار خواهد داشت. میدانم که دوست داری این کار جور شود. مدتها دنبال کار گشتهای و دوست داری از حوزه فعالیت فعلیات بیرون بیایی. اما اجازه نده اشتیاق، چشمهایت را کور کند که نتوانی ببینی کار کردن در این شرکت، چه پیامدهایی خواهد داشت.
اما حداقل، قبل از پذیرش پیشنهاد شغلی درباره آنجا خوب تحقیق کن. حواست باشد که در مورد فرهنگ، ساعات کار، انتظارات، مدیریت و... اطلاعات کسب کنی چون اطلاعاتی که در حال حاضر درباره این چیزها داری، جالب نیست و باید بدانی داری وارد چه فضایی میشوی.اما اگر هنوز هم قصد داری پیشنهادشان را قبول کنی، در پایان مصاحبه بعدی میتوانی بگویی: «تا حالا چند جلسه داشتهایم و راستش را بخواهید برایم خیلی سخت است که بیشتر از این برای جلسات وقت بگذارم. آیا حس میکنید همه اطلاعاتی که از من میخواهید را دارید تا بتوانید تصمیم بگیرید؟» و اگر تماس گرفتند تا یک قرار دیگر بگذارند، نه تنها اشکالی ندارد بلکه لازم است بگویی: «تا حالا پنج بار دیدار کردهایم و یک روز هم آزمایشی برایتان کار کردهام. واقعا به این شغل علاقه دارم اما وظایف و تعهدات دیگری دارم که دیگر نمیتوانم برای حضور در این جلسات، آنها را کنسل کنم. اگر چیز خاصی هست که هنوز دربارهاش صحبت نکردهایم، بفرمایید. آیا چیزی هست که بشود تلفنی حلش کرد؟»
اما جدی، به نشانهها دقت کن.