ظهور و افول جنبش کارگری
درخصوص کارگران هم میتوان گفت با روند گرایش فزاینده به شهرنشینی در آغاز قرن بیستم در ایران، سیر مهاجرت دهقانان بهصورت یک جریان دائم و شتابگیرنده به تهران و سایر شهرهای بزرگ ادامه یافت. این مهاجران تحت عنوان کارگر قلمداد میشدند که اغلب آنها شغلهای موقت و غیرتخصصی داشتند. چنین افرادی بهطور معمول از لحاظ بینش سیاسی نسبت به کارگران ماهر و آموزش دیدهای که در کارخانهها کار میکنند و در مرز رسیدن به آگاهی سیاسی هستند در سطح پایینتری قرار دارند، اما نسبت به گذشته از افق دید بازتری برخوردار میباشند و نفوذ و تاثیر بیشتری هم دارند در عین حال فاقد هرگونه سمتگیری سیاسیاند و کسان دیگر آنها را رهبری میکنند.
این دسته کارگران تنها به هنگام کمبود نان و بلوای ناشی از آن به فعالیت سیاسی خود انگیخته شدهاند و چون این نوع بلواها در هر دو رژیم استبدادی و مشروطیت روی داده است میتوان گفت کارگران غیرماهر در این بلواها، نسبت به استبداد یا مشروطه جهتگیری خاص سیاسی نداشتهاند. جنبش کارگری در ایران با ظهور انقلاب مشروطیت پدید آمد و با افول آن از میان رفت. کارگران از نظر تعداد محدود بودند اما حمایت گستردهای از انقلاب داشتند و به علت همین محدودیت نتوانستند همانند پیشهوران، روحانیون و بازرگانان نقش قاطعی ایفا کنند.
ارسال نظر