کمپانی چپاولگر هند شرقی
همزمان با اکتشافات جغرافیایی اواخر قرن پانزدهم (نهم ه. ق) و بهرهگیری از راههای نو با انگیزه داد و ستد که از اهداف دولتهای اروپایی در عصر جدید بهشمار میرفت، شرایط حاکم بر خلیجفارس دگرگون شد و ساختارهای پیشین که باعث رونق تجارت و دریانوردی آزاد برای همگان بود، از میان رفت. این امر در نهایت به بروز و تداوم فرآیندی منجر شد که نتیجه آن کمرنگ شدن تسلط سیاسی و اقتصادی ایران بر خلیجفارس، براساس شیوه عمل استعماری اروپاییان بود. کمپانی هند شرقی پس از سقوط صفویه، بهویژه پس از قتل نادرشاه با برتری نظامی، به تدریج گستره تجارت دریایی در منطقه خلیجفارس را در اختیار گرفت.
سیاست نمایندگان کمپانی هند شرقی انگلیس در خلیجفارس، از عملکرد دولت متبوعه خود در اروپا و هندوستان تاثیر میپذیرفت که مقصد نهایی آن سیادت و برتری سیاسی- اقتصادی، نخستوزیر و لرد اول خزانهداری بریتانیا در جهان آن روزگار بود؛ بهگونهایکه ویلیام پیت نخست وزیر بریتانیا در اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده میلادی، همواره پیرو دو نظریه بود؛ «تقویت و تحکیم بازرگانی امپراتوری مستعمراتی بریتانیا» و «برتری قدرت نظامی و دریایی آن در سطح جهان.» به نظر پیت وقتی منافع تجاری به مخاطره افتد، باید از آن دفاع کرد یا نابود شد. استراتژی عمده او نیز تسلط بر آبها و افزایش منافع بریتانیا بود که این کار در کنار سوداگری و داشتن موضع برتر در قبال دولتهای دیگر برای تثبیت رای انگلستان، سیاست جامع بریتانیا را تشکیل میداد. در مجموع میتوان گفت در راستای همین سیاست تجاوز کارانه بود که دخالت در امور کشورهای مجاور از جمله ایران و افغانستان را به بهانه حفظ حدود قلمرو مستعمراتی خود از دستبرد سایر کشورهای رقیب حق مشروع خود تلقی کردند و ایران در آغاز سده نوزدهم بهصورت بازیچه بین دو کشور روسیه از طرف شمال و انگلیسیها از طرف جنوب در آمد.
ارسال نظر