عدم تمرکز کارخانهها در پایتخت صفوی
درخواستی در سال ۱۰۱۳ق./ ۱۶۰۴م. توسط میرزا محمدحسن وزیر یزد، به شاه عباس اول برای شفقت در حق بافندگان ابریشم، نشان میدهد که بیشتر کارگاه بافندگی در آن شهر به بیوتات سلطنتی تعلق داشت. میزان گستردهای از فرشهای مورد استفاده در دربار شاهی در روستاها تولید میشد. فرشبافان روستایی، با مواد خامی که توسط دربار فراهم میشد، برای شاه کار میکردند. استیل و کروثر کارگزاران کمپانی هند شرقی که در اصفهان سالهای ۱۰۲۵-۱۰۲۴ق./ ۱۶۱۵م. اقامت داشتند، میگویند که اهالی روستاها و شهرها در مسیر بیابانی میان بیرجند و یزد، عمدتا حرفه بافت فرش و ابریشم خام را داشتند. گرچه این راهی که شاه عباس اول در طول این محدوده لمیزرع بر کناره کویر نمک احداث کرده بود، اقدام مفیدی بود اما ساکنان با وجود بیحاصل بودن این زمینها، حتی بدون دادن اجاره، به ندرت میتوانستند از آن بهرهای ببرند.
تشکیلات مشابه کارخانههای شاهی به دست حاکمان ایالتی اداره میشد. در دوره شاه عباس اول حاکم سیستان، کارخانههای مختلفی مانند یک زرادخانه، خیاطخانه و زرگرخانههایی احداث کرد و امیرحیدر را به سمت قیچاجی خانه منصوب کرد. ناصرآبادی میگوید که خیاطی به نام یغما که در حرفه خود بینظیر بود، در قسمت خیاطخانه امامقلیخان، حاکم فارس کار میکرد و عباسقلیخان حاکم هرات، نوروز علی بیگ شاملو زرگر ماهری را به باشی زرگرهای کارخانه منصوب کرده بود. در دوره شاه سلطان حسین، گرگینخان حاکم هرات چندین کارخانه تحت سرپرستی خود داشت. همچنان که زمینه خوبی برای تحسین پیشهوران بسیار ماهر کارخانههای شاهی با دادن امتیازاتشان وجود داشت، احتمال و خطر عزل از کار نیز برای آنها وجود داشت. با توجه به اقتصاد عمومی و توسعه صنعتی ایران، حذف مقیاس وسیعی از پیشهوران ماهر از بازار آزاد، انتقال آنها به کارخانههای محدود و منحصر حکومتی، احتمالا اثر نامطلوب دراز مدتی ایجاد میکرد، بیشک این مساله فرصتهای اصناف پیشهور عادی را محدود میکرد.
ارسال نظر