چالشهای دکتر مصدق
آبراهامیان در کتاب خود نقل میکند که در روزهای منتهی به کودتا لوئی هندرسن سفیر آمریکا در تهران با دکتر مصدق جلسه میگذارد و با وی صحبت میکند. این جلسه درحالی برگزار میشود که تا قبل از آن دکتر مصدق از بسیاری از افراد و از جمله مظفر بقایی و حسن مسگر، حسین رمضانیخی و شعبان بیمخ که ابتدا در محله خودشان به دلیل پیش پا افتاده بودنش به «شعبان بیخود» معروف بود، ضربههای سخت و سهمگینی خورده بود. هندرسن به مصدق گفت کمونیستها در حال عضوگیری در سراسر ایران هستند و ممکن است خیلی زود در سراسر ایران فراگیر شوند.
آبراهامیان معتقد است هندرسن مصدق را فریب داد. با این وجود من گمان نمیکنم هیچ سیاستمداری ممکن بوده باشد مصدق را فریب بدهد. براساس کتاب آبراهامیان، هندرسن به مصدق میگوید دست و پای حزب توده را ببند و اجازه نده بیشتر از این پر و بال پیدا کند. آبراهامیان تاریخنویس برجستهای است و کسی نمیتواند به راحتی نظریه وی را رد کند. بنده هم این نظر را رد نمیکنم اما دیدگاه آلترناتیوی دارم. بهنظر من هندرسن به مصدق گفته است آقای نخستوزیر اگر کارهایی که ما میگوییم را انجام ندهی ما بیش از یک میلیون نفر را در شهرهای ایران قتل عام میکنیم و در ایران حمام خون به پا میکنیم. ما مصمم به برکناری تو و قتلعام اعضای حزب توده در ایران هستیم.
ما وجود حتی یک نفر کمونیست با گرایش به سمت شوروی را در ایران تحمل نخواهیم کرد. ایران برای آمریکا دارای موقعیت استراتژیک است و ما به راحتی حاضر نیستیم این موقعیت استراتژیک را از دست بدهیم. بهنظر من دکتر مصدق در درک این مساله که این تهدید بسیار جدی است هوشمندانه عمل کرده است. دلیل این مساله نیز این بود که چند سال بعد آمریکاییها در خیابانهای اندونزی جوی خون به راه انداختند و بیش از یک میلیون کمونیست را در خیابانهای جاکارتا قتل عام کردند. جنایتکاران وابسته به امپریالیسم هنوز هم دست از جنایت و خونریزی برنداشتهاند. ببینید در لیبی و عراق چه کردند و چه خونهایی در سوریه به زمین میریزند. شاید مصدق با توجه به سخنان هندرسن در دستور به مردم برای حضور در صحنه و مقاومت خودداری کرد. با این وجود مصدق پیش از این و زمانی اشتباه کرد که جبهه ملی را سازماندهی نکرد و برای آن، تشکیلات گسترده تشکیل نداد. در نهایت مصدق با خود فکر کرد که بهتر است عطای قدرت را به لقای آن ببخشد تا خون میلیونها انسان بیگناه به زمین نریزد. کودتای ۲۸ مرداد تنها به معنای شکست دکتر مصدق نبود بلکه سبب شد راه و مرام دموکراسی در ایران برای سالها عقب بیفتد.