ثروت حاجی ترخانیها
رضا حاجیترخانی در خیابان وحدت اسلامی (میدان شاهپور سابق) یک عطاری داشت که در آن، علاوهبر داروهای سنتی، قند و شکر و... نیز میفروخت. در دوران اشغال ایران (سالهای ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۳) که کشور، دچار بحران غذایی شده بود، در منزلش مقدار زیادی غذا تهیه میکرد و به مردم میداد تا حداقل برخی از نیازمندان محله بتوانند یک وعده غذایگرم بخورند. وی به توصیه آیتالله بروجردی، مدیریت ساخت مسجد اعظم قم را بر عهده گرفت. برای انجام این مسوولیت، کسبوکار خود را کنار گذاشت و به مدت چندین سال، ساخت این بنا را پیگیری کرد تا اینکه باهمت او و دیگر مومنین، مسجد ساخته شد. برادر کوچکتر رضا شاهپوری از علمای بزرگ مشهد بود.
محمدتقی حاجیترخانی (۱۳۵۸ - ۱۳۰۸خورشیدی) پسر حاجرضا و از رابطان هیات موتلفه بود. علاقه وافری در کمک به دیگران داشت و اولویت وی در کمک به نیازمندان گاه مورد اعتراض خانوادهاش قرار میگرفت. بسیار با گذشت بود. آن روزها که کمتر کسی ماشین داشت؛ گاهی که کارش تمام میشد، ۴نفر را سوار بر اتومبیل فولکس خود میکرد و به خانه میرساند؛ سپس به منزلش بازمیگشت. از ارائه خدمت به کوچکترین تا بزرگترین عضو جامعه، دریغ نداشت. کمتر کسی برای کمک به او مراجعه میکرد و ناامید بازمیگشت.
مسجد قبا در شمال تهران با کمک او، برادرش کاظم و تعدادی از خیرین ساخته شد. همین مسجد؛ خصوصا پس از بستهشدن حسینه ارشاد در سال۱۳۵۱ و در سالهای آخر حکومت پهلوی، نقش مهمی در پیشبرد مبارزات سیاسی با روشهای نوگرایانه و مطلوب جوانان داشت.
مسجد قبا در خیابان شریعتی، خیابان زبرجد (ناطقنوری) از سال۱۳۵۳، شروع به فعالیت کرد. زمین مسجد را حاجحسینیان وقف کرده بود. ساخت مسجد به مدت یک سالطول کشید. حجتالاسلام دکتر مفتح (استاد دانشگاه الهیات) امامت جماعت آن را بر عهده داشت. وی و استاد مطهری، نقش مهمی در جذب جوانان انقلابی به حرکتهای مذهبی و سیاسی در این مسجد داشتند. دکتر مفتح، تقی حاجیترخانی، ابوالفضل توکلیبینا، حسین مهدیان و هاشم صباغیان از اعضای هیاتامنای مسجد بودند. سخنرانان مسجد، مهندس بازرگان، استاد مطهری، شیخعلی طهرانی و آیتالله لاهوتی بودند.
تقی حاجیترخانی با اکثر مبارزان سیاسی و روشنفکران دینی، مثل شریعتی، بازرگان، آیتالله بهشتی، مطهری، هاشمی و... ارتباط و همکاری داشت. تاثیر سیاست حقوقبشر کارتر، به کاهش سرکوب منجر شد و حکومت پهلوی، فضای باز سیاسی اعلام کرد. اولین جرقههای وقوع انقلاب در سال۱۳۵۵ در مسجد قبا زده شد.
این مسجد بهسرعت به کانون انتقال خبر و یکی از مراکز سیاسی تهران تبدیل شد. جلسات سخنرانی آنجا و برگزاری نماز عید فطر در ۱۶ شهریور، به واقعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ منجر شد. مسجد قبا، دارای کتابخانه بود و همین مساله به پیوندهای اجتماعیسیاسی انقلابیون و جذب نیروهای مبارز کمک میکرد.
تقی حاجیترخانی و برادرش، حاجکاظم در پاساژ گل در پامنار، فعالیتهای متعدد تجاری داشتند. آنها در کسب و کار کوشا و مورد اعتماد و امین مردم بودند. از میان سه برادر، کاظم (۱۳۰۰-۱۳۸۷) فعالیت اقتصادی و ثروت بیشتری داشت. اوعلاوه بر تقی شریک و کارمند برادرش بود.
شرکت توزیع و حملونقل کالا، کارگاه تولید قند حبه، مشارکت در سرمایهگذاری کارخانه قند فریمان و ثابت خراسان، بخشی از فعالیتهای اقتصادی کاظم حاجیترخانی بود. همچنین املاک زیادی در گلشهر کرج داشت.
مغز سرمایهگذاری خانوادگی کاظم ترخانی بود، اما مدیریت آن، بـا تـقـی بـود. شرکت آنها با حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰کامیوندار ارتباط داشت که در سطح کشور، سیمان، روغن و...
توزیع میکردند.
در سال۱۳۵۸ دولت موقت متوجه شد سیلوی قزوین آرد ندارد؛ درحالیکه سیلوی مشهد و نیشابور آرد فراوان داشت.
در این هنگام، مهندس صباغیان معاون نخستوزیر از طریق تقی حاجیترخانی توانست تمام امکانات شرکت را برای حل این مشکل بهکار گیرد. کاظم در فعالیتهای نیکوکارانه مشارکت داشت.
هنگامی که آیتالله استادی میخواست کتاب فهرست نسخههای خطی مسجد اعظم را چاپ کند، برای خرید کاغذ از حاجیترخانی کمک خواست. پانزدههزارتومان از هزینه کاغذ را حاجیترخانی و بقیه را آیتالله گلپایگانی تقبل کردند.
تقی حاجترخانی، نسبت به دو برادرش فعالیت سیاسی بیشتری داشت. در زمستان ۱۳۵۷ به دلیل اعتصاب کارگران شرکت نفت، کشور بهشدت دچار کمبود فرآوردههای نفتی بود. در این هنگام با فعالشدن تولید و توزیع داخلی نفت کشور، او بخشی از ما یحتاج مردم را با کمک شبکههای مردمی تامین میکرد. وی از جمله کسانی بـود کـه پیش از انقلاب به گودرزی رهبر گروه فرقان کمک مالی و تدارکاتی میکرد.
در آن زمان، گودرزی طلبهای جوان بود و اغلب اقدامات گروه فرقان در پیش از انقلاب مرهون کمکهای تقی حاجترخانی بود.
وی در شمال ایران باغ و ویلایی داشت که در حقیقت، پناهگاه مبارزان روحانی و غیرروحانی بود؛ چندینبار هم گودرزی را در این باغ پناه و از چنگ ساواک نجات داده بود.
سرانجام گروه فرقان کسی را ترور کردند که بسیاری از فعالیتهای سیاسی خویش را در پیش از انقلاب مدیون حمایتهای مالی او بودند؛ به این ترتیب که در ۱۶تیر ۱۳۵۸ هنگام افطار سه نفر مقابل درب منزلش روبهروی مسجد قبا و در جلوی چشم دختر خردسالش او را کشتند. وی را به بیمارستان ایرانمهر بردند؛ اما در همان لحظات اولیه به شهادت رسید. پیکر وی را پس از تشییع جنازه در بازار تهران برای خاک سپاری به قم منتقل کردند.
از نظر گروه فرقان، اتهام حاجیترخانی، سرمایهداری، استفاده از سرمایه برای وجیهالملهشدن و ارتباط با محافل ارتجاعی بود.