تحریک دوسویه
تاثیرات مستقیم و تاثیرات غیر مستقیم
تاثیرات مستقیم: با توجه به اینکه مبنای تعیین نرخ فروش ریالی شرکتها در صنایع بزرگ و اصلی بازار سهام شامل صنایع پتروشیمی، فلزات اساسی، معدنی و هلدینگهای مرتبط با این صنایع بر اساس فرمولهایی است که نرخ ارز در کنار قیمتهای جهانی محصولات شرکتهای مذکور به عنوان مهمترین عامل تعیین قیمت آنها است، بنابراین میتوان گفت افزایش نرخ ارز با فرض ثبات یا افزایش نرخهای جهانی محصولات قطعا سبب رشد ریالی قیمتهای فروش محصولات آنها خواهد شد. البته باید در نظر داشته باشیم که بخشی از بهای تمام شده شرکتهای صنایع مورداشاره نیز از بابت افزایش نرخ ارز، افزایش پیدا میکنند، چراکه در تعیین بهای مواد مصرفی آنها نیز نرخ ارز عامل تعیینکننده است، ولی تاثیر افزایش نرخ ارز بر افزایش بهای تمام شده آنها به مراتب کمتر از افزایش فروش محصولاتشان است، ضمن اینکه به دلیل حاشیه سودهای نسبتا بالایی که این صنایع - بعضا بیش از ۵۰ درصد- سبب خواهد شد حتی با تاثیر یکسان نرخ ارز بر فروش و بهای تمام شده آنها باز هم شاهد رشد سودآوری آنها باشیم. در برخی صنایع دیگر در بازار سهام که مواد اولیه آنها عمدتا وارداتی است در وهله اول این افزایش نرخ ارز طبیعتا باعث افزایش بهای تمام شده آنها و کاهش سودآوری خصوصا برای شرکتهایی که نرخ فروش محصولاتشان ریالی است، میشود، اگر چه در بخش بعدی که تاثیرات غیر مستقیم بر بازار سهام را توضیح میدهیم خواهیم گفت که با توجه به اینکه رشد بهای تمام شده در این شرکتها سبب خواهد شد که شرکتهای مذکور به دنبال اخذ مجوز افزایش نرخ فروش محصولات خودشان بروند و در نهایت این افزایش نرخ نیز دریافت خواهد شد، پس بنابراین در مجموع کاهش سودآوری حتی برای این شرکتها نیز نخواهیم داشت و عمدتا کاهشها در ابتدای افزایش نرخ بهای تمام شده و در فاصله زمانی قبل از افزایش نرخ فروش محصولات خواهد بود و بهطور کلی میتوان گفت که کاهش سودآوری آنها کاملا مقطعی خواهد بود.
تاثیرات غیر مستقیم: برخی صنایع و شرکتها در بازار سهام وجود دارند که هم مواد اولیه آنها داخلی است و هم فروش آنها ریالی است. ولی باز هم افزایش نرخ ارز نیز بر این شرکتها تاثیر میگذارد و عمدتا هم تاثیر مثبت میگذارد. اگر بخواهیم بیشتر توضیح بدهیم اینطور میتوان گفت که افزایش نرخ ارز سبب افزایش نرخ تورم خواهد شد که در نهایت سبب افزایش نرخ مواد مصرفی و همچنین بهای فروش محصولات این شرکتها نیز خواهد شد و با توجه به حاشیه سود مناسب آنها باز هم افزایش همزمان بهای مواد مصرفی و نرخ فروش محصولات آنها سبب افزایش سودآوری آنها خواهد شد. صنایع غذایی و کانههای غیرفلزی عمدتا در این طبقه قرار میگیرند. همچنین به یاد داشته باشیم که افزایش نرخ ارز در درآمدهای غیرعملیاتی بسیاری از شرکتها نیز تاثیرات قابل توجهی میگذارد. برای مثال شرکتهای صادرکننده از بابت افزایش نرخ دلار سود تسعیر ارز شناسایی میکنند و از سوی دیگر شرکتهایی که بدهیهای ارزی که عمدتا تسهیلات ارزی بابت انجام طرحهای توسعه آنها بوده است، سبب شناسایی زیان تسعیر ارز در آنها خواهد شد.
افزایش نرخ ارز به جز تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم که در بالا اشاره شد و عمدتا مرتبط با صنایع و شرکتها بود، تاثیرات کلانی نیز بر مولفههای اصلی بازار سهام خواهد گذاشت. افزایش نرخ ارز سبب افزایش نرخ تورم و همچنین انتظارات تورمی خواهد شد که سبب میشود نسبت قیمت به عایدی در بازار سهام رو به افزایش رفته و به نوعی رشد قیمت سهام را در نتیجه انتظار رشد سودآوری شرکتها در پی دارد. همچنین افزایش نرخ ارز با فرض ثبات سایر شرایط نقدینگی را به سمت بازار سهام و خصوصا سهامی که سپر تورمی محسوب میشوند که کاهش ارزش پول ملی را برای افراد از طریق رشد قیمت سهام آنها جبران میکند، هدایت میکند. افزایش نرخ ارز همچنین روی متغیرهایی همچون بهبود کسری بودجه دولت و تغییرات نرخ اوراق بدهی نیز تاثیر خواهد گذاشت.
به عنوان یک نتیجهگیری و خلاصه میتوان گفت قطعا مهمترین محرک تاثیرگذار بر بازار سهام ایران نرخ ارز است، کما اینکه تحقیقات دانشگاهی و علمی متعددی که در این حوزه و در ارتباط با نرخ ارز و سهام انجام شده است به خوبی این تاثیرگذاری و همچنین شدت بالای آن را نشان میدهند.