مسیریابی بورس تهران
بهطور معمول افراد با روند مثبت همراه بازار سهام میشوند اما در صورت منفیشدن نماگرها مترصد خروج نیز خواهند بود، چراکه اغلب سرمایهگذاران خرد به ارزندگی بازار توجهی ندارند، این قشر از سهامداران جهت بازار را مبنای تصمیمگیری خود قرار میدهند. در بازار مثبت خریدار و در بازار منفی نیز فروشنده هستند.
اینکه گفته میشود بالارفتن معاملات سهامداران خرد یا ورود پول حقیقی منجر به مثبتشدن بازار میشود؛ موضوعی کاملا اشتباه است، بلکه مثبت شدن بازار باعث ورود پول حقیقی به جریان داد و ستدها میشود. زمانی که با افرادی مواجه هستیم که قصد دارند از مثبتشدن بازار عقب نمانند و سریعا اقدام به خرید سهام میکنند اما از طرفی همیشه آماده فروش هستند بازار دچار بیش واکنشی میشود، در واقع مثبتها خیلی مثبت و منفیها خیلی منفی میشوند.
در حالحاضر با توجه به بالا رفتن مجدد انتظارات تورمی جامعه مردم تمایل به نگهداری پول نقد ندارند، بنابراین هر بازاری که بازدهی مناسب ایجاد کند توانایی جذب پول سرمایهگذاران را خواهد داشت. تا زمانی که پارامترها در بازار سرمایه مثبت هستند مسیر نقدینگی به سمت بخش مولد حرکت خواهد کرد اما بهراحتی این مسیر میتواند تغییر پیدا کند.
سرمایهگذاران فعال در بازارهای جهانی میدانند زمانی که تورم افزایش پیدا کند در نهایت بازارها و زندگی مردم به سمتی خواهد رفت که آثار مخرب، پیامد آن خواهد بود، بنابراین سیاستهای ضدتورمی بهصورت سهلتر پیش گرفته میشود.
قاعدتا کاهش قیمتهای جهانی روی بازار سرمایه و سودآوری شرکتها اثرگذار است؛ چراکه بخش قابلتوجهی از شرکتهای داخلی بهصورت مستقیم و بخشی دیگر غیرمستقیم وابسته به کامودیتیها هستند. در حالحاضر با توجه به سطوح قیمتی که در بازار سرمایه وجود دارد از این بابت نگرانی خاصی نیست. با رشد شدیدی که بازارهای جهانی طی چند وقت اخیر تجربه کردند، قیمت سهام در بازار سرمایه ایران رشد چندانی نداشت، بنابراین با ریزش بازارهای جهانی نیز نگرانی خاصی ایجاد نشده است. اکنون قیمت سهام شرکتها در سطوح ارزندگی قرار دارند و خرید نیز از توجیه اقتصادی برخوردار است.
بیشترین تهدیدهای بازار سرمایه مرتبط با داخل کشور است. بزرگترین تهدیدی که حداقل طی ۲ سالاخیر در بازار سرمایه تجربه شد از جانب دولت و سیاستگذاران اقتصادی بوده است؛ این در حالی است که از جانب بازارهای جهانی هیچگونه تهدیدی وجود نداشته است.
در صورتیکه بازار سرمایه قصد شکلگیری روندی بر مبنای تورم و یا انتظارات تورمی داشته باشد یا رشدی بر اساس انتظارات تورمی را در دستور کار خود قرار دهد، یقینا چنین رشدی پایدار نخواهد بود. اینکه گفته شود ارزش پول ملی کاهش پیدا میکند، پس هر چیزی گران میشود، از جمله سهام؛ چنین استدلالی درست است، اما چنین رشدی پایدار نخواهد بود. تورم بهصورت تدریجی و پیوسته تمام زیرساختهای اقتصاد را تخریب میکند. تا زمانی که مشکل تورم حل نشود سایر مشکلات در اقتصادی کشور نیز حلنشدنی خواهند ماند.
در صورتیکه پیشرانه یک بازار بهرهوری یک شرکت باشد، در چنین حالتی رشد شاخصهای سهامی میتواند پایدار باشد.
اگر سرمایهگذاری در بازار مالی بازدهی به واسطه تورم دریافت کند مسلما با بالارفتن مخارج زندگی تورم را پرداخت میکند چراکه این بازدهی، بازدهی واقعی نیست، اما اگر تورم در یک سطوح مشخصی کنترل شود و کسبوکارها نیز پویا شوند، در چنین حالتی کسب بازدهی برای افراد قدرت خرید ایجاد خواهد کرد و توان اقتصادی نیز بالا میرود. پیکها و رشدهای تورمی در کوتاهمدت محرک بازار هستند اما اگر بتوان روابط مطلوبی با دنیا ایجاد کرد، اگر بتوان نرخ ارز را تثبیت کرد، کسبوکارها بتوانند بدون مانعی به فعالیت مناسب خود ادامه دهند، کارخانهها بتوانند ماشینآلات و مایحتاج خود را بهراحتی تامین کنند، پول حاصل از فروش خود را راحتتر بازگردانند یقینا وضعیت معیشت مردم بهتر میشود، در عین حال بازدهی ایجادشده در بازار سرمایه نیز بازدهی پایدارتری خواهد بود.
در باب ارز ترجیحی هم سالهاست که گفته میشود به ازای هر یک روزی که ارز ترجیحی وجود داشته باشد، کلی مطلوبیت ازدسترفته ایجاد میشود، رانت و فساد ایجاد میشود و برای جامعه آسیبزا خواهد بود. خوشبختانه دولت به این سمت گرایش پیدا کرده است هر چند دیر. اکنون روش و زمان حذف ارز ترجیحی تناسب لازم را با یکدیگر ندارند و باید پختهتر از حالت فعلی اجرا میشد. زمانی که قیمتگذاری دستوری و ارز ترجیحی وجود دارند در واقع تولیدکننده در حال تضعیف خواهد بود. ارز ۴۲۰۰تومانی یارانهای بود به تولیدکنندگان خارجی تا بتوانند در میدان رقابت با تولیدکنندگان داخلی از یک سوبسیدی برخوردار باشند. قاعدتا خیلی از صنایع داخلی از محل حذف ارز ۴۲۰۰تومانی و متعاقب آن قیمتگذاری دستوری میتوانند کسب منفعت کنند، اما یک اقدام مکمل نیاز است. حذف ارز ترجیحی در کنار حذف قیمتگذاری دستوری معنی پیدا خواهد کرد. در صورتیکه ارز ترجیحی حذف شود اما دولت همچنان قصد ادامه دادن سیاستهای قیمتگذاری دستوری را داشته باشد به دستاوردهای لازم نخواهیم رسید. درخصوص چشمانداز معاملاتی بازار سرمایه نیز باید گفت که آینده قابل پیشبینی نیست، زیرا زمانی که در مورد فرآیندهای یک شرکت صحبت میشود، درخصوص اقدامات درونزا بحث میشود، میتوان آینده را تخمین زد. اکنون بزرگترین تهدید از جانب سیاستگذاران است، بنابراین تمام پیشبینیهای اقتصادی وابسته به تصمیمات افرادی بوده که از اقدامات و تصمیمات فردای خود نیز بیخبر هستند. مشخص نیست که برای فردا چه تعرفهای اعمال خواهد شد.