بورس در زمین بایر اقتصاد سبز میشود؟
علاوه بر این، لازمه رشد تولید بستر مناسب اقتصادی است اما اقتصاد در ایران مخصوصا طی یک دهه اخیر با مشکلات عدیدهای روبهرو بوده، بهطوریکه درحالحاضر چنانچه رشدی هم در بازار سرمایه اتفاق بیفتد ناشی از انتظارات تورمی و متغیرهای اثرگذار اما خارجی مانند دلار است.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که اساسا آیا بازار شفافی مانند سرمایه در بستر اقتصاد کشوری مانند ایران توان رشد و شکوفایی و قابلیت شکوفایی دارد؟ در ابتدا باید این موضوع را بررسی کنیم که اقتصاد ایران با چه مشکلاتی مواجه است و این مشکلات چقدر جدی هستند.
واضح است که اقتصاد ایران مثل کشورهای کمونیستی نیست و دستکم روی کاغذ اقتصاد نرمالی است، اما این اقتصاد نرمال مریض است. در واقع باید گفت ما اقتصاد مریض و در بعضی قسمتها ناکارآمدی داریم. اقتصادی که بر پایه خامفروشی شکل گرفته و سهم فروش نفت در درآمدهای دولتی بسیار بالاتر از بهعنوان مثال بخش کشاورزی است. از طرفی بخش صنعتی هم به اندازه کافی رشد نکرده است.
با توجه به ریسکهای سیستماتیکی که به علت این ناکارآمدی و بیماری اقتصاد بر فضای بازار سرمایه ایران حاکم است، میتوان گفت همواره بسیاری از سهمها و خیلی از سهام شرکتها در واقع زیر ارزش ذاتی خود معامله میشوند و بعضی شرکتهایی که حتی سودده بودند و روند خوبی را طی کردند هم بعد از مدتی با تصمیمات نابجا و یکشبه ممکن است به مشکل بخورند و سودشان تحت تاثیر قرار بگیرد، بنابراین ریسکی که بر بازار سرمایه ما و فضای اقتصادی و فضای صنعتی حاکم است بیشتر ریسک سیستماتیک است تا ریسک غیرسیستماتیک.
نکته بعدی موضوعی است که بعضا در مورد شاخص بورس و به طور کلی بحث بازار سرمایه عنوان میشود و بورس را دماسنج اقتصادی کشور مینامند؛ البته اینطور نیست. این جمله درستتر است که بورس دماسنج وضعیت صنایع کشور است.
اما با این وضعیت آیا بازار سرمایه امکان رشد دارد و چه فرصتهایی پیش روی این بازار است؟ بورس ایران حکم یک عرضه اولیه برای سرمایهگذار خارجی را دارد.
بورس ایران پر از ظرفیت و فرصت است و با کوچکترین تلنگر مثبت، تصمیمات مدیریتی درست، بهبود فضای ارتباطی در سیاست خارجی و ... سود این شرکتها میتواند تحتتاثیر قرار بگیرد و سود بهشدت بیشتری بسازند. درحالحاضر ارزش بازار کل بورس ایران بهشدت پایین است و این موضوع میتواند برای سرمایهگذاران کلان خارجی در صورت تامین امنیت سرمایهگذاری در کشور بهشدت جذاب باشد.
اما اگر امنیت سرمایهگذاری در کشور وجود نداشته باشد - که درحالحاضر چنین فضایی را شاهد نیستیم - به هیچ عنوان نمیتوانیم سرمایهگذار خارجی جذب کنیم، بنابراین چالشهایی از این قبیل در اقتصاد و در قدم بعد بازار سرمایه وجود دارد که وضعیت را پیچیده کرده است. قدم اول حل این مشکلات نیز بهبود روابط بینالمللی با سایر کشورهاست. هرقدر این روابط بهبود پیدا کند، چالشهای موجود نیز بیش از پیش رفع میشود.
یکی از ظرفیتهای قابلتوجهی که درحالحاضر در بازار سرمایه مطرح است بحث صندوقهاست. صندوقهای سرمایهگذاری وضعیت خوبی نسبت به کلیت بازار سهام دارند و تعداد و تنوع آنها طی چند سال اخیر رشد خوبی داشته است؛ اما نیازمند چهارچوببندی و نظارت کافی به منظور جلوگیری از رانت اطلاعاتی هستند تا ناکارآمدی و ناکارآیی بازار بر عملکرد این صندوقها اثر زیادی نگذارد و در قدم بعد عملکرد این صندوقها نوسانات نامتعارف در سهام را تشدید نکند.
افزایش تنوع صندوقها اخیرا بسیار قابلتوجه بوده است. صندوق املاک، صندوق مختلط، صندوق درآمد ثابت، صندوق سهامی، صندوق کالایی مبتنی بر زعفران، کالاهای کشاورزی، صندوقهای چندکالایی و صندوقهای اهرمی و فراصندوقها درحالحاضر عملکرد قابلقبولی در بازار سرمایه دارند.
البته در این حوزه نیاز به تنوع بیشتر نیز احساس میشود. برای مثال صندوقهای پوشش ریسک باید سریعتر به بازار بیایند، چرا که این صندوقها به دوطرفه بودن و نقدشوندگی بازار آپشن و آتی کمک میکنند و اگر ساعت معامله در بورس افزایش پیدا کند و دامنه نوسان افزایش پیدا کند، به نقدشوندگی بیشتر سهام بازار کمک خواهد کرد.
مهمتر از آن بازار جایی است که عرضه و تقاضا قیمت را در آن تعیین میکند و هر چه دخالتهای دولت در این زمینه کاهش یابد، میتواند به توسعه بازار سرمایه بسیار کمک کند.