کندن از واقعیت
در این رمان بیشتر با کاراکترهای میترا و محسن درگیر هستیم و با ذهنیت این دو کاراکتر آشنا میشویم. دو کاراکتر دیگر نقش مکمل این دو را بازی میکنند و بخشی از وجود این دو را به خواننده مینمایانند. این رمان داستان زندگی زنهای امروز است که در دهه۳۰ زندگی خود هستند و خواننده با بحرانهای فردی و اجتماعی و گرههای زندگی آنها مواجه میشود. ماجراهای زندگی حرفهای این زنان هم در محیط کار به خوبی نشان داده میشود.
یکی از درونمایههای کار، بحث حرفزدن است. شروع داستان با میتراست و حرف زدن او. میترا حتی دلیل حرف زدن خود را هم میگوید. حرف زدن به نظر من بهعنوان یک راهکار و برونرفت از درگیریهای درونی و شیوه درمان زخمهای کهنه است. تجربههای آدمهای این رمان شبیه آدمهای امروز است؛ اما شیوه برخورد آنها با مسائل بهصورت متعارف نیست. این رمان را بر اساس ایدههایی که دوست داشتم و کمتر دربارهاش نوشته بودم، نگاشتم. این رمان داستان آدمهایی است که میخواهند در جامعه تاثیرگذار باشند.
من آدم فرمبازی نیستم. هر نوع روایت فرم خاص خودش را میطلبد. رمان من با این قالب بیشتر جواب میداد و شاید برای بعضیها فهم آن آسان باشد و برای بعضیها سخت. من خودم بهعنوان یک خواننده دوست دارم که یک رمان یا یک داستان مرا از واقعیتی که در آن هستم بِکَند و وارد واقعیت خود کند.
«حوالی خیابان سی تیر» یک رئالیسم مدرن است و برای هر مخاطبی فارغ از سن و جنس، تجربههای یک نسل را به اشتراک میگذارد.
ارسال نظر