نقدی بر روش شناسی آمارتیاسن
اصلیترین دشواری در مطالعه آثار آمارتیا سن بهطور مشخص از عباراتی منتج میشود که او آنها را برای مفاهیم اصلی نظریههای خود استفاده میکند و اغلب کلماتی هستند که خود آنها را اختراع کرده است. این ویژگی موجب میشود تا مطالعه نوشتهها و آثار او به مراتب کاری دشوار باشد. یکی از نظریههای سن که در کتاب «کیفیت زندگی» او تشریح شده است، کارکرد (FUNCTIONING) است و عبارتی جایگزین برای کالا (یا ویژگیهای آن) است که در رویکردهای مرسوم اقتصاد و بهطور اخص در اقتصادهای خرد مورد استفاده قرار میگیرد. در اقتصاد خرد این کارکردها میتوانند توسط فردی گرد هم آیند؛ امری که براساس «ترکیب این کارکردها» که سن آن را «قابلیت» تعریف میکند استوار است و درک آن به آزادی برای انتخاب کارکردها میانجامد.
به گفته سن، زندگی هر فرد مجموعهای از اقدامات و امکاناتی است که میتوان در کل به آن عنوان کارکردها را داد. این کارکردها طیف وسیعی از موضوعات ابتدایی نظیر توانایی سیر شدن و مصون ماندن در برابر بیماریها تا امور پیچیدهای نظیر داشتن عزت نفس، حفظ شأن انسان، مشارکت در زندگی اجتماعی و دیگر موارد را در برمیگیرد. قابلیت یک فرد به ترکیب راهکارهای جایگزین مختلف کارکردها بازمیگردد که هر فرد میتواند هریک را انتخاب کند. در این زمینه باید گفت که قابلیت یک فرد همان آزادی است که به افراد اجازه میدهد نوع مشخصی از حیات را برای خود انتخاب کنند. در واقع افراد اندکی میتوانند کتابهای سن را به پایان برسانند؛ چراکه این آثار برای آنها قابل فهم نیستند و بیش از آثار هر اقتصاددان دیگری، دارای صفحات متعدد منابع و مآخذ در انتهای کتاب هستند. به علاوه او از عباراتی نظیر قابلیت، کارکرد یا به کارگیری کارکرد استفاده میکند که کار را برای فهم خواننده از افکار او بسیار دشوار کرده است. در واقع سن یک اقتصاددان کاملا متعارف است که در کتابهای خود هیچ راهحل ویژه یا بدیعی را برای رفع چالشهایی چون فقر مطرح نمیکند. اخلاق چند بعدی که او مدنظر دارد هم بررسی دلایلی را که قدمت آنها به اندازه تاریخ فلسفه است دربر ندارد. اگر او تلاش کرده است تا انباشتی از همگرایی نظریههای مختلف را ذیل یک کتاب گرد آورد و از این جهت انتقادات کمتری نیز متوجه او شده، به آن دلیل است که هر فردی میتواند رویاهایش را در سخنان سردرگم او مطالعه کند.
*دانشجوی دکترای مدرسه مطالعات پیشرفته علوم اجتماعی در پاریس