۵ دلیل شکست پروژه ناتوی عربی
ایده و طرح پیمان امنیت جمعی مذکور در زمانی مطرح شده است که منطقه خاورمیانه شاهد تنش و خشونت فزاینده است. طرح سیستم همکاریهای امنیتی جامع با مشارکت تمامی کشورهای منطقه فی نفسه ضروری است. ولی موفقیت در تاسیس یک ائتلاف امنیتی مشترک در منطقه فقط در صورتی امکانپذیر است که تمامی کشورهای موثر در منطقه در آن شرکت داشته باشند. تاریخ معاصر منطقه نیز گواه بر صحت همین ادعا دارد. ائتلاف امنیتی مشترک در صورتی موفق بوده که متشکل ازهمه کشورهای منطقه و توسط خود کشورها طراحی شده باشد - و نه مدلی وارداتی از خارج مثل طرح آمریکا برای «ناتو»ی عربی!
به پنج دلیل طرح ترامپ برای تاسیس ناتوی عربی شکست خواهد خورد:
۱. پروژه ناتوی عربی زمانی مطرح شده است که منطقه خاورمیانه و بهخصوص کشورهای عربی شورای همکاری خلیجفارس دچار شکافهای سیاسی عمیقی هستند. تحریم قطر از سوی کشورهای دیگر حوزه خلیجفارس به سردمداری عربستان سعودی و بمباران پیوسته و خونین مردم یمن توسط ریاض و همچنین جنگ در لیبی از نمونههای بارز شکافهای سیاسی در منطقه است. بنابراین در شرایط کنونی منطقه و با عنایت به اینکه بسیاری از کشورهای حوزه خلیجفارس تهدید را نه از خارج منطقه بلکه از داخل کشورهای شورای همکاری خلیجفارس تعریف میکنند، پروژه ناتوی عربی توسط دولت ترامپ چیزی بیشتر از یک توهم برای تامین امنیت نیست. ضمن اینکه قطر و عمان همواره تلاش کردهاند که در روابط خود با تهران و ریاض به توازنی نسبی برسند. بهویژه مسقط که خطمشی کشوری میانجی بین واشنگتن و تهران در پی گرفته و حتی در دولت ترامپ هم تمایل به ایفای چنین نقشی را دارد. از اینرو برای ایجاد صلحی پایدار باید کشورهای شورای همکاری خلیجفارس ابتدا بتوانند برای حل اختلافات سیاسی بین خود گفتوگو و اقدام کنند.
۲. یکی از چالشهای اصلی امنیتی در منطقه «اختلافات فرقهای و طایفهگری» است. در این راستا پروژه ناتوی عربی دولت ترامپ نهتنها گامی در جهت حل این معضل برنمیدارد، بلکه بر آتش اختلافات موجود میافزاید. در حقیقت، تاسیس ناتوی عربی به آن معنا است که کشورهای عربی سنی مذهب حوزه جنوب خلیجفارس در موضع تقابل و تخاصم بیش از پیش در قبال کشور شیعه مذهب همسایه شمالی خود یعنی ایران و حتی عراق با اکثریت شیعه قرار گیرند. در حقیقت پروژه ناتوی عربی تکرار ایده استعماری «تفرقهانداز و حکومتکن» است که در دهههای گذشته توسط دولت انگلستان بهعنوان استراتژی استعماری مورد استفاده قرار گرفت. همانطور که این ایده استعماری محکوم به شکست بود، پروژه ناتوی عربی دولت ترامپ نیز به شکست منتهی خواهد شد.
۳. اگر هدف از تاسیس ائتلاف امنیتی مشترک، ایجاد استقرار پایدار در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس است، پس ایران باید عضو موثر و لاینفک این ائتلاف باشد، زیرا ایران تقریبا ۵۰ درصد از سواحل خلیجفارس را در اختیار دارد. عراق نیز با توجه به اهمیت دموگرافیک، جایگاه منطقهای و عضویت در اوپک، باید جایگاه مهمی در این ائتلاف مشترک امنیتی داشته باشد. در غیاب ایران و عراق بهعنوان دو عنصر تاثیرگذار در منطقه، هیچ پیمان امنیتی مشترکی به فرجام نخواهد رسید. جالب اینجاست که دولت ترامپ پیشنهاد داده است که مصر و اردن در این ائتلاف امنیتی شرکت کنند درحالیکه این دو کشور از حوزه جغرافیایی خلیجفارس هیچ سهمی ندارند.
۴. جهان امروز گرفتار گروههای تروریستی همچون داعش و القاعده است که امنیت منطقه و جهان را تهدید میکنند. اگر هدف ناتوی عربی مقابله با این تهدید است، اعضای ائتلاف امنیتی مشترک باید هیچگونه حمایتی از تروریسم این گروههای نامشروع تحت هیچ عنوانی نداشته باشند. شواهد و مدارک دال بر حمایت آشکار آلسعود از این گروههای تروریستی از ابتدای دهه ۹۰ میلادی بسیار است. برای مثال میتوان به گزارش محرمانه وزارت خزانهداری دولت آمریکا اشاره کرد که از جنبههای مهم و متعدد روابط محکم و کمکهای مالی آلسعود به این سازمانهای تروریستی پرده برداشت. این حمایتهای مالی و تسلیحاتی که توسط آلسعود به القاعده و جبهه النصره ارائه میشده تاکنون نیز ادامه دارد، هم در جنگ داخلی سوریه و هم فراتر از آن.
۵. پروژه دولت ترامپ برای تاسیس ناتوی عربی گامی بلند به سوی یکجانبهگرایی، بهجای چندجانبهگرایی، در امور منطقه خاورمیانه و بینالملل است. این پروژه منافع سایر قدرتهای بزرگ جهانی مثل اتحادیه اروپا، چین، هند و روسیه را در نظر نگرفته است. ضمن اینکه برای ترکیه بهعنوان کشوری موثر در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه نیز هیچ نقشی در نظر گرفته نشده است. طرح واقعگرایانه از ائتلاف امنیتی مشترک در منطقه نه میتواند به سادگی نقش قدرتهای منطقهای را نادیده بگیرد و نه منافع سایر قدرتهای جهانی را.
بنابراین اگر قرار باشد پیمان امنیتی مشترکی شکل گیرد، باید تمامی کشورهای منطقه همچون ایران حضور داشته باشند. برای اجرای چنین طرحی، شورای امنیت سازمان ملل بهعنوان تنها نهاد بینالمللی و مشروع برای تصمیمگیری در این حوزه باید میداندار باشد. پیش از این، شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۵۹۸ از دبیرکل سازمان ملل خواسته که با مشورت ایران و عراق و سایر کشورها در منطقه برای تامین ثبات و امنیت منطقه گفتوگو کند. همزمان با تلاشهای سازمان ملل و شورای امنیت، کشورهای منطقه نیز باید گفتوگوهای دوجانبه و چندجانبه برای تشکیل ائتلاف امنیتی مشترک و حلوفصل اختلافات (عربستان سعودی و ایران، قطر و عربستان سعودی) را آغاز کنند.
در غیاب تلاشهای چندجانبه و گفتوگوهای دوجانبه حلوفصل اختلافات فیمابین کشورها، پروژه پیمان امنیتی مشترک هیچ شانسی برای موفقیت و ایجاد صلحی پایدار در منطقه ندارد. پیمان امنیتی مشترک به نحوی که از سوی دولت ترامپ ارائه شده فقط به آتشافروزی و خصومت بیشتر بین کشورهای منطقه کمک میکند، نه بیشتر.
ارسال نظر