روسیه برنده تنش ایران و آمریکا
خروج آمریکا از برجام و تحمیل مجدد تحریمها، کشورهای دیگر را مجبور کرد تا در تجارت بین ایران و آمریکا یکی را انتخاب کنند - هرچند که اساسا هیچ انتخابی برای آنها وجود نداشت. این مساله باعث شد تا کشورهای واردکننده نفت مجبور شوند خرید نفت از ایران را متوقف کنند. پس از انعقاد برجام؛ لهستان از جمله کشورهایی بود که خواهان خرید نفت از ایران بود؛ اما اکنون این کشور تمامی خریدهای نفتی خود را لغو کرده است و در مقابل باید از روسیه که تهدید ژئواستراتژیک اصلی آینده این کشور است نفت وارد کند.
کشورهای واردکننده نفت از جمله ژاپن، کرهجنوبی، ایتالیا و هند بهدلیل فشارهای آمریکا؛ خرید نفت از ایران را ابتدا کاهش و سپس پایان دادند. این اقدام در طولانیمدت میتواند سیاست تحریمی اروپا علیه روسیه را تضعیف کند. بدون شک این اقدام برای کرملین یک دستاورد بزرگ بهحساب خواهد آمد. با وجودحمایت رسمی روسیه از برجام؛ اما وجود شکاف بین آمریکا و اتحادیه اروپا در مورد اتخاذ مناسبترین رویکرد در مقابل ایران، منطبق با منافع استراتژیک مسکو است.
هدف امنیتی و سیاسی بلندمدت روسیه تضعیف انسجام و وحدت غرب است. بنابراین هر رویدادی که اختلافات بین اعضای اتحادیه اروپا را افزایش دهد میتواند اثرات و پیامدهای منفی برای قدرت غرب به همراه داشته باشد. در واقع آنچه که برای منافع روسیه مناسب بوده این واقعیت است که برخی از کشورهای اروپایی مانند لهستان در گزینش بین مواضع اتحادیه اروپا و آمریکا گرفتار شدهاند. این اقدام علاوه بر عدم اطمینان منجر به آشفتگی بین آنها میشود. در عین حال مواضع حمایتی روسیه از برجام میتواند یک فرصت برای ایجاد دستورکار همکاری بین روسیه و اتحادیه اروپا در مخالفت با آمریکا باشد.
چنین ابتکار سیاسی میتواند زمینه نزدیکی بیشتر اروپای غربی و روسیه علیه آمریکا ایجاد کند. این ابتکار ممکن است زمین حاصلخیزی برای کشورهایی مانند آلمان باشد که بهصورت سنتی مناسبات خوب خود را با مسکو حفظ کردهاند. مزیت مناقشات اخیر خلیجفارس برای روسیه این است که تقریبا تمام کارشناسان و تحلیلگران بهجای صحبت در مورد اشغال کریمه و مداخله نظامی روسیه در اوکراین شرقی، از مناقشه خلیجفارس سخن میگویند. وقوع جنگ آمریکا علیه ایران میتواند زمینه فروپاشی معماری امنیت منطقهای حامی آمریکا در خلیجفارس را فراهم سازد. فروپاشی برجام و تشدید تنشهای آمریکا و ایران میتواند بر سیاست داخلی ایران تاثیرات گستردهای بگذارد. این اقدامات فوق، احساسات ضدآمریکایی را در ایران تشدید میکند و منجر به تضعیف حامیان سازش با غرب خواهد شد. بازندگان بزرگ این اقدام؛ جناح عملگرا - اصلاحطلب هستند که طی نزدیک به دو دهه خواهان افزایش همکاری با غرب هستند. از نمونه اقدامات این جناح میتوان به انعقاد قراردادهای چندمیلیارد دلاری با شرکتهای غربی و نه شرکتهای روسی پس از برجام اشاره کرد. این تعجبآور نیست زیرا غرب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و تکنولوژی پیشرفتهتری نسبت به روسیه ارائه میکرد. همانطور که سفیر سابق ایران در روسیه گفت: «بدون تحریم، روسیه سهم کوچکی از این کیک خواهد داشت.»
اگر مصالحه ایران با غرب ادامه پیدا کند مطمئنا نفوذ اقتصادی روسیه در این کشور کاهش خواهد یافت. اما در وضعیت موجود و بهخصوص اگر برجام با فروپاشی همراه شود، ایران هیچ گزینهای جز افزایش روابط با شرق بهخصوص روسیه ندارد؛ به عبارت دیگر تنشهای اخیر، تهران را برای تامین تسلیحات و تکنولوژی هستهای وابسته به روسیه خواهد کرد. همچنین فروپاشی برجام همزمان با وجود تحریمهای جدید و تهدیدات بیوقفه جنگ میتواند باعث کاهش توانایی رقابت ایران در مقابل روسیه در حوزه گاز طبیعی شود چون ایران قادر نخواهد بود تا صنایع انرژی و گاز طبیعی را توسعه دهد.
اما در نهایت در مساله سوریه؛ تداوم وضعیت موجود منجر به کاهش منابع مالی و توانایی عملیاتی این کشور در بحران سوریه میشود که از سوی ایران بهعنوان «حلقه طلایی زنجیره مقاومت علیه اسرائیل» قلمداد میشود. اگر چه بسیاری از تحلیلگران روابط ایران و روسیه را یک اتحاد استراتژیک توصیف میکنند، اما این مفروض واقعبینانهای نیست، چون مسکو و تهران از همان آغاز در سوریه دارای منافع تاکتیکی بودهاند و آنها بهجای همکاری بیشتر رقابت میکنند و هر دو خواهان موقعیت غالب و برتر هستند. در سوریه همانند عرصههای دیگر رقابت ژئوپلیتیک بین دو کشور، فقط یک هژمون میتواند وجود داشته باشد: ایران یا روسیه. بنابراین وضعیت فعلی مشکلات بیشتری را برای ایران بهوجود میآورد و شانس اینکه تهران بتواند از برتری روسیه در سوریه پساجنگ جلوگیری کند را کاهش میدهد.
ارسال نظر