هنوز شانس دیپلماسی وجود دارد
عدم استمرار تعامل سازنده با غرب
خروج آمریکا از برجام موجب بیاعتمادی مردم به آمریکا شده و مسوولان کشور را با بحرانی ناخواسته و دشوار مواجه کرده است. برجام حاصل توافق ایران و آمریکا و سایر قدرتهای جهانی، مصوب شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حاوی جامعترین اقدامات تاریخ عدم اشاعه بود. ایران تعهدات حداکثری در زمینه شفافیت هستهای را پذیرفت در حدی که در تاریخ عدم اشاعه سلاحهای هستهای بیسابقه بود و دو سال نیز طبق ۱۵ گزارش آژانس به تعهداتش کامل عمل کرد.
اما آمریکا در مقابل چه کرد؟ آمریکا نهتنها به تعهدات برجامی خود در رفع تحریمها و تسهیل تجارت با ایران عمل نکرد بلکه از برجام خارج شد و پاداش حسننیتهای ایران را با اعمال گستردهترین تحریمها و فشارها و خصمانهترین سیاستها در تاریخ روابط دو کشور داد و «سیاست انعطاف و همکاری حداکثری» ایران را با «تحریم و فشار حداکثری» جواب داد بهطوری که تحریمهای جدید آمریکا از تحریمها علیه کرهشمالی که از انپیتی خارج شد و بمب هستهای ساخت، هم بیشتر است.نکته دیگری که باعث سرخوردگی مردم و مسوولان شده، ضعف و درماندگی اروپا و سایر کشورهای غربی در انجام تعهدات برجامیشان است.
لذا واقعیتهای تلخ فوقالذکر باعث شده که:
اولا: آن دسته از سیاستمدارانی که در ایران سالها برای تحقق برجام، بهبود روابط با غرب و تعهد به مقررات بینالمللی تلاش کردهاند، تضعیف شوند.
ثانیا: خروج تدریجی از برجام در دستور کار مسوولان قرار گیرد که این امر حمایت مردمی هم دارد.
ثالثا: در سیاست تعامل و همکاری با غرب تجدید نظر شود و اتحاد استراتژیک درازمدت، عمیق و آهنین با قدرتهای آسیایی و بلوک شرق همچون چین و روسیه در دستور کار قرار گیرد. گرایش توده مردم ایران در یکصد سال گذشته به سمت غرب بوده است. اما تحولات اخیر، زمینههای چرخش مردم در ایران به سمت شرق را فراهم کرده لذا برای اولین بار حاکمیت در ایران با رضایت مردمی در اعمال سیاست گرایش به شرق مواجه است. رابعا: مسوولان این پیش بینی را دارند که در صورت خروج ایران از برجام، آمریکا با استفاده ابزاری از معاهده انپیتی و با همراهی اروپا مجدد تلاش کند که ایران را به شورای امنیت سازمان ملل بکشاند. با وجودی که ایران اولین کشور پیشنهاددهنده معاهده انپیتی بوده، اکنون خروج از انپیتی، گزینهای است که بهخاطر سیاستهای ترامپ، برای اولینبار بعد از انقلاب ۱۹۷۸، مورد توجه جدی مسوولان قرار گرفته است زیرا ایران هرچه بیشتر به تعهدات خود در قالب معاهده انپیتی عمل کرده، بیشتر مورد تحریم و فشار قرار گرفته است.
اکنون مسوولان و مردم ایران در مورد استاندارد دوگانه غرب و تبعیضهای آشکار علیه ایران در اجرای انپیتی در چهل سال گذشته اتفاقنظر دارند. یک تنفر و خشم بیسابقه ایرانیها از این است که نتانیاهو سردمدار اتهامات هستهای علیه ایران شده و نقش پلیس هستهای خاورمیانه را ایفا میکند، درحالیکه ایران هم عضو معاهده هستهای است و هم بمب هستهای ندارد اما اسرائیل معاهده هستهای را نپذیرفته و صدها بمب هستهای هم دارد. خشم دیگر آنها از اتحاد آمریکا، اسرائیل و عربستان علیه ایران برای تقابل و تغییر حکومت در ایران است.
آمریکا سپاه پاسداران ایران را بهعنوان یک سازمان تروریستی تعیین کرده است. درحالیکه سپاه و بسیج در جنگ عراق علیه ایران نقش تعیینکننده ایفا کردند و صدها هزار خانواده ایرانی عضو شهید یا مجروح از سپاه و بسیج دارند که بهخاطر دفاع از تمامیت ارضی ایران و تامین امنیت ملی کشور شهید یا مجروح شدهاند. برادر من و دو پسر عمهام از شهدای بسیج و سپاه در دوران تجاوز صدام به خاک ایران هستند. لذا سیاست ترامپ علیه سپاه، بهطور واضح از سوی اکثریت ایرانیها، اقدامی علیه مردم، حاکمیت و امنیت ملی ایران تلقی میشود. من خود به عینه شاهد شادی و احساس غرور مردم از ساقط کردن پهپاد آمریکایی در خلیجفارس بودم.
راهحل منطقهای
با توجه به اینکه اکثر مسوولان و مردم ایران امیدی به نجات برجام ندارند و اسرائیل هم حاضر به پذیرش خاورمیانه عاری از سلاح هستهای نیست، سیاست فشار حداکثری ترامپ ایران را به سمت «اتخاذ سیاست بازدارندگی هستهای» سوق خواهد داد تا بالانس هستهای ایران و اسرائیل ایجاد شود. گزینهای که برخی نخبگان برجسته سیاسی آمریکا قبلا پیشنهاد کردهاند. برای مثال کنت والاتر، تئوریسین برجسته آمریکایی در سال ۲۰۱۲ در مقاله فارن افرز نوشت که ایران باید به سلاح هستهای مجهز شود تا بالانس با اسرائیل ایجاد گردد و ایجاد بالانس، موجب ثبات خواهد شد.
اما تحقق این گزینه یک مانع دارد و آنهم فتوای مذهبی رهبر عالی ایران، آیتالله خامنهای در مورد منع تولید، انباشت و بهکارگیری سلاحهای هستهای است. عموم مراجع مذهبی شیعه نیز فتوای مشابه دارند. در عین حال روشن نیست که در صورت تجاوز نظامی آمریکا به ایران، آیا آیتالله خامنهای فتوای منع سلاح هستهای را حفظ خواهد کرد یا نه. با توجه به این واقعیتها، حاکمیت ایران به این جمعبندی رسیده که «مقاومت» را بهعنوان اولویت اول جهت مقابله با تهدیدات آمریکا و متحدان منطقهایاش در دستور کار قرار دهد. سیاستهای ترامپ، دولت و اکثریت توده مردم ایران را برای سیاستهای مقاومتی حاکمیت، آماده کرده است. رهبر عالی ایران اعلام کرده که آمریکا و متحدانش، جنگ اقتصادی و سیاسی و امنیتی علیه ایران را آغاز کردهاند. پمپئو وزیرخارجه آمریکا اخیرا تصریح کرد که همه گزینهها از جمله حمله نظامی به ایران روی میز است لذا نیروهای مسلح ایران خود را برای درگیری احتمالی نظامی آماده و هستههای جهادی مقاومت برای مقابله با آمریکا در سراسر منطقه و حتی فراتر را بسیج خواهند کرد.
متاسفانه این وضعیتی است که ترامپ با خروج از برجام و اعمال سیاست فشار حداکثری، آن را کلید زده است. اما هنوز شانس دیپلماسی وجود دارد. رهبران برجسته جهانی همچون نخستوزیر ژاپن و رئیسجمهور فرانسه در تلاش هستند. حرف زیاد زده شده و قول توخالی هم زیاد داده شده است لذا دیپلماسی در صورتی موفق خواهد شد که با حسننیت، قدمهای کلیدی عینی و عملی برداشته شود. اگر ترامپ خواهان حل بحران خودساخته باشد، اول باید تیم افراطگرای سیاسی-امنیتی فعلی خودش را تغییر دهد که بدون این تغییر موفق نخواهد شد. قدم کلیدی دوم، برقراری «آتشبس» در جنگ اقتصادی، سیاسی، سایبری و امنیتی علیه ایران است. «برقراری آتشبس» برای مهار وضعیت ضرورتی اجتنابناپذیر است.
سوم اینکه ترامپ چندبار تاکید کرده که خواهان توافق با ایران برای اطمینان از عدم دسترسی ایران به بمب هستهای است. این خواسته ترامپ از طریق توافقی کلان بر مبنای فتوای مذهبی آیتالله خامنهای مبنی بر «حرمت و ممنوعیت دائمی ساخت، انباشت و بهکارگیری سلاحهای هستهای» و کلیه سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه، قابل تحقق است. اگر آمریکا در مورد عدم اشاعه سلاحهای هستهای جدی است، باید با ایران و قدرتهای منطقهای و جهانی همکاری کند تا اصول برجام در کل منطقه خاورمیانه اجرا شود زیرا برجام دربرگیرنده جامعترین استانداردهای جهانی شفافیت هستهای و عدم ساخت بمب هستهای است. عاریسازی خاورمیانه از سلاحهای هستهای یک میراث تاریخی ترامپ خواهد بود که تنها با تعهد آمریکا به اصول برجام قابل دسترسی خواهد بود.
منبع: فارن افرز
ارسال نظر