بخش صد و هفتادم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی»
تلاش برای مشخص کردن تاثیرات اقتصادی داخلی و بینالمللی جنگ طی یک دهه آینده بیشتر مبتنی بر حدس و گمان است. از آن چهار مورد یا سناریو دو مورد در شماره قبل تشریح شد: «مختصر و شدید» و « طولانی و شدید.» در این قسمت به دو مورد دیگر و شرح آنها اشاره خواهد شد.
۳- مختصر و ملایم: با توجه به چشماندازهای نامطمئن پیروزی نظامی سریع، خطرات از دست دادن کنترل و چشمانداز خسارت چشمگیر اقتصادی، رهبران چین و آمریکا ممکن است از مجاز دانستن حملات تمامعیار به نیروهای طرف دیگر پا پس بکشند. آنچه پدید خواهد آمد یک جنگ بهشدت محدود، در مقیاس پایین، پراکنده و بینتیجه است با خسارتهای نظامی حداقلی. با فرض اینکه رهبران دو کشور متمایل باشند و آزادی عملِ سیاسی کافی را برای مصالحه داشته باشند، چنین نبردی میتواند پیش از اینکه لطمات اقتصادی چشمگیر یا لرزههای سیاسی داخلی یا بینالمللی ایجاد کند، پایان یابد.
۴- طولانی و ملایم: در این گزینه که شامل جنگ و خسارتهای قابل تحمل میشود، طرفها میتوانند با تداوم یک نبرد در مقیاس پایین از هزینههای سیاسی مصالحه بگریزند. از آنجا که هیچ طرفی قادر به داشتن دست برتر به لحاظ نظامی نخواهد بود، جنگ میتواند تا مدت زمانی ادامه یابد. در عین حال، حتی با محدود بودن جنگ، خسارتهای اقتصادی بهویژه برای چین افزایش مییابد. با گذشت زمان، واکنشهای سیاسی داخلی و بینالمللی شدت مییابد اگرچه به اندازه «طولانی و شدید» نخواهد بود.
این موارد نشان میدهد که قابلیتهای «پاد نیروی متعارف» آمریکا و چین میتواند موجب خسارتهای نظامی از آغاز و در تمام دوره خصومتهای نامحدود (اما غیرهستهای) شود. از آنجا که ارتشهای هر دو طرف مجاز به شروع حمله و وارد آوردن ضربه هستند اما توانایی هر دو طرف برای کنترل درگیری بهشدت در معرض خطر خواهد بود. هر طرفی میتواند حمله پیشدستانه به نیروی طرف مقابل را به منزله راهی برای کسب موفقیت اولیه و پایدار در تلفات و بنابراین در قابلیت برای فائق آمدن بنگرد اما این بیثباتی ذاتی در قابلیتهای «پاد نیروی متعارف» متقابل و مفاهیم جنگی را برجسته میکند. تا سال ۲۰۲۵، قابلیتهای افزایش یافته ضددسترسی و منع منطقهای شکاف میان خسارتهای نظامی چین و آمریکا را کاهش خواهد داد؛ با این حال، خسارتهای چین همچنان بسیار سنگین خواهد بود. خسارتهای آمریکا، اگرچه کمتر از چین خواهد بود اما سنگینتر از قبل خواهد بود. حتی اگر پیروزی نظامی آمریکا احتمال کمتری داشته باشد اما دستیابی برای پیروزی چین هم دشوار خواهد بود. از آنجا که هر دو طرف از قابلیت تداوم و وارد آوردن خسارتهای شدید برخوردار است، هیچیک حاضر به پذیرش شکست نخواهند بود. یک جنگ شدید، طولانی و بینتیجه نظامی میتواند هر دو کشور را تضعیف کرده و هر دو کشور را در برابر تهدیدات دیگر آسیبپذیر سازد.
اهمیت مولفههای غیرنظامی
چشمانداز بنبست نظامی به این معناست که سرانجام جنگ میتواند بهواسطه مولفههای غیرنظامی تصمیمگیری شود. این مولفهها باید اکنون و در آینده به نفع آمریکا باشد. اگرچه جنگ میتواند به اقتصاد هر دو کشور لطمه بزند اما لطمات اقتصادی چین فاجعه بارتر و پایدارتر خواهد بود؛ تقریبا کاهش ۳۵-۲۵ درصدی تولید ناخالص داخلی چین در یک سال جنگی در مقایسه با کاهش تقریبا ۱۰-۵ درصدی تولید ناخالص داخلی آمریکا. حتی یک نبرد ملایم – که فورا هم خاتمه یابد- میتواند اقتصاد چین را تضعیف کند. یک جنگ طولانی و شدید هم میتواند اقتصاد چین را ویران کند، توسعه این کشور را متوقف و موجب سختیهایی برای این کشور شود. چنین آسیب اقتصادی در مقابل میتواند آشفتگی سیاسی را شدت بخشد و جداییطلبان در چین را جسورتر سازد. اگرچه رژیم و نیروهای امنیتیاش ظاهرا میتوانند در برابر این چالشها مقاومت کنند اما انجام این کار سرکوب گستردهتر، وضع مالیات بیشتر و تضعیف مشروعیت رژیم چین در بحبوحه یک جنگ بسیار سخت را ضروری میسازد. در مقابل کشمکشهای حزبی داخلی در ایالاتمتحده ممکن است تلاش جنگی را با موانعی مواجه سازد اما ثبات اجتماعی و بقای دولت را به خطر نیندازد- مهم نیست این نبرد چقدر به طول انجامد یا سخت باشد- تا زمانی که جنگ در حالت جنگ متعارف باقی باشد. افزایش حملات سایبری
- درحالیکه به هر دو کشور آسیبرسان است- میتواند مشکلات اقتصادی چین را بدتر کند و توانایی دولت برای کنترل جمعیت و کشور را با مانع مواجه سازد.
واکنش بینالمللی در یک جنگ طولانی و شدید در راستای حمایت از آمریکا خواهد بود؛ حمایت متحدان شرق آسیایی آمریکا میتواند به فرصتهای نظامی چین لطمه بزند؛ واکنشهای روسیه، هند و ناتو تاثیر کمتری دارد و ناتو میتواند تهدیدات فرصتطلبانه روسیه در اروپا را خنثی کند. ورود ژاپن محتمل خواهد بود؛ اول، در صورتی که این کشور بخشی از این مناقشه اساسی باشد و دوم در صورتی که مطمئن باشد که سرزمینش (که پایگاه آمریکاست) مورد حمله قرار گیرد. با ژاپنی که در حال بررسی محدودیتهای خود در استفاده از زور و افزایش قابلیتهای نظامی در ارتش خود است، ورود این کشور به جنگ در سال ۲۰۲۵ در مسیر و نتیجه جنگ میتواند تفاوتهایی به وجود آورد. افزایش آشفتگیها در خاورمیانه هم میتواند برای منافع آمریکا و چین زیانبار باشد. یافتهها تقویتکننده این دیدگاه ابراز شده است که جنگ چین و آمریکا آنقدر مضر است که هر دو دولت باید اولویت بالایی را به اجتناب از آن بدهند. درحالیکه انتظار هزینههای عظیم، جنگ عمدی را غیرمحتمل میسازد، هر دو کشور باید بهدنبال مدیریت قدرتمند بحران و کنترل ارتش از سوی غیرنظامیان باشند. شدت پاسخ و مجازات در صورت وارد آوردن ضربه از سوی یک طرف، تحمل متقابل در آغاز درگیری را دشوار میسازد. با این حال، این مستلزم همکاری طرفین حتی پس از آغاز جنگ است. ارتباط مستقیم میان روسایجمهوری دو کشور هنگام وقوع درگیری مهم است. این مقدمه در بخشهای آینده مورد شرح و بسط بیشتری قرار خواهد گرفت.
ارسال نظر