یک سرمایهدار آمریکایی مسوول ایجاد کانال محرمانه میان اون و ترامپ بود
دیالوگ محرمانه کیم- ترامپ در تابستان۲۰۱۷
«مازتی-لاندلر» مینویسند برای برخی در کرهشمالی کوشنر همان «ارتباط موعود» است. مقامهای پیونگیانگ معتقدند که کوشنر بهعنوان عضوی از خانواده رئیسجمهور ترامپ گوش پدر زن خود را در دست دارد و مصون از اتهامات شخصی است که در ماههای اول دولت ترامپ دامان دولت وی را گرفته بود. برخی مقامهای فعلی و سابق آمریکا و دیگرانی که آشنا به مذاکرات رهبران دو کشور بودند میگویند اقدام بیسر و صدای شولز یکی از چندین اقدامی بود که منجر به دست دادن رهبران دو کشور در هفته گذشته در سنگاپور شد. مسیری که به این دست دادن منتهی شد از دیدارهای پنهانی میان جاسوسان گرفته تا بحث میان کارآفرینان خصوصی و در نهایت نقش اعلام نشده کوشنر را شامل میشود. روشی که کرهشمالی در پیش گرفت درست مانند مسیری بود که چینیها در پیش گرفته بودند. چینیها در برههای به کوشنر نزدیک شدند زیرا او را فردی با روابط خوب میدانستند که میتواند با دور زدن بوروکراسی اداری (وزارت خارجه) پیامها را به ترامپ منتقل کند.
در مورد علت نزدیکی شولز به ترامپ میتوان گفت که وی از شکافهای غیرمعمول موجود در دولت بر سر نحوه تعامل با کرهشمالی بهرهبرداری کرد. همچنین او چند سال پیش خانواده ترامپ را در سفری به آسیا ملاقات کرده بود که بهدنبال سرمایهگذاری و یافتن راههایی برای تعاملات اقتصادی و تجاری با آسیا بودند. شولز توانست در دورهای به ترامپ نزدیک شود که چند دستگی در سیاست خارجی بر سر نوع برخورد دولت آمریکا با کرهشمالی وجود داشت و برخی خواهان حمله پیشدستانه به این کشور بودند. چهرههای دیگری (البته غیر از شولز و مون جائه این، رئیسجمهور کرهجنوبی که به شکلی خستگی ناپذیر تلاش میکرد) هم بودند که نقش مهمی در دیدار کیم- ترامپ داشتند. با این حال، مقامهای آشنا به مذاکرات میگویند شولز نقش مهم و مفیدی در قرار گرفتن مذاکرات در ریل که منجر به دیدار سنگاپور شد، داشت.
تابستان گذشته تصور میشد که این کانال پنهانی ارزش چندانی ندارد و بعید است به نتیجهای منتج شود. اما اکنون نتایج این دیدار به شدت مورد بحث است. «مازتی-لاندلر»، گزارشگران نیویورکتایمز، میافزایند درحالیکه ترامپ گفته است «دیگر تهدیدی هستهای از جانب کرهشمالی وجود ندارد» او نهتنها امتیاز روشنی از این کشور نگرفت بلکه از او بهعنوان رهبری قدرتمند تجلیل کرد و همزمان سابقه حقوق بشری این کشور را هم ندیده گرفت. برخی مقامهای آشنا به مذاکرات میگویند کوشنر نقش مستقیمی در این مذاکرات پنهانی نداشت. او در عوض، مایک پمپئو، مدیر سیا در آن زمان را در جریان پیشنهاد شولز قرار داد و از او خواست که سیا مسوول بحثهای آتی باشد. روشن نیست که چرا کوشنر فکر میکرد سیا- و نه وزارت خارجه- باید نقش رهبری این مذاکرات را بر دوش بگیرد. با این حال، یک دلیلی که برای این کار او گفته میشود این بود که وی روابطی خصم آمیز با رکس تیلرسون، وزیر خارجه قبلی داشت و در عوض، روابط کوشنر با پمپئو روابطی دوستانه و نزدیک بود. همچنین یکی از دلایلی که در مورد تصمیم او برای «نداشتن» نقش مستقیم گفته شده این است که وی فاقد توانایی پاکسازی امنیتی در سطوح بالا بود.
برای شولز، خانوادهای که میلیاردها دلار در زمینه معادن سرمایهگذاری کرده، مورد خوبی برای ارتباطگیری بود زیرا میتوانست فرصتهای بالقوه جذاب سرمایهگذاری در کرهشمالی را در اختیارش قرار دهد. شرکت او با عنوان « SGI Frontier Capital» ریسک سرمایهگذاری در بازارهای به اصطلاح خط مقدم را میپذیرد. در این ارتباط میتوان به اتیوپی، مغولستان و جاهای دیگر اشاره کرد. او تعاملات تجاری کوچکی هم با کرهشمالی پیش از اجرای تحریمهای اوباما در سال ۲۰۱۶ داشت. شولز در بیانیهای اعلام کرد: «من ماهیت کار و روابط شخصیام را با کسی در میان نمیگذارم.» دیدارها میان کوشنر و شولز بود که ترامپ را وارد فضایی کرد که اصلا دستی در آن نداشت. اما این اولین بار نبود که کوشنر در مورد مسائل مرتبط با امنیت ملی وارد تعاملات پنهانی میشد.
کوشنر در سال ۲۰۱۷ هم کانالی خصوصی با سفیر چین در واشنگتن (کویی تیان کای) برقرار و سعی کرد تا روابط میان ترامپ و دولت چین را بهبود بخشد، آنهم در دورهای که ترامپ تماسی تلفنی با رئیسجمهور تایوان برقرار کرد. کوشنر و کویی در همان آوریل دیداری دو روزه برقرار کردند که نتیجه آن استقبال ترامپ از رئیسجمهور چین در مارالاگو بود. بسیاری برگزاری این نشست را به منزله نقش یا بازیگری فعال کوشنر در مورد چین ارزیابی کردند. اما کوشنر برای جلوگیری از برانگیختن خصومت مقامهای دیگر از چنین نقشی شانه خالی کرد زیرا سوالاتی در مورد تعاملات تجاری خانوادگی او با یک شرکت چینی (Anbang Group) و نیز پیشنهاد خواهرش در مورد کسب ویزای ترجیحی آمریکا برای چینیهایی که در املاک و مستغلات خانوادگی کوشنر سرمایهگذاری کرده بودند مطرح شده بود. گابریل شولز تنها فردی نبود که پیشنهاد فعالیت بهعنوان میانجی یا واسطه در روابط میان آمریکا و کرهشمالی را مطرح کرده بود. در همان سال گذشته چندین نفر دیگر هم به وزارت خارجه نزدیک و مدعی شدند که ارتباطاتی با مقامهای سطح بالای کرهشمالی دارند. بسیاری از این دیدارها میتوانست راه به ناکجا آباد ببرد و برخی دیپلماتها هم در مورد نتیجه بخش بودن آنها تردید داشتند.
«مایکل. جی. گرین» که در دولت بوش پسر روی مساله کرهشمالی کار میکرد، میگوید: «طی سه دولت گذشته، مقامهای کرهشمالی بهدنبال واسطههایی بودند تا دیداری میان رهبر این کشور با رئیسجمهوری آمریکا ترتیب دهد. آنها مایل بودند تا این دیدار با دور زدن کانالهای دیپلماتیک محقق شود.» این گونه دیپلماسی برای کرهشمالی غریب نبود. تیلرسون هم طی سفر به پکن اعلام کرده که دولت آمریکا «چند کانال باز ارتباطی با پیونگیانگ دارد» که امیدوار است در بحبوحه تنش میان دو کشور به نتیجهای مثبت ختم شود. روز بعد ترامپ او را در توییتر به سخره گرفت و گفت «تیلرسون وقت خود را در مذاکره با مرد کوچولوی موشکی تلف میکند.» ترامپ نوشت: «رکس انرژی خود را تلف نکن. آنچه را که باید، انجام خواهیم داد.» مایک پمپئو همان کسی بود که مورد نظر ترامپ بود و میتوانست با مقامهای اطلاعاتی کرهشمالی ارتباط برقرار کند. پس از اینکه جایگزین تیلرسون شد دو سفر به کرهشمالی داشت و در نهایت ارتباطات از سر گرفته شد و منجر به دیدار کیم- ترامپ در سنگاپور شد.
ارسال نظر