درسهایی از کیسینجر برای دنیای امروز
امروز چه فرصتهایی برای کاهش خطر هستهای وجود دارد؟ دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، تهدید کرد که هر رقیبی را در یک مسابقه تسلیحاتی «هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ ابتکار پشت سر خواهد گذاشت.» درعینحال، او احتمال کاهش چشمگیر تسلیحات هستهای آمریکا و روسیه را در توافق سهجانبه با چین پیشنهاد کرد؛ هرچند پکن این ابتکار را رد کرد. طرف روسی اظهاراتی را مطرح کرد که نشان از احتمالاتی بود برای برداشتن گامهای اصلی بهمنظور کاهش خطر هستهای، از جمله اظهارات ولادیمیر پوتین که اساسا تایید بیانیه رئیسجمهور ریگان و گورباچف بود مبنی بر اینکه یک جنگ هستهای فاجعهای برای بشریت خواهد بود و بنابراین نمیتوان در آن جنگید و پیروز شد؛ برخی استدلال میکنند که اظهارات پوتین ممکن است بهمنزله «اصلاح اساسی در دکترین نظامی روسیه» باشد که حرکت از «تشدید به تنشزدایی» را رد کند و اساسا اعلامیه «عدم استفاده از حمله اولیه هستهای» است. امروز چه چیزی میتوانیم از کاهش خطر بیسابقه هستهای از کسانی بیاموزیم که در گذشته ما را از پرتگاه عقب بردند: کیسینجر در اوایل دهه۱۹۷۰ و ریگان در دهه۱۹۸۰؟نویسندگان کتاب «کیسینجرِ مذاکرهگر: درسهایی از معامله در بالاترین سطح» - اولین کتابی که سابقه کیسینجر را بهعنوان یک مذاکرهکننده بررسی میکند- پانزده درس را درباره معاملهگری در بالاترین سطح مذاکرات بینالمللی ارائه میدهند و سه هدف کلی را خلاصه میکنند که کیسینجر برای ایالاتمتحده در دهه۷۰ تعیین کرد:
* جلوگیری از شر بزرگ جنگ هستهای
* مهار گسترشطلبی شوروی و مدیریت درگیریهای جنگ سرد به نفع آمریکا
* ایجاد یک «ساختار صلح» پایدارتر در میان چین، اتحاد جماهیر شوروی و ایالاتمتحده.
نویسندگان ما را دعوت میکنند تا اهداف و درسهای کیسینجر را با «اهداف خردمندانه» در شرایط متغیر امروزی تطبیق دهیم. جهان امروز جهان بسیار متفاوتی است؛ اما اهداف بالا همچنان مهم است. اگر «روسیه» امروز را جایگزین «شوروی» سابق کنیم، اهداف دو و سه تا حد زیادی با نظرات بسیاری از کارشناسان آمریکایی همسو هستند.یک درس کلیدی از کتاب «کیسینجرِ مذاکرهگر» این است که «موفقیت نهایی مذاکره به اعتبار اساسیترین فرضیات شما درباره جهان، موقعیت و علایقتان بستگی دارد.» در بحثهای تندوتیز امروز ایالاتمتحده درباره روسیه، اقدامات [روسیه] در اوکراین و دخالت [روسیه] در انتخابات ایالاتمتحده و اروپا، هیچ اتفاقنظری در جامعه سیاست خارجی آمریکا درباره منافع ملی آمریکا و استراتژی در قبال روسیه وجود ندارد. در این بحثهای تند و کینهتوزانه، بهراحتی میتوان به «اصلیترین شکل حماقت انسانیِ» نیچه در افتاد و آنچه را که میخواهیم انجام دهیم، فراموش کرد. هرچه تلاش کنیم، هنوز یک نفع موجودیتی مطلق مشترک داریم. هدف شماره یک کیسینجر از سال۱۹۷۰ امروزه نیز یک هدف عاقلانه مهم باقیمانده است. او گفته است که وقتی در سال ۱۹۶۹ مشاور امنیت ملی شد، دریافت که جنگ هستهای برای هر دو طرف [آمریکا و شوروی] فاجعهبار خواهد بود و تاریخ بشر را تغییر خواهد داد. این در روزگار کنونی ما نیز صادق است.
کیسینجر بهعنوان یکی از «چهار سوار آخرالزمان هستهای» بیش از یک دهه است که این زنگ خطر را به صدا درآورده است. او ناراحتی خود را از این چشمانداز ابراز کرده که هولوکاست هستهای ممکن است از طریق استفاده تصادفی یا غیرمجاز از سلاحهای هستهای رخ دهد -برای مثال، پرتاب عمدی در پاسخ به یک هشدار نادرست- که پیشرفتهای تکنولوژیک آن را خطرناکتر کرده است. وی تاکید کرده است: «...دردناکترین مشکلی که میتوان با آن روبهرو شد این بود که چه میشد اگر برنامههای راهبردی هر دو طرف باید اجرا شود یا با تصادف یا هر چیز دیگری اجرا میشد؟ اما این موضوع نسبتا پیچیدهتر از آن چیزی بود که امروز با آن روبهرو هستیم.» این هدف اساسی بیتردید دیدگاه کیسینجر را در سال۲۰۱۶ شکل داد که گفت ما نمیتوانیم در مذاکرات خود انزوا یا تضعیف روسیه را در اولویت قرار دهیم، چه رسد به اینکه برای فروپاشی روسیه تلاش کنیم. او سالها استدلال کرده است که سیاستگذاران ایالاتمتحده باید محدودیتهای واقعی را بر تعریف ما از منافع ملی خود اعمال کنند. او پس از الحاق کریمه به روسیه در سال۲۰۱۴، به جدایی خود از جمهوریخواهان نومحافظهکار و دموکراتهای مداخلهگر لیبرال اشاره کرد که به قول کیسینجر استدلال میکردند که باید به روسیه پس از نقض قوانین بینالملل درسی داده شود و «اگر آنها در این فرآیند دچار فروپاشی شوند، این بهایی است که آنها باید بپردازند و بهنوعی، فرصتی برای برقراری مجدد نظم جهانی است.»
کیسینجر هشدار داد که «یوگسلاوی پسا تیتو که با درگیری از سنپترزبورگ تا ولادی وستوک -از اروپا تا خاورمیانه و تا آسیا- مضمحل شده است به نفع آمریکا نیست.» اگر اهمیت خطر واقعی هستهای را درک کنید -و ما نمیتوانیم این اشتباه را تحمل کنیم- کیسینجر استدلال کرده است که تلاش برای ادغام روسیه، ترمیم خصومت و نشان دادن «خویشتنداری استراتژیک» باید در زمره منافع ملی مهم ایالاتمتحده باشد. او بر افزایش خطر هستهای، از جمله خطرات جدید برخاسته از فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی، تمرکز کرده است. کیسینجر اظهار کرده است که دخالت روسیه در انتخابات ایالاتمتحده «بخش نسبتا کوچکی از خطر» در مقایسه با خطر فاجعهبار حملات سایبری به سیستمهای تسلیحات هستهای است و هر دو طرف باید در استفاده از فناوری برای تاثیرگذاری بر امور داخلی طرف مقابل خویشتنداری نشان دهند. کیسینجر میگوید: «...نسل جوان پس از جنگ سرد تجربه نکرده که وقتی میگوییم جنگ هستهای یک احتمال واقعی است یعنی چه و در نتیجه، تجربه خویشتنداری استراتژیک را ندارند. همچنین آنها امروز حقایق را بهصورت تکهتکه یاد میگیرند. اغلب، آنها حسی از تاریخ ندارند، اگرچه مشکلات امروز بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما با آن روبهرو هستیم، زیرا امروزه ما حتی مفاهیم هوش مصنوعی یا فناوری سریع را درک نمیکنیم. به همین دلیل است که مقدار فروتنی بسیار مهم است.»