استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
او با وقاحت پرسید که آیا آنها نمیتوانستند برای صاف کردن خط، یکی از سنگرها را رها کنند؟ دایان پاسخ داد: «فردا خواهیم دید که چهکاری میتوانیم انجام دهیم.» دایان مایل بود درباره ترتیبات پیرامون قنیطره نیز انعطاف نشان دهد. گویی آن دو در حال پخش فیلمنامهای طراحیشده بودند تا بقیه کابینه اسرائیل را به سمت آنچه لازم بود، سوق دهند. اتاق ساکت شد. کیسینجر نتوانست جلوی خودش را بگیرد. بهجای تمجید از انعطافپذیری آنها، او به شوخی گفت: «فکر نکنید امتیاز بزرگی به ما دادهاید!» نخستوزیر بر کلام آخر اصرار داشت. کیسینجر گفت که مایر اگرچه بهیقین میدانست که این کشوقوس است؛ اما اصرار داشت که: «این یک امتیاز بزرگ است.»
کیسینجر به آنها گفت که اکنون میتواند نور کافی را در انتهای تونل ببیند تا توافق را ظرف حدود یک هفته در ۱۴مه به پایان برساند. این مساله، این تصور را ایجاد کرد که اسرائیلیها اکنون تمام امتیازات لازم را دادهاند و در نتیجه ناخواسته زمینه را برای یک جنجال فراهم کردهاند؛ آن هم زمانی که کیسینجر مجبور بود برای اطلاعات بیشتر نزد آنها برگردد. اما او به پیشرفتهایی دست یافته بود. این موضوع زمانی از سوی گرومیکو به طرزی شگفتانگیز تایید شد که آنها در ۷مه در قبرس با یکدیگر ملاقات کردند. گرومیکو بر اساس دیدار دو روز قبل خود از دمشق تایید کرد که نگرانی اصلی اسد قنیطره است و اگر دوباره آن را بهدست آورد، مذاکرات از شانس به نتیجه رسیدن برخوردار است. کیسینجر همان شب به نیکسون گزارش داد که تا زمانی که اتحاد جماهیر شوروی برای «نهایی کردن» توافق در ژنو باشد، برای یکبار هم که شده گرومیکو نه از بازی بیرون ماندن شکایت کرده نه قصد برهم زدن مذاکرات را داشته است. کیسینجر سودمندی ژنو برای حفظ اتحاد شوروی را دوباره کشف کرده بود.
خوشبینی کیسینجر در ملاقات با مایر، دایان و گور پس از بازگشت از قبرس تقویت شد. درحالیکه آنها نقشه اسرائیل را بررسی میکردند، گور توضیح داد که آنها خط را در کل دره شمالی به سمت غرب حرکت دادهاند و همچنین از مواضع روبهجلو در کوه هرمون دست کشیدند. کیسینجر خواستار یک دژ یا سنگر شده بود؛ گور سه سنگر به او داده بود و منطقهی حائل را به تمام روستاهای اطراف گسترش داده بود. کیسینجر میخواست خط را مستقیم بکشد. این مساله واکنش دایان را به دنبال داشت: «[گور] یک سر دارد و هزار سودا...من صادقانه فکر میکنم دیگر نمیتوان کاری کرد... ما به حد مجاز رسیدهایم.» کیسینجر پاسخ داد، اگر چنین بود، در این صورت باید «نقشهای کمتر خوب» را تهیه کنند که او بتواند به اسد ارائه دهد. در این صورت، وقتیکه او [اسد] آن را رد کرد، کیسینجر میتوانست قول دهد که برای بهدست آوردن امتیازاتی بیشتر از وی تلاش کند. او گفت: «این عربها یک ویژگی رقتانگیز دارند؛ نوعی بدجنسی.» اسد باید نشان میداد که میتواند از سادات پیشی بگیرد. بنابراین کیسینجر توصیه کرد که نقشه جدید امتیازات کوه هرمون در شمال و رفیدیم در جنوب را حذف کند. کیسینجر در پایان گفت: «میتوانم بگویم که اکنون اصرار دارید که هرمون را نگه دارید، اما من به شما اولتیماتوم دادهام؛ اگر اشکالی ندارد.» آنها بدشان نمیآمد اما پس از ارائه آن در دفتر، مایر اکنون میخواست مطمئن شود که اسرائیل پاداش خود را از ایالاتمتحده دریافت میکند. آنها موافقت کردند که صبح قبل از اینکه کیسینجر به دمشق برود، درباره درخواست تسلیحات مایر صحبت کنند.
چهارشنبه ۸مه۱۹۷۴، بیتالمقدس–دمشق. زمانی که آنها دوباره گرد هم آمدند، مایر گفت که اسرائیل در دهه آینده، با توجه به ادامه تدارکات تسلیحات شوروی به اعراب، به ۷۵۰هواپیمای جدید و حدود ۱۴۰۰تانک اضافی نیاز خواهد داشت. اکنونکه کیسینجر امتیازات ارضی معناداری را از اسرائیلیها گرفته بود، پاسخ مثبت داد. ارتش اسرائیل همچنین موشکهای «پرشینگ» و «لنس» را میخواست. کیسینجر میدانست که پرشینگها مشکلساز خواهند بود؛ زیرا میتوانند کلاهک هستهای حمل کنند. بنابراین با مخالفت پنتاگون و وزارت امور خارجه مواجه خواهند شد. او پیشنهاد کرد که شاید ایالاتمتحده بتواند به اسرائیل در توسعه موشکهای خودش کمک کند. این امر مستلزم تاییدات کمتری از طرف آمریکایی است. اینجا اولین نشانهای بود که کیسینجر به فکر کاهش مشکلات سیاسی همیشگیِ عرضه تسلیحات آمریکا به اسرائیل با تقویت قابلیتهای تولید موشک بومی آن بود.
مایر خواهان اطمینان درباره اقدامات بعدی پس از جدایی اسرائیل و سوریه بود. کیسینجر بدون تردید پاسخ داد، تمرکز بر مصر باید باشد: «اگر بتوانیم مصر را [از درگیری] خارج کنیم، سوریه منزوی میشود و ما فقط میتوانیم تاخیر و تاخیر بیندازیم.» همانطور که او در خاطراتش توضیح میدهد، اسرائیلیها میآمدند تا قدردانی کنند که «زمان میتواند متحدمان باشد و ارزش آن چند کیلومتر در جولان است.» دوباره و دوباره: قلمرو در ازای زمان. کیسینجر سعی کرد به مایر درباره چیزی که وی [کیسینجر] بهعنوان کابوس خود از آن یاد میکرد، اطمینان دهد که البته کابوس مایر نیز بود: فشار بینالمللی برای بازگشت به مرزهای۱۹۶۷. یک روز قبل در یک ملاقات چهره به چهره، [کیسینجر] به مایر اطمینان داده بود که از او نمیخواهد تمام جولان را واگذار کند، فقط حداقلها برای تطمیع اسد لازم است. اکنون کیسینجر افزود که «هیچ عربی هرگز مرزهای۱۹۶۷ را تایید نکرده است؛ هیچ عربی هرگز این کار را نخواهد کرد.» مایر از این گشایش استفاده کرد تا او [کیسینجر] را برای دریافتِ نامه اطمینانبخش زیر فشار بگذارد که ایالاتمتحده انتظار نداشته باشد که اسرائیل از بلندیهای جولان پایین بیاید.