روزنامه دانشگاه آزاد در آرزوی بازگشت احمدی نژاد
احمدینژاد با گفتمان سوم تیر چه کرد؟ اما آنچه بعد از ۳ تیر اتفاق افتاد باید درآینه دو قسمت حضور احمدینژاد در پاستور در دولت نهم و دهم سنجید.
عملکرد قابل دفاع دولت احمدینژاد از ۸۴ تا ۸۸ موجب شد که او در انتخابات سال ۸۸ با وضعیتی قابلقبول در صحنه انتخابات حاضر شود. اقبال آرای مردم به احمدینژاد در سال ۸۸ را میتوان به چهار دلیل عمده مستند کرد؛ اول، بدنه مردم حزباللهی و انقلابی ایران بود که به عبارتی جمعیت جان فدای احمدینژاد هم بودند.
این قشر از جامعه علاوهبر برگ رایی که برای احمدینژاد مینوشتند، با حضور فعال و میدانی خود در صحنه انتخابات ۸۸ نقش قشر رایساز گفتمان ۳ تیر در انتخابات را نیز برعهده داشتند. دوم، طیفی از جامعه بودند که در دوره قبل از سال ۸۴ بیعدالتی در جامعه را تجربه کرده و حمایتشان از احمدینژاد بهخاطر پرچمداری گفتمان عدالت اجتماعی توسط وی بود. دلیل سوم، اقبال مردم به احمدینژاد در سال ۸۸ خدماتی بود که به طبقه متوسط جامعه اختصاص پیدا کرده بود. طرح هدفمندسازی یارانهها و اختصاص مسکن مهر به طبقه محروم و متوسط جامعه دو عامل اصلی حمایت قسمت اعظمی از مردم برای تمدید دولت نهم بود. چهارمین دلیل، اقبال عمومی مردم به احمدینژاد اما سیاست خارجی فعالانه جمهوری اسلامی در دولت وی بود.
او در دولت نهم توانسته بود جلوهای مقتدر و استکبارستیز از جمهوری اسلامی در صحنه بینالمللی به نمایش بگذارد. این رویکرد، با بازتاب رسانهای ویژهای که در داخل کشور پیدا کرده بود، موجب ایجاد یک حس غرور و عزت ملی در مردم شده بود و آنان تا حدود زیادی، محمود احمدینژاد را عامل آن میدانستند.
دولت دهم متفاوت از دولت نهم
رئیسجمهور محبوب دولت نهم اما در دولت دهم، با رویکردها و سیاستهای متفاوتی که در پیش گرفت، هریک از این پایگاههای گفتمانی خود را بسیار سرخورده کرد. او که خیالش از 24 میلیون نفری که در انتخابات سال 88 به او رای داده بودند راحت شده بود، از ابتدای دولت دهم سعی کرد رفتاری در پیش بگیرد که بدنه حامی آزادیخواهی در جامعه را نیز مال خود کند.
او رفتارهای ضد و نقیضی در دولت دهم در دستور کار خود قرار داد و پس از کشمکشهایی که درفضای عمومی میان خود و رهبر انقلاب ایجاد کرد، از جمله قهر کردنها و مخالفتهایی که با دستورات رهبری انجام داد، تا حدودی بدنه رای گفتمانی خود را که انقلابیها و حزباللهیها بودند از خودش رویگردان کرد. در همین راستا، رویکرد عدالتخواهانه احمدینژاد هم بهمرور دچار چالش شد. ابتدا با رسانهای شدن اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی در دولت و بعد، حمایت بیچون و چرا از متهمان مالی در کابینهاش، بهخصوص محمدرضا رحیمی، عدالتخواهان حامی خود را نیز با چالش مواجه کرد و زنگ جدایی محمود احمدینژاد از گفتمان سوم تیر را در اذهان عمومی به صدا درآورد.
او همچنین با بحران اقتصادی ایران در دوسال پایانی دولتش و کاهش تصاعدی ارزش پول ملی در سالهای ۹۰ تا ۹۲، اقشار محروم جامعه را که پیش از این خود را خادم آنان مینامید، از خود ناامید کرد. این اما پایان ماجرا نبود و احمدینژاد که به فکر جبران مافات بود، سیاست خارجی دولتش را هم متحول کرد.
او در سال پایانی دولتش بستههای پیشنهادی مذاکرات ویژهای را به طرفهای غربی تحریمکننده از جمله ایالات متحده آمریکا ارائه کرد که عدم اقبال طرفهای غربی برای مذاکره، موجب ویران شدن وجهه ضد استکباری احمدینژاد در داخل کشور شد و او به این ترتیب آخرین گروه از حامیانش را هم دچار تردید در مورد سیاستهای دولت مطلوبشان کرد.
سوم تیر می تواند زنده بماند
در مجموع میتوان گفت اگرچه محمود احمدینژاد که روزی پرچمدار گفتمان سوم تیر بود تغییر جهت داد و با دگرگونی در رفتار و مواضع خود از این گفتمان رویگردان شد و به خاطر بسیاری از نیروهای انقلابی را مکدر ساخت، اما گذر زمان و حواشی بهوجود آمده هیچگاه باعث نشد یاد و خاطره سوم تیر و گفتمان اصیل انقلابی آن مخدوش شود. تجربه هشت ساله پس از سوم تیر 84 هر چه که باشد، نمیتواند خدشهای به اصالت آن حادثه وارد کند. غفلت از علل محرک آن رویداد بزرگ و تحریف در روایت آن کوششی است که همواره توسط اشرافیت ضد مردمسالاری در سالهای پس از آن صورت گرفته است.
نتیجه اما این است که با وجود اینکه احمدینژاد بهعنوان نماد سوم تیر، با عدالت فاصلهگذاری کرد اما گفتمان سوم تیر هنوز هم که هنوز است در سایه دولت هشتساله سرمایهدار و آزادیخواه حسن روحانی زنده است و میتواند بازتولید شود. و البته تا حدود بسیاری این اتفاق افتاده است.
احیای گفتمان انقلاب سوم تیر سال ۸۴، نقطه پایانی بود بر تصورات مخالفان خارجی انقلاب، مبنیبر تحقق نظریه ترمیدور در مورد انقلاب اسلامی ایران. در چنین شرایطی سوالی که ذهن هر کسی را به خود مشغول میکند این است که «دلیل عملی نشدن ترمیدور در انقلاب اسلامی ایران چه بود؟» در پاسخ به این سوال باید دو بستر اصلی رایساز احمدینژاد در سال ۸۴ را مورد بررسی قرار داد. عمده آرایی که ۳ تیر ۸۴ به صندوق آرای احمدینژاد ریخته شدند، یا از بستر گفتمانی متوجه او شده بودند یا از بستر سیاسی. بستر گفتمانی اقبال محمود احمدینژاد، گفتمان عدالت بود. پس از حاکمیت هشت ساله تفکر لیبرال در کشور، توسط دولت سیدمحمد خاتمی، این تفکر به صورت خودکار موجب عیان شدن مظاهری از فساد، تبعیض و فقر در کشور شده بود. جامعهشناسان از فساد، فقر و تبعیض بهعنوان سه عنصر اصلی بازتولید گفتمان عدالت اجتماعی در هر جامعهای نام میبرند. در چنین شرایطی احمدینژاد با شعار مبارزه با این سه مولفه بیعدالتی در جامعه، توانست در صحنهای از انتخابات که اصولگرایانی چون لاریجانی و قالیباف به دنبال جذب بدنه رای اصلاحطلبان بودند، پرچمدار عدالت اجتماعی باشد.
در این میان جریان حزباللهی و حامی انقلاب هم به صورت کامل با احمدینژاد همراه شد. او بهعنوان تنها کاندیدایی که در تمامی تصاویری که از وی منتشر میشد، عکس امام و رهبر انقلاب را همواره بالای سر خود نصب کرده بود، توانست اقبال بدنه رایساز حزباللهی را بهعنوان جمعیت جان فدای انتخاباتی، مال خود کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر