خلاصه اغلب نظریات مطرح‌شده چنین است که نظم جهانی از شکل تک‌قطبی خارج می‌شود و بازیگران جدیدی چون چین، هند، روسیه، اتحادیه اروپا و برخی کشورهای آمریکای لاتین دارای قطب‌های قابل اتکا و بازیگری اثرگذار خواهند شد. اینکه جهان را تک‌قطبی بدانیم یا چند‌قطبی و اینکه جایگاه آمریکا و اتحادیه اروپا، چین و روسیه را چگونه فرض کنیم در سیاست خارجی ایران تعیین‌کننده است. اغلب تحلیلگران ایرانی نیز افول قدرت اروپا و آمریکا و برآمدن قدرت چین و هند و روسیه را نتیجه‌گیری می‌کنند.

تحلیل‌های مذکور، اغلب منطق عصر اطلاعات و انقلاب تکنولوژی اطلاعات را نادیده می‌گیرند و تحلیل آنها در قالب فضای دولت‌ملت‌های مکانیکی است. آنچه در حال وقوع است شباهت زیادی به انقلاب پارادایمی دارد که واحدها و بازیگران سیاسی در گذار از دوره قرون وسطی به عصر مدرن تجربه کردند. منطق تکنولوژی اطلاعات، انقلابی در شکل و محتوای سیاست ایجاد خواهد کرد که فهم آن مستلزم تحلیل گذار از منطق مکانیکی به منطق کوانتومی است. دولت‌ملت‌های مکانیکی روز به روز قدرت سیاستگذاری و حتی وظایف حاکمیتی از قبیل امنیت، قانون‌گذاری و دادرسی را از دست خواهند داد. بازار جهانی شکل خواهد گرفت. از میان بازیگران سه‌گانه دولت‌های ملی، شرکت‌های دیجیتالی چند ملیتی و شهروندان جهانی، ائتلافی میان شهروندان و شرکت‌ها در بازی بازارمحور عصر اطلاعات شکل می‌گیرد که دولت‌های ملی را نمادین خواهد ساخت.

نظم جهانی در قرن بیست‌ویکم بر محوریت آمریکا نخواهد بود؛ چراکه آمریکا و همه دولت کشورها توان انحصاری خود در کاربرد زور را از دست خواهند داد. منطق قدرت در عصر اطلاعات شبکه‌ای، منعطف و تمرکززدا است. آمریکا، انگلیس، اتحادیه اروپا، ژاپن و کانادا در یک مسیر حرکت خواهند کرد؛ هرچند قدرت دولت‌ها کاهش می‌یابد، اما با جذب نخبگان و نهادهای اقتصاد بازار آزاد قدرت به مثابه اطلاعات را بازنمایی می‌کنند. در چنین فضایی کشورهایی مانند روسیه و چین به علت آنکه با منطق کنترلی و انضباطی و دولت‌گرایانه با تکنولوژی اطلاعات برخورد کرده‌اند، بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی را تجربه خواهند کرد.

فروپاشی سیاسی و پس از آن تجزیه سرزمینی در انتظار چنین کشورهایی است. منطق جهانی دموکراسی، حقوق بشر، بازارگرایی که از سوی شهروندان جهانی و شرکت‌های سایبری چند ملیتی دنبال می‌شود، نظم جهانی بر اساس لویاتان جهانی خلق خواهند کرد. در چنین دورنمایی باید به فکر دولت‌کشور بود و از این فضا برای کاهش هزینه‌ها و توسعه سریع و آبادانی کشور استفاده کرد. تحلیل‌های مکانیکی مرتبط با عصر مدرن نوعی ایدئولوژی تقابل چین و آمریکا و طرفداری از دولت‌کشورها را در نظر دارند و نمی‌توانند آینده را پیش‌بینی کنند. پیشران اصلی تحولات سیاسی در قرن بیست‌ویکم تکنولوژی اطلاعات است. می‌توان با فهم نظم خودجوش و منطق بازاری که شکل گرفته است با توجه به جوانی جمعیت و زیرساخت‌های مناسبی که به وجود آمده است از خودتحریمی خارج شد. متخصصان علوم سیاسی، روابط بین‌الملل، ارتباطات و آینده‌پژوهان نقش مهمی در روشن شدن مساله دارند. تحلیل‌های قدیمی و ایدئولوژیک از نظم جهانی برای کشور هزینه‌زا است و می‌توان با متغیر و پیشران تکنولوژی اطلاعات برآمدن لویاتان جهانی را مشاهده کرد و بر اساس آن ایران را حفظ کرد و قدرت بخشید.