ایجاد جزایر شایستگی برای غلبه بر ضعف بوروکراسی
این افراد عمدتا خارج از فرآیندهای غیرمرسوم جذب سازمان شده و از حقوق و مزایای به نسبت بالاتری برخوردار بودند. با توجه به مطالعات صورت گرفته در خصوص دولتهای موفق مشخص شده که این کشورها هم از بوروکراسی ضعیفی برخوردار بودند، اما مساله اینجا بود که آنها توانسته بودند تعداد محدودی از بوروکراتهای شایسته را گردهم آورده و فضای مورد نیازشان برای کارآمدی را فراهم آورند. آنچه بعدها به «جزایر شایستگی» معروف شد.
مایکل رول در مقاله مهم «سیاست و عملکرد بخش عمومی: حلقههای کارآمدی در کشورهای در حال توسعه» به شناسایی ویژگیهایی میپردازد که یک دستگاه دولتی را به خاطر کارآمدی در تحقق اهدافش از دیگر دستگاههای دولتی متمایز میسازد. مطالعات موردی انجام شده شامل سازمانهای دولتی در برزیل، نیجریه، جمهوری سورینام، چین و تایوان است.
در آخر شرایط ضروری برای ظهور جزایر شایستگان به این شکل جمعبندی شد:
الف) وجود رئیس دولت قوی(یا یک ائتلاف کوچک و منسجم) که علاقه شدید به تحقق هدفی خاص مانند ارتقا و متنوعسازی صنعتی داشته باشد. انگیزه او میتواند دفاع در برابر دشمن خارجی، کسب وجهه ملی یا بینالمللی باشد. همچنین فشار نهادهای بینالمللی مانند بانک جهانی یا بانکهای توسعهای منطقهای میتواند تاثیرگذار باشند هرچند این فشارها تعیینکننده نیستند.
ب) رئیس دولت از معیارهای مرسوم انتصاب تخطی کرده و احتمالا با مخالفت شدید نخبگان روبهرو میشود. در این حالت معیار انتصاب مدیران سطح بالا (مانند دستگاه مسوول سیاست صنعتی) فسادناپذیری، توانمندی اثبات شده رهبری و تخصص فنی بوده است. رئیس دستگاه از خارج از حلقه خودیها انتخاب شده و از این رو به خاطر روابط محدود کمتر تحت نفوذ سیاسیون برای استخدام سفارشی، قرارداد بستن با فلان گروه حامی و... خواهد بود. معمولا رئیس دولت و مدیر منتخب، قبل از انتصاب شناخت کاملی از هم نداشته، اما پس از دریافت مسوولیت رابطه قوی بین آنها برقرار میشود. چرا که مدیر دستگاه بهشدت نیازمند حمایت رئیس دولت در مقابل حمله گروههای صاحب نفوذ خواهد بود.
ج) رابطه محکم با رئیس دولت برای داشتن اقتدار اداری ضروری است - ضروری از این نظر که احتمالا دستگاه دولتی با سیاستمداران و شرکتهای دارای منافع متضاد دچار درگیری خواهد شد(برای مثال شرکتها با وجود عملکرد ضعیف خواهان ادامه سیاستهای حمایتی میشوند). اقتدار دستگاه نه وابسته به قانون بلکه وابسته به روابط سیاسی و انسجام داخلی است. مدیران دستگاه دولتی باید همواره محیط خارجی را برای حفظ اقتدار خود کنترل کرده و برای این منظور به تحکیم روابط خود با سیاسیون، شرکتهای بزرگ، اتحادیههای کارگری و دیگر نهادهای قدرتمند نیاز دارند.
چ) دستان رئیس دستگاه باید برای انتخاب اعضای تیم مدیریتی خود باز باشد. بیشتر آنها از خارج از شبکههای نخبگان سیاسی انتخاب میشوند(بعضی از شرکتهای خصوصی و بعضی از میان متخصصان مقیم خارج). حقوق و مزایای این افراد از مدیران دولتی معمولی بالاتر بوده هرچند راهبرد اخلاقی سازمان به گونهای است که محرک اصلی عملکرد، انگیزههای بیرونی نیست. کارکنان به خوبی کار میکنند، چرا که به اهمیت کارشان باور دارند. انگیزه درونی موجب کارآمدی سازمان میگردد تا هزینههای مدیر برای کنترل کارکنان را کاهش دهد. این شرایط مبتنی بر هویت سازمانی کارکنان و مسوولیت درونی شده آنهاست.
هـ) سازمانی که میخواهد در یک بوروکراسی ضعیف، عنوان جزیره شایستگی را یدک بکشد، باید انتظارات درونی و بیرونی از عملکرد سازمان را تغییر دهد. دو ابزار اصلی برای نیل به این هدف یکی استانداردسازی رویهها(برای مثال فرآیند ارزیابی پروژه و تصمیمگیری در مورد آنها)؛ و دیگری ارزیابی مداوم عملکرد سازمان است. در رابطه با انتظارات بیرونی، استانداردسازی موجب افزایش پیشبینیپذیری شده و انگیزه پرداخت رشوه را کاهش میدهد. در رابطه با انتظارات داخلی، استانداردسازی، اطمینان کارکنان به اطلاعات دریافتی از همکارانشان را افزایش داده و نیاز به بررسی دوباره را کاهش میدهد.
عوامل بالا در کنار هم ظهور جزایر شایستگی را در قلب یک بوروکراسی ناکارآمد توضیح میدهد. به گفته دنی رودریک، شاید کشورهای در حال توسعه دارای بوروکراسیهای کارآمد نباشند، اما حتما تعدادی بوروکرات حرفهای در هر کشور وجود دارد که به وضوح از شایستگی بسیار بیشتری برخوردارند. جمعکردن این افراد در ذیل یک دستگاه مجری سیاست صنعتی راهحلی است که توسط بسیاری از اندیشمندان اقتصاد توسعه تحت عنوان جزیرههای شایستگی توصیه میشود. در ایران هم همانطور که اشاره شد تشکیل سازمان برنامه یا سازمان گسترش و نوسازی از همین ایده نشات گرفته بود. یعنی گرد هم آوردن گروهی از تکنوکراتهای نخبه از خارج و داخل کشور به دور از وابستگیهای سیاسی که قادر به تدوین و پیادهسازی سیاستهای توسعهای باشند. پدیدهای که مثلث وزارت اقتصاد، سازمان برنامه و بانک مرکزی با بهرهگیری از تکنوکراتهای نسبتا غیرسیاسی در دهه چهل رقم زدند. این الگو باز هم میتواند با سیاستزدایی از یکی دو سازمان مهم و اثرگذار تکرار شود.