خاطرات پیر قصهگوی ایران
عاملی درباره ورودش به دنیای صدا اینچنین گفته بود: «به نام خدا ... کارگران عزیز! سلام»، نخستین جملاتی است که با صدای من به عنوان گوینده به روی آنتن رفته است و این برنامه مثل جرقهای در زندگی من بود، دستگیرهای که پریدم و آن را گرفتم. او از سال ۱۳۵۰ برنامه «راه شب» را در رادیو اجرا کرده است و از سال ۱۳۵۲ پس از مرحوم صبحی، علی جواهرکلام و ایرج گلسرخی قصه «ظهر جمعه» را هر جمعه در رادیو خوانده و راوی داستان هزار و یکشب در رادیو تهران بود. خودش گفته است: یک هنرمند وقتی میتواند پشت میکروفن برنامه مطلوبی را ارائه دهد که دغدغه فکری برای زندگی روزمره خود را نداشته باشد و رادیو کار اولش باشد. نه اینکه خسته و مانده از کار دیگر خود بیاید و پشت میکروفن بنشیند.
این هنرمند فقید رادیو، با اشاره به گرانقدر بودن ادبیات داستانی و اهمیت ترویج و تبلیغ آن، اینچنین گفته بود: مردم از برنامه «هزار و یک شب» رادیو استقبال کردهاند و درحال حاضر شنوندگان زیادی دارد. اما سیستمهای تبلیغاتی و رسانهای غرب به گونهای تبلیغ و هزینه میکنند که فردی به نام هریپاتر شناخته شود. در این زمان ما نیز باید برای ترویج و تبلیغ فرهنگ و ادبیاتمان از قدرت رسانه بهره بگیریم. عاملی از اکبر مشکین، هوشنگ سارنگ، نصرتالله محتشم، مهدی علیمحمدی و عباس مصدق به عنوان افرادی یاد میکرد که هرگز تاریخ تئاتر و رادیو ایران نظیر آنها را پیدا نمیکند. میگفت: با حرف زدن هوشنگ سارنگ در تئاتر فرهنگ و از ارتعاش صدای مرحوم نصرتالله محتشم سن و دکورها میلرزید.
این گوینده پیشکسوت رادیو، «فن بیان»، «تاکید» و «طنین صدا» را در رادیو بسیار بااهمیت میدانست و در عین حال میگفت: متاسفانه، در حال حاضر در رادیو بین لحن و طنین دوست داشتن و متنفر بودن، تفاوتی وجود ندارد. پیش از این، نقش عاشقانه را فقط فردی که کار نمایش عاشقانه را بر عهده داشت میگفت؛ اما متاسفانه امروز، یک فرد خشن را همان فردی بازی میکند که روز بعد در نقش یک فرد بااحساس بازی میکند. همسرش گفته بود: «حمید، شهید راهِ هزار و یک شب شد، چون زمانی که اجازه پخش این برنامه به او داده نشد، بهشدت مریض شد و مریضیاش بهسرعت پیشرفت کرد...» او اهل قصه، نمایش و ادبیات بود و عمر شریفش را صرف اعتلا، ترویج و تحکیم ادبیات عامه کرد و تلاش کرد ادبیات عامه را ثبت و در برنامههایی چون «قصههای ظهر جمعه» برای بچهها بیان کند.