قسمت شصت و ششم
راه رسیدن به شادی همیشگی
۱) شرایط محیطی: از میان فاکتورهای موثر بر افزایش یا کاهش شادی فردی، شرایط محیطی ما شامل سلامتی، ثروت، موقعیت اجتماعی و... فقط تا ۱۰ درصد اهمیت داشته و تعیینکننده هستند. این چیزی است که اکثر دانشمندان و محققان بر آن اتفاق نظر دارند.
تحقیقات نشان داده ثروتمندترین افراد جامعه آمریکا، یعنی کسانی که از درآمد سالانه بالای ۱۰ میلیون دلار برخوردارند، دارای سطح شادی فردی تقریباً برابر و گاه پایینتر نسبت به زیر دستان و کارگران و کارمندانی که برای آنها کار میکنند هستند و این به آن معناست که نقش عوامل مادی و پولی در کاهش یا افزایش سطح شادی و رفاه، بسیار اندک و محدود است.
۲) ویژگیهای وراثتی: ظرفیت و توانایی افراد برای شادی، تا حدی ارثی و ژنتیک است و بخشی از ساختار بیولوژیک افراد محسوب میشود. مطالعات روی دوقلوهای همسان و غیرهمسان نشان داده که هر انسانی با یک نوع آستانه شادی خاص و منحصر به فرد متولد میشود که عمدتا ریشه در ویژگیهای بیولوژیک پدر یا مادر یا هر دوی آنها دارد و به همین دلیل است که بعضی از افرادی که دارای پدر و مادر شادتری نسبت به دیگران هستند، از پتانسیل و زمینه مناسبتری برای بشاش بودن و سرزندگی برخوردارند و بالعکس.
حال سوال کلیدی که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که اگر فردی نه پدر و مادر شاد و امیدوار داشته باشد، نه از شرایط مالی، جسمی و اجتماعی مطلوبی برخوردار باشد، آیا شانسی برای شاد بودن و در رفاه بالا زندگی کردن دارد؟ پاسخ این سوال قطعا مثبت است، چرا که عامل سومی در افزایش یا کاهش سطح شادی و رفاه تاثیرگذار است که میتواند تمام این کمبودها و مشکلات را جبران کند و آن «خود و رفتار خود» است.
۳) خود و رفتار خود: محققان بر این اعتقادند که بیش از ۵۰ درصد شادی افراد، تحت تاثیر کارهایی که انجام میدهند و نگرشها و احساسات درونی آنها قرار دارد. به عبارت بهتر این رفتار و افکار و کردار انسانهاست که تعیینکننده سطح شادی آنهاست و میتواند محدودیتهای ژنتیک و شرایط نامساعد محیطی را جبران کند و ناگفته پیداست که یافتن و بودن در گوهر درونی میتواند نقش کلیدی در این فرآیند بازی کند.
متیو ریکارد، نویسنده شهیر فرانسوی و نویسنده کتاب معروف «شادی: رهنمونهایی برای توسعه مهمترین مهارت زندگی» که از او با عنوان «شادترین انسان روی کره زمین» یاد میشود، میگوید: «شادی برای من میتواند خوردن یک بشقاب پر از اسپاگتی باشد، یا پیادهروی روی برفها در یک شب پر ستاره و....» پس برای هر کدام از ما شادی میتواند، مصادیق متفاوتی را شامل شود. بنابراین اگرچه بعضیها به طور طبیعی شادتر از دیگران هستند، اما شادی همه انسانها، شکننده و آسیبپذیر و در نتیجه کوتاهمدت و ناپایدار است. برای رسیدن به شادی همیشگی باید به مهارت شاد بودن دست یافت. برای این کار باید به ذهنمان آموزشهای کافی و مناسبی بدهیم و یکسری کیفیتها و خصوصیتهای انسانی مانند آرامش درونی، تفکر هدفمند و عشق بیقید و شرط را در خود تقویت کنیم.»
(ادامه دارد)
ارسال نظر