از کار در گوگل تا فروش سمبوسه: ماجرای موناف کاپادیا کارآفرین هندی
اولا میخواست استعدادهای مادرش را به دنیا نشان دهد. دوما، قصد داشت آشپزی محلهشان «بوهری» در بمبئی را به مردم بشناساند. سوما، جایی برای بلاگرهای غذا فراهم کند که غذاهایشان را امتحان کنند. موناف که حالا ۳۲ سال دارد و فارغالتحصیل رشته MBA است، شش سال پیش ایده آشپزخانه بوهری را عملی کرد. او میگوید: «هیچوقت دقت نکرده بودم که مادرم چه استعدادهایی دارد. وقتی دیدیم غریبهها چقدر از او و آشپزیاش تعریف میکنند، شگفتزده شدیم. همین است که انگیزه ما را حفظ کرده.» او سال ۲۰۱۵ از کارش در گوگل استعفا کرد تا کاملا روی این کار تمرکز کند. او میگوید: «کنار گذاشتن یک شغل پردرآمد در گوگل و شروع کردن کسبوکار خودم، کار آسانی نبود. اما مهارتهایم در حوزه فروش و بازاریابی به کمکم آمد.» او برای بازاریابی، شروع کرد به ارسال ایمیل به اطرافیانش. خودش میگوید اولینبار که بازاریابی از طریق ایمیل را انجام داد، جوابهایی که گرفت، چندان خوشایند نبود. تعداد کمی از اطرافیانش حمایتش کردند اما هیچکس حاضر نشد یک صندلی رزرو کند. چند ساعت بعد، یک نفر به او پیام داد و گفت میخواهد با دوستانش به رستوران بیاید. او میگوید: «به او گفتم اینجا رستوران نیست و من اولین بار است که این ایده را اجرا میکنم. وقتی ماجرا را برایش تعریف کردم، بیشتر علاقهمند شد که غذا خوردن در خانه ما را تجربه کند.» مشتریان آمدند و با هم درباره غذاهای مختلف و نحوه پخت آنها صحبت کردند. او آن شب از هر سینی غذا، ۷۰۰ روپیه درآمد کسب کرد. مشتریها راضی و شاد بودند. مادرش هم لبخند رضایتبخشی بر لب داشت.
یک سال پس از گرداندن غذاخوری خانگی، او در ژانویه ۲۰۱۶ به حوزه تحویل غذا روی آورد تا مردم بتوانند غذای مورد نظرشان را آنلاین سفارش دهند یا از سرویس بیرونبر استفاده کنند. کسبوکاری که با دو نفر شروع به کار کرد، حالا بیش از ۴۰ کارمند در پنج شعبه در بمبئی دارد که همه تحت نام برند TBK یا همان آشپزخانه بوهری کار میکنند. سرآشپزها توسط خود نفیسه آموزش دیدهاند تا اصالت غذاها حفظ شود و غذاها، همان مزهای را داشته باشند که غذاهای نفیسه دارد. دعوت غریبهها به خانه، چالشهایی هم به همراه داشته، مثل تبلیغ ایده به آنها و البته، پیشینه آنها. موناف میگوید: «وقتی کسی درخواستی برای غذا خوردن در خانه میفرستد، ابتدا با پرسیدن سوالات جزئی و چک کردن حسابهای کاربریاش در شبکههای اجتماعی، سعی میکنیم تا حدی او را بشناسیم. قبلا این کار یک هفته طول میکشید. اما حالا یک تیم داریم که در ۴۸ ساعت به درخواستها رسیدگی میکنند.» او کسبوکارش را از طریق چند شبکه اجتماعی توسعه داد. پس از آنکه محبوبیتشان افزایش یافت، آنها تصمیم گرفتند هفتهای یک یا دو بار، رویدادهای غذاخوری در خانه برگزار کنند. حالا آنقدر کارشان گرفته که از دو هفته قبل، تمام وقتها رزرو میشوند. او میگوید: «TBK بیش از آنکه یک کسبوکار غذا باشد، یک استارتآپ مبتنی بر شبکههای اجتماعی است.» حالا آشپزخانه آنها بیش از آنکه جایی برای انجام کسبوکار باشد، جایی برای صحبت درباره غذاهای محلی است. آنها از چند تاکسی اینترنتی از جمله اوبر برای تحویل غذاهایشان استفاده میکنند. بسیاری از سلبریتیهای هندی در مجموعه آنها حضور یافتهاند. البته شرایط همیشه هم بر وفق مرادشان نبوده. گاهی عرصه آنقدر برایش تنگ میشد که حتی تصمیم به تعطیل کردن میگرفت. یک بار در سال ۲۰۱۶، او بهدلیل مسائل مربوط به مالیات کارآفرینی، تصمیم به بستن غذاخوری گرفت. چند روز بعد از مجله فوربس با او تماس گرفتند تا عکسش را روی جلد مجله چاپ کنند. او میگوید: «نمیخواستم برای یک کسبوکار تعطیلشده، روی جلد مجله بروم.» و اینگونه بود که از تصمیمش منصرف شد. یک بار نیز در سال ۲۰۱۸ با مشکلات مالی مواجه شد و با کمک یک کارشناس سرمایهگذاری گوگل، اقدام به کسب سرمایه کرد.
او در کتابش به نام «چگونه از گوگل استعفا دادم تا سمبوسه بفروشم»، کتابی که اخیرا منتشر شده، ماجرای سفر خارقالعادهاش را روایت میکند. این کتاب، روایت تجربه او بهعنوان یک فرد تازهکار در دنیای غذاهاست و توضیح میدهد که چطور میتوانید دنبال رویاهایتان بروید. او میگوید: «وقتی مدرک MBAام را گرفتم، آن بخشی از مغزم که از بازاریابی سر درمیآورد، به دردم خورد و فهمیدم در رابطه با نحوه غذا خوردنمان، یک فرصت عرضه و تقاضا وجود دارد. پتانسیل بازاریابی بالایی وجود داشت. دوست داشتم غذاهای مادرم و میراثش را توسعه دهم. او بسیار بااستعداد است و میخواستم یک کاری در این رابطه انجام دهم یا کمک کنم که از مهارتهایش بیشترین بهره را ببریم.»
آشپزخانه بوهری ابتدا یک غذاخوری خانگی بود که مردم بیایند و طعم غذاها را در خانه تجربه کنند. حالا تبدیل شده به یک نام تجاری که همه آن را میشناسند. او میگوید: «هیچوقت فکرش را نمیکردیم که تبدیل به یک برند شود. در آن زمان، ارتباطات اجتماعی زیادی نداشتم و این راه آسانی بود که آخر هفتههایم را پر کنم. دلیل دیگرش این بود که میخواستم نحوه استفاده از فیسبوک را یاد بگیرم. البته با تبلیغات گوگل آشنا بودم اما نمیدانستم چطور از فیسبوک برای کسبوکار استفاده کنم. راستش، یکی از فصلهای کتابم «فیسبوک بیشتر و غذا و نوشیدنی کمتر» نام دارد چون آشپزخانه بوهری، بیشتر یک برند اجتماعی است تا یک برند غذا. ما توانستیم برند را از صفر بسازیم، از طریق ایمیل و اسپمهای واتساپ. کلی آزمون و خطا کردیم. همه این کارها را انجام دادیم. از امتحان میز غذاخوری گرفته تا سینیهای بزرگ. یک مدت لباس محلی میپوشیدم اما بعدها دیدم که این کار تغییری ایجاد نمیکند. اما کلا خوش میگذشت.»