تحلیل مشاور اوباما از خطای نفتی ترامپ

پیش از این «دنیای اقتصاد» در گزارش‌های متعددی بارها ادعای ترامپ درخصوص بی‌نیازی آمریکا به نفت خاورمیانه را به چالش کشیده بود. آخرین بار نیز در گزارشی با عنوان «خطای نفتی در ذهن ترامپ» مطرح کرد که «یکی از دلایل جسارت آمریکا در حمله تروریستی و شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی در برداشت ذهنی او از فراوانی نفت و عدم نیاز به نفت خاورمیانه بوده است.» حال واشنگتن‌پست نیز در گزارشی به قلم جیسون بوردوف، عضو ارشد شورای امنیت ملی دولت اوباما و بنیانگذار مرکز سیاست انرژی جهانی دانشگاه کلمبیا(SIPA) موضع مشابهی اتخاذ و بر خطای ذهنی ترامپ در بی‌نیازی به نفت خاورمیانه تاکید کرده است. آن‌طور که در این گزارش آمده است، جورج دبلیو بوش در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۶ هشدار داد که «آمریکا به نفت معتاد است.» اظهارنظر آن روز بوش به‌عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا، بازتاب یک نگرانی دیرینه در آمریکا به‌خصوص از دهه ۷۰ میلادی و در پی تحریم نفتی اعراب علیه آمریکا بود. برای دهه‌ها، وابستگی ایالات‌متحده آمریکا به نفت خاورمیانه، گزینه‌های سیاست خارجی این کشور را در منطقه خاورمیانه محدود می‌کرد و برای حفظ جریان آزاد انتقال نفت به آمریکا، ابتکار و کاردانی فراوانی را طلب می‌کرد.

 ۱۴ سال بعد از اظهارنظر بوش، دونالد ترامپ در روزی که برای اعلام موضع این کشور در مقابل حمله موشکی ایران به پایگاه نظامی آمریکا در عراق و در پاسخ به حمله تروریستی این کشور، مقابل دوربین‌ها ظاهر شد، در کنار تمام اظهارنظرهایی که داشت اعلام کرد «ما مستقل هستیم و به نفت خاورمیانه نیازی نداریم.» اما آن‌طور که بوردوف اعلام می‌کند، چنین دلگرمی می‌تواند گمراه‌کننده باشد.

آمریکا مصون نیست

براساس گزارش واشنگتن‌پست، خشنودی نفتی که در صحبت‌های ترامپ دیده می‌شد را می‌توان به رونق داخلی تولید نفت‌خام آمریکا در یک دهه گذشته ارتباط داد. طی این یک دهه، شرکت‌های نفتی آمریکایی موفق به استخراج اقتصادی و کم‌هزینه‌تر نفت از لایه‌های پیچیده شیل شدند. اما با وجود کسب این موفقیت که آمریکا را در مسیر تبدیل شدن به صادرکننده خالص نفت‎خام قرار داده است، به سختی می‌توان گفت این کشور از شوک‌های عرضه جهانی نفت‌خام مصون شده است.

بر این اساس است که مشاور دولت اوباما عقیده دارد «اگرچه انقلاب شیل موقعیت آمریکا را به لحاظ اقتصادی و ژئوپلیتیکی تقویت کرده، اما این کشور هنوز از استقلال انرژی دور است، زیرا خاورمیانه همچنان در بازار جهانی نفت نقشی حیاتی دارد و هرگونه اختلال عرضه از سمت این منطقه، می‌تواند مصرف‌کنندگان را در آمریکا به دردسر بیندازد.» ایالات‌متحده آمریکا در سال ۲۰۰۶ زمانی که جورج بوش درخصوص استقلال این کشور از نفت خاورمیانه ابراز نگرانی کرد، حدود ۶۰ درصد از نفت مورد نیاز خود را وارد می‌کرد. هرچند با افزایش تولید نفت، این کشور حالا دیگر واردکننده خالص نفت‌خام و فرآورده‎‌های نفتی نیست، با این حال هنوز محموله‌های بسیاری از خاورمیانه وارد می‌کند. آمار بلومبرگ نشان می‌دهد که هرچند چهار کشور بزرگ آسیایی، چین، هند، کره‌جنوبی و ژاپن در مجموع بیش از دوسوم و در مجموع آسیا حدود ۸۰ درصد از نفت خاورمیانه را خریداری می‌کنند، اما آمریکا با واردات حدود ۵درصد پنجمین خریدار بزرگ نفت این منطقه است و از هر ۸ بشکه نفتی که به این کشور وارد می‌شود یکی متعلق به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است. آمریکا در سال ۲۰۱۹ به‌طور متوسط روزانه ۸۷۵ هزار بشکه از این منطقه نفت وارد کرده است. هرچند به نظر می‌رسد درحال‌حاضر آمریکا و ایران از اتخاذ مواضع تند علیه یکدیگر اندکی فاصله گرفته‌اند، با این حال یکی از مواردی که همچنان می‌تواند باعث ایجاد اختلال عرضه شود، هدف قرار گرفتن اهداف و زیرساخت‌های انرژی در خاورمیانه با بالا گرفتن تنش‌ها میان این دو کشور است.

علاوه بر این باید توجه داشت که تبدیل شدن آمریکا به صادرکننده خالص نفت و مشتقات نفتی تا حدود زیادی به صادرات فرآورده‎ها وابسته است. به این معنا که این کشور هنوز واردکننده خالص نفت‌خام آن هم از نوع سنگین که در آمریکا کمیاب است، محسوب می‌شود. هرچند کانادا یکی از منابع اصلی تامین نفت سنگین مورد نیاز پالایشگاه‌های آمریکایی است، اما خاورمیانه نیز نقش اساسی در تامین نیاز آمریکا دارد.

بنزین؛ پاشنه آشیل سیاست خارجی

آن‌طور که بوردوف مطرح می‌کند، رونق تولید شیل از سه طریق تاثیر اختلال عرضه جهانی نفت را برای آمریکا کاهش داده است. نخست آنکه با بروز اختلال عرضه، افزایش قیمت‌ها به تولیدکنندگان اصلی نفت‌خام در این کشور واقع در ایالت‌های تگزاس، داکوتای شمالی و اوکلاهاما سود بیشتری می‌رساند و به افزایش تولید نفت آنها کمک می‌کند.

 دوم آنکه خروجی عظیم نفت از سوی ایالات‌متحده آمریکا، حداقل درحال‌حاضر به افزایش حجم ذخایر جهانی نفت‌خام منجر شده است. این اتفاق به نوبه خود می‌تواند به افزایش تحمل بازار در صورت وقوع شوک‌های عرضه منتهی شود. در عین حال افزایش عرضه نفت‌خام از سوی آمریکا، تبدیل به عاملی برای کاهش تولید از سوی صادرکنندگان سنتی نفت‌خام شده و این به معنای ایجاد ظرفیت مازاد تولید بیشتر نفت در دنیا است. سومین اثر مثبت رشد تولید شیل برای آمریکا به این موضوع بازمی‌گردد که بر خلاف حفاری‌های سنتی، تولیدات شیل می‌توانند در پاسخ به افزایش قیمت‌های ناشی از اختلال عرضه، نسبتا با سرعتی بالاتر افزایش یا کاهش پیدا کنند. این به این معناست که این تولیدکنندگان توان بالایی برای انطباق با شرایط دارند.

با تمام این تفاسیر، این کارشناس برجسته ژئوپلیتیک نفتی تاکید دارد «آمریکا همچنان از استقلال انرژی فاصله دارد، زیرا بازار نفت هنوز جهانی است؛ به این معنا که بهایی که آمریکایی‌ها برای سوخت می‌پردازند هنوز با قیمت جهانی نفت تعیین می‌شود و از هرگونه اختلال عرضه در هر نقطه از دنیا، تاثیر می‌پذیرد.» در راستای ادعای بوردوف می‌توان به افزایش قیمت بنزین به‌دنبال افزایش ریسک‌های ژئوپلیتیک اشاره کرد. به‌دنبال حمله به تاسیسات نفتی آرامکو، در عرض دو روز قیمت هر گالن بنزین معمولی در آمریکا ۱۰سنت افزایش یافت. با وجود اینکه در عرض چند روز بعد از این واقعه قیمت نفت‌خام به سطوح پیش از حمله بازگشت اما قیمت بنزین در آمریکا بعد از سه ماه و به مرور به سطوح قیمتی پیش از حمله نزدیک شد. در هفته گذشته نیز با وجود اینکه هیچ اختلال واقعی در عرضه نفت رخ نداد، قیمت بنزین در این کشور بیش از ۱۰سنت افزایش یافت. بنابراین اگر حتی چشم‌انداز اختلال در جریان نفت خلیج‌فارس(نه یک اختلال واقعی) می‌تواند قیمت بنزین ایالات‌متحده را تحت‌تاثیر قرار دهد، هیچ رئیس‌جمهوری به‌خصوص درحالی‌که کمتر از یک سال به انتخابات این کشور زمان باقی است، نمی‌تواند به تحولات منطقه و تاثیر آن بر اختلال عرضه بی‌تفاوت باشد.