کمبود و گرانی؛ دستاوردهای توقف حمایت از دامداران
اگر بخواهیم قیمت گوشت در ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، باید یک رفرنسی را برای این منظور در نظر بگیریم. به طور نمونه باید قیمت را با قیمت کشورهای منطقه مقایسه کنیم و ببینیم که قیمت دام در کشور ما در چه وضعیتی قرار دارد. بر این اساس، قیمت هر کیلو گوشت دام سبک در کشورهای شمال ایران حدود 4 دلار است که اگر با نرخ ارز آزاد محاسبه کنیم، به حدود 200هزار تومان میرسد. اما میبینیم که هم اکنون قیمت گوشت در ایران به حدود 380هزار تومان رسیده است و به این معناست که نرخ این محصول در ایران تفاوت زیادی با کشورهای دیگر دارد و به عبارتی 100درصد گرانتر از این کشورهاست. وقتی این قیمتها را با کشورهایی مثل قطر و کویت مقایسه میکنیم، میبینیم که از این کشورها نیز در حد ناچیزی ارزانتر است. در صورتی که این کشورها به طور کامل واردکننده دام هستند.
قطع حمایت از دامداران؛ نقطه آغاز چالشها
بخشی از این داستان به این مساله برمیگردد که در کشور ما در برخی موارد با تصمیمات ناگهانی صنعت دامداری را با بحران مواجه و این صنعت را تضعیف کردهاند. به طوری که ناگهان نهادهها را آزادسازی و حمایتها را از دامداران دریغ کردند. در پی اعمال این سیاست، نتیجه این شد که فرضا دامداری که با یک میلیون سرمایه در گردش به فعالیت خود در این عرصه ادامه میداد، باید سرمایه خود را 10 برابر افزایش میداد، چون قیمت خوراک و سایر نهادههای دامی به شدت افزایش پیدا کرد و این در حالی بود که هیچ حمایتی از دامداران نشد. درنتیجه منجر به این شد که دامداران بسیاری از دامهای خود را کشتار کردند و درنهایت شرایطی ایجاد شد که امروز ما با این معضل مواجه شدهایم. این در حالی است که ما در حوزه دامداری سبک، دامداری صنعتی نداریم و بخش عمده بار بر دوش عشایر و روستاییان هست که این اقشار هم توان مالی چندانی ندارند و اگر قرار باشد سرمایه در گردش خود را به 10 برابر افزایش دهند، بتوانند در این شرایط دوام بیاورند. از اینرو در سالجاری تامین سرمایه در گردش، یک مساله اصلی برای دامداران بوده است.
فقدان برنامه در حوزه امنیت غذایی
به نظر میرسد که باید پلنی برای امنیت غذایی کشور تهیه و توجه شود که امنیت غذایی یک موضوع بسیار حساس و مهم است. درواقع همانطور که موضوع نظامی برای یک کشور اهمیت دارد، امنیت غذایی هم به همان اندازه حائز اهمیت است و باید به این نقطه برسیم که ذخایر استراتژیک کافی در اختیار داشته باشیم و در مقاطعی، به قدری محصولاتی مانند گوشت و مرغ در اختیار داشته باشیم که بتوانیم بازار را کنترل کنیم.
اما آنچه ما امروز در جامعه مشاهده میکنیم، گویای این است که این شرایط در کشور ما فراهم نیست. متاسفانه سیاستها بسیار ناگهانی و مقطعی اتخاذ و انجام میشود. همین رویکردها باعث اتفاقاتی میشود که ما در اسفند ماه سال گذشته با آن روبهرو شدیم؛ به این ترتیب که با وجود اینکه قیمت تمام شده هر کیلوگرم گوشت مرغ نزدیک 60هزار تومان بود، اما با نرخ حدود 46هزار تومان در بازار عرضه شد. در آن برهه زمانی همه مرغداران دچار ضرر و زیان شدند و از مردم درخواست شد که گوشت مرغ خریداری کنند. اما به فاصله دو ماه بعد قیمت هر کیلوگرم گوشت مرغ به 112هزار تومان رسید و همه بلاتکلیف بودند که حال باید این موضوع را چگونه در بازار کنترل کنند. یا اگر امروز میبینیم که کشورهایی مانند روسیه در این حوزه از ایران پیشی گرفتهاند، ناشی از نداشتن یک برنامه مشخص در حوزه امنیت غذایی در کشور است.