تاثیر تقویت هوش هیجانی بر روابط عاطفی
۱- خودآگاهی خود را تقویت کنید. تقویت خودآگاهی اولین قدم در تقویت هوش هیجانی و داشتن رابطه عاطفی صمیمی و سالم است. قبل از هر چیزی سعی کنید هر روز به آگاهی جدید و صحیحی از خود، علایقتان، احساساتتان، رفتارها و اثرات رفتارهایتان بر دیگران و محیط اطراف خود برسید. شما بدون شناخت کافی از خود نمیتوانید خود و روابطتان را مدیریت کرده و به شناخت صحیحی از شریک عاطفیتان دست یابید.
۲- آگاهی از شریک عاطفیتان را بالا ببرید. بالا بردن آگاهی به این معنی نیست که او را کنترل کنید، بلکه به این معنی است که به شریک عاطفی خود توجه و سعی کنید او را بیشتر بشناسید. سعی کنید تا جایی که میتوانید الگوهای رفتاری و سبکهای ارتباطی او را بیشتر بشناسید. توجه کنید تا ببینید که چه زمانهایی کم انرژی و چه زمانهایی پرانرژی است؛ ببینید علایق و اهداف او در زندگی چیست. به الگوهای واکنشی او هنگام غم، شادی، استرس و خشم توجه کنید. ببینید که چه نیازهایی در زندگی برای او اولویت دارند، حساسیتهای او را بشناسید. بعد از شناخت این موارد نوبت به درک و پذیرش کیستی همسر خود میرسد.
۳- از مواردی که به شما و همسرتان در زندگی شادی و سرزندگی میبخشد آگاه شوید. هر دو طرف رابطه باید بدانند که چه هیجانات، رفتارها، کلمات و چه مکانهایی حس و حال خوبی را در خود و همسرشان ایجاد میکند و سعی کنند که یکدیگر را با این یافتهها تغذیه کنند. درصد چشمگیری از اختلافات میان زوجین به این دلیل است که طرفین تصور دقیق و شفافی از نیازهای احساسی و عاطفی یکدیگر ندارند و بدتر از آن، برخی نمیدانند که خودشان از لحاظ احساسی با چه چیزهایی غنی میشوند.
۴- از مسائل سمی که حال شما یا شریک عاطفیتان را بد میکند آگاه شوید. چه الگوهای منفی رفتاری حال شما یا همسرتان را به هم میریزد؟ چه مسائلی مانع شادی و آرامش میان شما دو نفر است؟ آیا لیستی مکتوب از تمام این موارد دارید؟ یکی از این موارد میتواند فقدان فرصت و زمان کافی برای با هم بودن باشد. افرادی که وقت کمی را با همسر خود صرف میکنند نمیتوانند رابطه زناشویی موفقی داشته باشند. رابطه عاطفی مانند گلی است که کاشتهاید، این گل نیاز به نور، آب، کود و مراقبت دارد که اگر رعایت نکنید رشد نمیکند و از بین میرود. از دیگر موارد میتواند عدم صحبت درباره رابطه باشد.
هر زوجی باید حداقل دو ساعت در ماه را صرفا درباره رابطه خود، نقاط قوت و نقاط ضعف رابطه، تشویقها و انتظارات خود از رابطه صحبت کنند. در این زمان باید با نیازها، خواستهها، احساسات و افکار یکدیگر آشنا شوند. مهمترین بخش این گفتوگو این است که باید خروجی و نتیجه مثبت و کارآمد داشته باشد. گفتوگوهایی که به بحث برتریطلبی، حقبهجانبی و قربانی بودن طرفین منجر میشوند، گفتوگوهای اثربخش نیستند. اگر مکالمههای شما هم به این شکل پیش میرود، حتما به یک مشاور کاردان مراجعه کرده و مهارتهای مکالمه اثر بخش و گوش دادن فعال را یاد بگیرید.
با انجام این چهار مرحله شما به شناخت صحیح و کافیای نسبت به خود و شریک عاطفیتان میرسید. پس از آن نوبت به درک و پذیرش ویژگیهای خود و همسرتان و تغییر ویژگیهای منفی خود میرسد. هرگز با کسی به امید اینکه بعدا تغییر خواهد ازدواج نکنید. هرگز گمان نکنید که میتوانید با عشق خود دیگری را تغییر دهید، انسانها زمانی تغییر میکنند که خودشان بخواهند. اگر امروز کسی به شما وعده تغییر بهخاطر عشق شما را میدهد بدانید که این تغییر یا انجام نخواهد شد یا اگر انجام شود کوتاه مدت خواهد بود. افراد باید خودشان به این نتیجه برسند که باید تغییر کنند. این چهار مرحله به شما کمک میکند که رابطه سالمتر و صمیمیتری با همسر خود برقرار کنید. من تمام تلاشم را برای شاد بودن همسرم میکنم اما هیچ وقت موفق نمیشوم که او را شاد نگه دارم. راهحل چیست؟
شما مسوول شاد نگه داشتن هیچ کسی در دنیا نیستید جز خودتان، زیرا انسانها تنها زمانی میتوانند برای مدت طولانی شاد باشند که خودشان بخواهند و اسباب شادی و آرامش خود را فراهم سازند. اگر کسی خلق و خوی افسرده داشته باشد، این خود او است که باید به دنبال درمان و راهکارها برای رسیدن به شادی باشد. اگر تمام تلاش خود را برای رضایت و شادی او میکنید و او همچنان ناراضی است، بهترین کار این است که با صحبت با او و توجه به او از خواستهها و نیازهای اصلی آگاه شوید، شاید به روشهای اشتباه مشغول هستید. شما فقط میتوانید در شاد بودن همسرتان موثر باشید. اگر دائما حال و احوال او را کنترل کنید و دائما به او بچسبید، بیشتر از اینکه به حال او کمک بکنید او را آزار میدهید. خواستهها و نیازهای اصلی او را بشناسید و سعی کنید که به روش خودش به او محبت کنید، نه به روش خودتان. اگر باز هم ناراضی و ناراحت ماند، پس مشکل جای دیگری است نه شما.
ارسال نظر