قراچهداغی رفت همین را گفت و برگشت. بعد یک موافق حرف زد و بعد رضا قطبی رفت و همین جمله را گفت. باز یک موافق حرف زد (البته موافقین ۱۰دقیقه هم حرف میزدند و کسی ایراد نمیگرفت). بعد آزموده که مدتها رئیس کنفدراسیون محصلین در اروپا بود و اخبار دانشجویان را برای ساواک میفرستاد و بعد رئیس سازمان اوقاف شد و زمینهای اوقاف کرج را به رقاصها و آوازهخوانها میداد سخنرانی کرد. او در آن زمان وزیر مشاور بود(در انقلاب هم اعدام شد) سروزبانی داشت، آمد پشت تریبون و چاک دهان خود را کشید و هرچه دلش خواست…