تفضلی وقتی میخواست با ما آشنا بشود، ترتیبی داد که هر سه نفرمان با همسرانمان که فرانسوی بودند، با او و خانمش شام بخوریم. دوره خیلی برای من جالب بود، برای اینکه اصولا پیش از آن، خیلی سرپرستی مایل نبود دانشجوهای ایرانی با فرانسویها یا به هر حال غیرایرانیها ازدواج کنند؛ ولی او رفتار دیگری داشت و طرز برداشتش برایم خیلی جالب بود. بعد هم به مناسبتی من به لندن رفتم و در آنجا هم با او مقداری صحبت کردم و خیلی از او خوشم آمد. متوجه شدم تمام دوستهای دوره جوانی یا جوانتری من را در ایران میشناسد و…