محمدرضا انصاری زندگیاش را روایت کرد
بمانجان ندیمی
روزنامه نگار
روز اول مدرسه بود. هیاهوی بچهها و دویدنهایشان از این سو به آن سوی حیاط، برای او که تنها ۶ سال داشت، به حدی هیجان انگیز بود که متوجه زنگ مدرسه نشد و ناگاه با سیلی محکمی از عالم بچگی و شیطنت بیرون آمد. سیلی ناظم که همان روز اول با نواختن اولین زنگ مدرسه همراه شد، مسیر تحصیلش را عوض کرد و از او شاگردی بی نظم و فراری از کلاس درس ساخت. اخراجهای مکررش در طول دوران تحصیل را با آب و تاب خاصی برایمان تعریف میکرد. به گفته خودش با هوش بود؛ اما بی نظم. میخواست انیشتین دوم زمان شود؛ اما نشد که نشد.…