نظری بر جلد اول «دریانوردی ایرانیان» نوشته اسماعیل رائین
راههای آبی در تمدن ایرانی
دیباچه «دریانوردی ایرانیان»
رائین ابتدا در پیشگفتاری تقریبا طولانی تلاش کرده است با اشاره به روایتهایی مذهبی، ادبی و تاریخی کلیاتی را درخصوص دریا و دریانوردی بیان کند. از اینکه آوردهاند، نخستین کشتی زمین را نوح پیامبر ساخت تا تبار آدمی و هر جنبنده دیگری حفظ شود و تا به امروز که با اهداف گوناگون استعماری، نظامی، اقتصادی یا علمی و فرهنگی از آن سود میجویند، همچنان از جایگاه والایی در زندگی بشر برخوردار است.
از مباحث جالبتوجهی که نویسنده در سخن آغازینش مطرح میکند؛ ذکر دو نگرش متضاد در تاریخ و اندیشه ایرانیان است که ضمن دارا بودن دریانوردیای قدرتمند در ادوار پیش از اسلام، بههیچوجه، شاعران و عالمان فارسیگوی در آثار خود به دریا و دریانوردی روی خوش نشان ندادهاند. او از وحشت زکریای رازی و انوری و جامی از آب میگوید و مثالهایی میآورد که خداوندان زبان فارسی، مولانا و سعدی و حافظ، کنار را بر دریا ترجیح میدهند. مانند داستان معروف نحوی و کشتیبان که در بیان مولوی دریا برابر با نیستی و مرگ است: «آب دریا مرده را بر سر نهد؛ ور بود زنده ز دریا کی رهد.»
مولف ضمن ابراز تاسف از بیاعتنایی پژوهشگران ایرانی به تاریخ دریانوردی ایران، نگرش منفی اهل علم و ادب را به دریا و کشتی میپذیرد؛ اما معتقد است تاکید صرف بر این موضوع و فراموشی پیشگامی ایرانیان در فرهنگ و صنعت دریانوردی شایسته نیست. به اعتقاد او این سبک نگارش که ایرانیان در فنون دریایی بیمهارتند یا از دریا فراریاند و از آن وحشت دارند، متاثر از نگرش مورخان متعصب یونانی، رومی و عرب یا تاریخنگاری دولتهای استعماری بوده است. همچنین، ازمیانرفتن اسناد و مدارکی که قدرت دریایی ایران را نشان میداد، درپی هجوم بیگانگان و پذیرش زبان عربی ازسوی ایرانیان و معربساختن فرهنگ واژگان و اصطلاحات دریانوردی ایرانی، موجب شد؛ آنچنان که شایسته است در ایران به گذشته این فن و نگارش تاریخ آن عنایت نشود.
برایناساس، اهمیت این صنعت حیاتی، شکوه گذشته دریانوردی ایران و نبود کتابی در تاریخ آن یا رواج روایتهای مغرضانه در تاریخ دریایی ایران، باوجود سختیهای بسیار، رائین را در طی «یک ربع قرن» به نگارش اثری مصمم ساخت که بهگفته او با استناد به اسناد و آثار تاریخی شرق و غرب انجام شده است.
او در ادامه دیباچه اثرش با یادکردن از مهمترین منابعی که از آنان بهرهمند شده است مثل تالیفات هادی حسن، گابریل فران، مارتین هارتمن، عباس اقبال، فریدون آدمیت، همچنین اسناد سیاسیای که به لطف و همراهی کسانی بهنام باگالی در انگلستان یا اردشیر زاهدی، وزیر امور خارجه در پیش از انقلاب اسلامی، در ایران دیده است و همینطور ترجمه متونی از زبانهای انگلیسی و فرانسوی، بخشی از کوشش خویش را بهمنظور نگارش این کتاب نشان میدهد. ضمن آن گلایه و تاسف خود را نیز بیان میکند؛ از اینکه اجازه نداشته یا نتوانسته است برخی منابع یا اسناد را در انگلستان یا ایران ببیند.
رائین در خاتمه پیشگفتارش که به تاریخ خرداد ۱۳۵۰ نگاشته است، از علیاصغر افراسیابی، هوشنگ نظام، محسن باقرزاده که هرکدام بهنوعی او را در نوشتن اثر یاری رساندهاند و بهطور خاص از پدرش که خود از اهالی دریا و جنوب کشور بوده و با برخی نکات و خاطرات نویسنده را در بهقلمآوردن دریانوردی ایرانیان همراهی کرده است، بسیار قدردانی میکند.
از دورانهای افسانهای تا ظهور اسلام
اول. دورانهای افسانهای. نویسنده در فصل ابتدایی کتاب با تکیه بر متون حوزه افسانه و اسطوره، تاریخ دریایی ایران را در عصر پیشدادی و کیانی بررسی میکند. او شرح مفصلی از کشتیرانی جمشید، ضحاک و سپهسالارش گرشاسب نگاشته است و بیش از همه در توصیف آن به شاهنامه فردوسی و گرشاسبنامه علیبن احمد اسدی نظر داشته است. در ادامه ماجراجویی شخصیتهای عصر کیانی؛ چون کیکاووس و رستم و افراسیاب را بیان کرده است. هندوستان و هاماوران که احتمالا یمن کنونی است، ازجمله دورترین مرزهای آبی است که ایرانیان به آن راه یافتهاند. رائین ضمن توضیحاتی از برخی ویژگیهای ظاهری کشتیها به اشتباهات جغرافیایی اسطورهنویسان در ذکر موقعیت سواحل اشاره دارد. خمسه نظامی و دارابنامه محمد بیغمی دو اثر مهم دیگری است که نویسنده با رجوع به آنها تاریخ دریانوردی ایران را به روزگار افسانهای بررسی کرده است.
دوم. خلیجفارس، زادگاه تاریخ. نویسنده ابتدا کوشیده است شرحی دقیق با جزئیاتی فراوان، از موقعیت جغرافیایی، سابقه تاریخی و اهمیت نظامی و اقتصادی این منطقه بنویسد زیرا خلیجفارس نهفقط زادگاه تاریخ بلکه زادگاه دریانوردی نیز بوده است. ازنظر رائین زادگاه دریانوردی است؛ چون فینیقیان که از آنان همواره در مقام یکی از نخستین اقوام دریانورد یاد میشود، از این دیار برخاستهاند. او با نامبردن از بنادر و جزایر مختلف حاشیه خلیجفارس، سعی کرده است، علل و دلایل اقتصادی، سیاسی یا طبیعی آبادانی یا متروکشدن شهرهای بندری و جزایر را در ادوار مختلف بیان کند؛ مثل رونق بنادر شمال شرقی در دوره صفویه یا پویایی نواحی مرکزی در عصر قاجاریه.
سوم. دریانوردی هخامنشیان. پس از اشاراتی به نشانههای دریانوردی پیش از هخامنشی، دریانوردی سلسله اخیر را بررسی میکند. بهنظر رائین تسامح هخامنشیان با اقوام دریانوردی که جزئی از قلمرو هخامنشی بودند، منجر به آغاز دورانی شد که عصر زرین دریانوردی ایرانیان است. در این دوره انگیزههای نظامی، سیاسی و اقتصادی در تمایل ایرانیان به کشتیرانی نقش مهمی داشته است. ذکر مفصلی از اکتشافات دریایی در عصر داریوش بزرگ و خشایارشا، معرفی انواع کشتیها، جنگهای دریایی ایرانیان و یونانیان، دانش دریایی ایرانیها، راههای دریایی و بنادر مهم دریایی و زندگی دریانوردان شاخص از مهمترین مباحث نویسنده در این فصل است. مختصری از دریانوردی سلوکیان و اشکانیان نیز آمده است.
چهارم. شرایط تجاری شرق قبل از طلوع ساسانی. وضعیت دریانوردی تجاری و بازرگانی در حوزه خلیجفارس، اقیانوس هند و برخی سواحل آفریقا در عصر یادشده را بین اقوام مختلفی، چون اعراب، سباییها، رومیها و هندیها بررسی کرده است. پنجم. ساسانیان در دریا. نویسنده در ابتدا بیان میکند که چرا عصر اسکندر و جانشینانش و البته اشکانیان را باید دوره رکود دریانوردی دانست؛ این دو گروه باوجود برخی تلاشها در حوزه دریا و دریانوردی هرگز به قدرت دریایی هخامنشیان یا ساسانیان نرسیدند. او با توضیحاتی مفصل از اقدامات دریایی شاهان ساسانی، شرح میدهد که چگونه ساسانیان موفق شدند دومین عصر درخشان را در تاریخ دریانوردی ایران رقم بزنند. از سواحل جنوبی خلیجفارس و دریای سرخ تا سواحل چین و هند ایرانیان دریانورد نفوذ داشتند. دریانوردان این عصر اساسا بازرگان بودند.
ششم. دریانوردی ایرانیان در دوران اسلامی. با شروع فتوحات اسلامی اعراب، گستره وسیعی از راههای آبی زیر سلطه خلفای مسلمان قرار گرفت. اعراب مسلمان با کمک دریانوردان ایرانی، در عصر عمربن خطاب و به رهبری معاویه نخستین تلاشهای خود را بهمنظور توسعه دریانوردی مسلمانان آغاز کردند. دریانوردی اسلامی در ابتدای امر چیزی جز ادامه دریانوردی ایرانیان نبود. در این فصل نیز مهمترین راهها و حوادث دریایی در عصر مذکور – یعنی نخستین سالهای ظهور اسلام - بیان میشود.
هفتم. کشتیرانی ایران از قرن دهم تا شانزدهم میلادی. ازدیدگاه رائین دریانوردی ایرانی همچنان به پویایی خود ادامه میداد؛ اما اینبار در جایگاه دریانوردی عربی و اسلامی بود و ایرانیان برترین دریانوردان مسلم بودند. به اعتقاد او با شروع حکومت متوکل عباسی که اندکاندک این خاندان رو به ضعف نهاد؛ دقت و توجه ایرانیان نیز به دریا و کشتی کمتر شد زیرا با انحطاط دستگاه خلافت فرصت مناسبی به ایرانیها دست داد که بهقصد بازیابی قدرت و استقلال خویش بکوشند. شرحی مفصل از راههای دریایی و کالاهای معمول در تجارت دریایی طی سدههای یادشده اصلیترین مبحث فصل هفتم است.
هشتم. رهنامه، رهبانان، دریاپیمایان. بحث راهنامکها یا راهنامهها که از زمان ساسانیان در علم و فرهنگ دریایی متداول شده بود در این فصل طرح میشود، همچنین بررسی زندگی معروفترین نویسندگان راهنامهها، چون محمدبن شاذان، سهلبن ابان و لیثبن کهلان، ابنماجد دریانورد و محقق و خاندانهای دریانورد، چون بابشاد و مردانشاه و دیگر دریانوردان که اغلب از اهالی سیراف بودند، موضوع اصلی این فصل است. نهم. دانستنیها و فنون دریایی، در آخرین بخش از جلد اول، پس از تعریفی از دانش دریایی، انواع دانش و علوم و فنون و اصطلاحات و لغات دریایی رایج در بین ایرانیان بررسی شده است. موضوع فانوسهای دریایی، قطبنما، نقشههای جغرافیایی، بادهای موسمی و نابهنگام و سکههای دریایی ازجمله این علوم و دانشها هستند.
ارسال نظر