گفتهها
خلافت، افزون بر مباحث عقیدتی و ایدئولوژیک، آمیزهای پیچیده از قدرت، هژمونی و سیاست را در خود پنهان دارد. به واسطه برآمدن اینگونه از زمامداری سیاسی، دامنه بلند بالایی از ایستارها و انگارهها نسبت به امر سیاست، خواه نظری و خواه عملی پدیدار شد.
خلافت و بهویژه شیوه سلطنتی و موروثی که با معاویه نمود عینی یافته است، دو میراث برجسته را برای جهان اسلام برجای نهاده، که در ایران عهد صفوی نیز نهادینه شده است؛ نخست پذیرش اصل اصالت زور یا همان قاعده تغلب و دوم تقدیرگرایی. پادشاهی صفوی، آمیزهای به هم پیوسته از طریقت صوفیمآبانه، شریعت شیعی و ملیت ایرانی بوده است. کانون این گفتمان سیاسی، مقام سلطنت و شخص شاه بود. شاه صفوی، آینه تمام نمای گفتمان سیاسی- اجتماعی چیره در این هنگامه تاریخی بهشمار میرفته. در منظومه معنایی چیره این عصر، شاه صفوی رهبر طریقت، نماینده و کارگزار، نماد ملیت ایرانی و زندهکننده رویه شهریار آرمانی در سنت ایرانشهری، خوانش ایرانی شیعی از خلیفه و سلطان اسلامی و کسی است که خویشکاری راهبری کشور بهسوی پیشرفت مادی و فنسالارانه را بر دوش دارد.
ارسال نظر