گفتهها
در این زمین خرما، انار، جو و گندم خوب بهعمل میآید. ایران داری معادن خوب زغالسنگ است؛ ولی کسی نیست که در این معادن کار کند. آهن در این مملکت به حد وفور وجود دارد ولی کسی نیست که آن را به عمل بیاورد. مس و فیروزج(فیروزه) یافت میشود، چشمههای نفت هست و زمین آن به قدری حاصلخیز است که در صورت کاشتن و زراعت کردن همه چیز عمل آمده و متوالیا آنچه را کاشتهاند برمیدارند و صحرای آن طوری است که اگر آب کافی تهیه دیده شود همه چیز میتوان در آن زراعت کرد؛ ولی تمام این مملکت به حالت اهمال و خرابه افتاده است.
به هیچوجه به آبادی زمین ها اقدام نمیشود و همواره از جمعیت این مملکت کاسته میشود. قرائی که یک وقت آباد بودهاند حال تقریبا بیجمعیت شده به حالت خرابه افتادهاند و چندین هزار نفر از مردم این سنوات اخیر سلطنت پادشاه مجبور شدهاند که از ممالک خود جلای وطن کرده به ممالک قفقاز و ماورای قفقاز رفته و در آنجا برای خود ملجا و پناهی اختیار کنند و چند هزار نفر به بلاد مختلفه: خاک آسیایی عثمانی و عربستان و آناتولی و خاک اروپایی عثمانی جلای وطن کردهاند. در اسلامبول ایرانیهایی را ملاقات کردم که با دستهای ظریف خود به پستترین کارها مشغول هستند.
ارسال نظر