بررسی منش و شخصیت علی اکبر داور
برونگرا و مستعد
اولین بار کـه داوطلـب نماینـدگی شـده بـود چنـدان شـناختهشـده نبـود و «در سـایه عمـل خارقالعاده و همراهی یک عـده دوسـتان صـمیمی بـا وجـود موانـع و مـشکلات عدیـده در انتخابات آن دوره، توفیق حاصل نمـود» (سـالنامه دنیـا، ش ۱۸، ۱۳۴۱ :۷۹). اصـرار داشـت کـه اعضای حزب رادیکال، به او فقط «لیدر عزیزم» بگویند و اگر اعضای حزب، حتی بعد از وزیـر فواید عامه و عدلیه شدنش، به او جنـاب، حـضرتعـالی، جنـاب اشـرف و حـضرت اشـرف میگفتند، بدش میآمد، تا آن حد که پنـداری فحـش دادهانـد» (گرمـرودی و فتـاحی، ۱۳۴۷ : ۱۱۱۹). از این روایت چنین برمیآید که داور دوست داشت توجه دیگـران را بـه خـود جلـب کند. این ویژگی او مبین شخصیت برونگرای اوست.
داور دارای یک ممیزه اخلاقی ویژه با عنوان «رفیقبازی» و «خوشمشربی» بـود (سـالنامه دنیـا، ش ۱۶، ۱۳۳۹ :۱۰۸). از نظـر سـعید نفیـسی، «گویـا یگانـه سـرمایه او رفیقبازی بـود» (شخصیت برونگرا) همیشه دوستان خود را یاری مـیکـرد، بلنـدنظر بـود و دوسـتانش را بـه درجات عالی میرساند (جودت، ۱۳۵۱ :۱۸۰). یکـی از وجـوه تبـاین تیـپ شخـصیتی داور و فروغی این بود که فروغی، «در دوستی خودکشی نمیکرد... و بالعکـس داور، درصـدد کـشف اشخاص لایق و تهیه اعوان و انصار نبود» (انتظام،۱۳۷۱ :۱۹۵). ویژگی شخصیتی دیگـر او یعنـی «بذال و خراج» بودن و ترجیح شخصیت و آبرو به «پول و مال» (غنـی، ۱۳۶۷ :۴/ ۵۹۴؛ عـاقلی، ۱۳۶۹ :۳۱۸) افراد را جذب او میکرد. در نظریه اقتصادی او کـه در قالـب مقالـهای بـا عنـوان «بحران» در سال ۱۳۰۵ مطرح شده جایی برای عدممصرف یا مصرف کم وجـود نـدارد او بـر این باور است که ما باید از موهبتها برخوردار شویم و ابزارها و کالاهـای جدیـد را بـه کـار ببریم اما در عین حال باید تولیدات خود را براساس بازار جهانی مدیریت کنـیم (داور، ۱۳۰۵ :۷- ۲۴).
ممیزه شخصیتی رفیقبازی و خوشمشربی داور اعتبار زیادی برایش به همراه آورد. نصرالله انتظام ضمن توضیح اقدامات داور بهمنظور تحـول در سـاختار قـضایی ایـران، او را از قمـاش دیگران ندانسته و رهبر و پیشوای جوانان تحصیلکرده معرفی میکند (انتظام، ۱۱۱:۱۳۷۱، ۱۲۶؛ نیز بنگرید به: گرمرودی و فتاحی، ۱۳۴۷ :۱۱۱۹). به باور او بهرغم فقـدان روح همکـاری و کار گروهی در میان ایرانیان، داور یک استثنا بود. جوانان به مدیریت او اعتراف میکردند و این حس روزبهروز در جوانان زیادتر میشد. انتظام بر این اعتقاد بـود کـه در میـان رجـال ایرانـی مرتبط با شخص خود، هیچکس به اندازه داور، واجد شرایط سیاستمداری نبود (انتظـام، ۱۳۷۱ : ۱۲۷). به باور اعضای محفل حقوقی، داور تنها دولتمردی بود که میتوانست در موقع مقتضی، رهبری اصلاحات کشور را برعهده بگیرد و کشور را بهسوی ترقی و پیـشرفت و اعـتلا سـوق دهد» (عبده، ۱۳۶۸ :۱۲۲). این توصـیفات از ابعـاد شـهودی و تفکـر در شخـصیت داور پـرده برمیدارد.
روایات حاکی از این است که رویکرد مثبت داور نسبت به امور فرهنگی و علمـی، سـبب محبوبیت او در میان اصحاب دانش و اندیشه نیز شده بود (شخصیت شـهودی). او بهرغـم تکاپوهای فراوان در عرصه سیاسی، «قدر فضل و دانش» را نیز میدانست (نامدار، ۱۳۴۳ :۲۰).
گفته شده که اگرچه رضاشاه، به عرصه فرهنگی و ادبی توجهی نداشت و ارزش امور در ایـن زمینهها را درک نمیکرد (شخصیت حـسی و غیرشـهودی) بـا این حـال، رجـالی همچـون داور اشخاصی ادبدوست و باذوق بودند (رستگار،۱۳۸۵ :۶۲). داور حتی از آن دسته از اهل اندیشه و معرفت که افکارشان در تضاد با ساختار حاکم بود، حمایت میکرد؛ نمونه آن حمایت از یک جوان گمنام، اما بـا ذوق ماننـد محمـد مـسعود و اعـزام او بـه اروپـا بـرای تحـصیل در رشـته روزنامهنگاری بود که درنهایت، تبدیل به یکی از روزنامهنگاران چیرهدسـت در تاریخ معاصـر ایران شـد (شـاهرخ، بـیتـا:۲/ ۵۷؛ جمـالزاده، ۱۳۷۳ :۱۳۴؛ آریـنپـور، ۱۳۷۴ :۳/ ۳۰۵ -۳۰۸).
چشمپوشی از سابقه کمونیستی ایرج اسکندری و کمک گرفتن از او در تغییـر سـاختار قـضایی ایران (اسکندری، ۱۳۷۲ :۵۱-۵۳)؛ تسامح نسبت به افکار گروه انتخابیه و همکاری بـا اعـضای آن که افرادی همچون بزرگ علوی، صادق هـدایت، عبدالحـسین نوشـین و مجتبـی مینـوی را شامل میشده و در زمینه ترجمه کتب و مجلات علمی- ادبی اروپایی به زبان فارسی و انتـشار آن فعالیت میکردند (گرمرودی و فتاحی، ۱۳۴۷ :۱۱۱۵-۱۱۲۰). اینها نمونههایی است کـه در منابع تاریخی، شخصیت شهودی داور را تایید کردهاند. افزون بر این، طرحها و استراتژیهـای متعدد داور در دو وزارتخانـه دادگـستری و دارایـی، شـهودی بـودن شخـصیت او را آشـکارتر میکند. افزون بر جوانان تحصیلکرده و متجدد دوره پهلوی اول، داور تعامل بسیار نزدیکی با اکثـر رجال حکومتی دوره رضاشاه داشت. براساس روایت یکی از دولتمردان آن برهه زمانی (محمد سجادی)، «وزیر دارایی با همه دوستی و رفاقت داشت و صمیمیت او با وزرا و دیگر صـاحبان مقامات مهم از یک حس اعتماد سرچشمه می گرفت» (سالنامه دنیا، ش ۳۰، ۱۳۵۳ :۱۳۶). بنا بـر گزارش کاردار سفارت فرانسه در ایران «داور با درایت تمام توانست دوستان و همکاران مبتکر خود را در سمتهای عالی ادارات کشور قرار دهد» (آیتی، ۱۳۸۵ :۲۰۳).در کابینه محمود جم که در اواسط سال ۱۳۱۵ ش تشکیل شد، با تکاپوهای فراوان داور، سه نفر از دستپروردگانش یعنی متین دفتری، آهی و حکمت به وزارت دست یافتند (عاقلی، ۱۳۷۰ :۸۶). در اینجا قضاوت برخی افراد راجـعبـه شخـصیت داور آورده مـیشـود: تقـیزاده از داور بهعنوان یکی از «مقتدرترین وزراء» نام برده (شخصیت متفکر و قضاوتگر) که منشأ خـدمات چشمگیری در ایران شد (سالنامه دنیا، ش ۲۸، ۱۳۵۱ :۸۷). متین دفتری از داور بهعنوان «وزیری باایمان و اقتدار» که اختیارات وسیعی داشته و در همه شئون کشور تاثیرگذار بود، نـام مـیبـرد (همان، ش ۱۱، ۱۳۳۴ :۴ .(علی دشـتی او را «وزیـر بااقتـدار» مـینامـد (دشـتی، ۱۳۳۹ :۱۹۹).
ابوالحسن ابتهاج، داور را «یکی از لایقترین مردان ایران در قرن بیستم» توصیف کرد (ابتهـاج، ۱۳۷۱ :۱/ ۶۳ ). مخبرالسلطنه هدایت نیز در توصیف او گفت: «به بصیرت در قوانین اروپا منزلتی کسب کرده بود، اخلاقا هم از سایرین مزیت داشت... از او تظاهر به زندقه ندیدیم و بـه عفـت قائل بود»(هدایت، ۱۳۴۴ :۴۱۷). قاسم غنی، داور را از «نوابغ» دانسته، مـدعی اسـت کـه او «از جنس میرزا تقیخان امیرکبیر بود»(غنی، ۱۳۶۷ :۴/ ۱۰۱).آرتور میلسپو، عنوان «صـاحبمنـصب فوقالعاده لایق» را برای او به کاربرد (میلسپو، ۱۳۷۰ :۵۲). تیمورتاش با آن همه تکبر، در هنگـام تحریر خاطراتش در زمان حصر، چنین عنوان کرد: «من شخصا بـه داور معتقـد بـوده و کمتـر کسی را به ثبات رأی، قضاوت صحیح و فکر عمیق او در ایران دیدم. به داور خیلی علاقهمندم و آرزو میکنم هیچوقت گرفتار روزگار کنونی من نشود» (مکی، ۱۳۶۶ :۵/ ۲۳۶). فروغـی، او را شخصی متواضع و انتقادپذیر تصور میکرد (انتظام،۱۳۷۱ :۱۱۶). ثبات رأی داور به خاطر بعـد تفکر و قضاوتگری او بود و تواضع و انتقادپذیری او ملاحظاتی بهشمار میرفتند که از بعـد شهودی شخصیت او نشأت میگرفت.
بررسی شخصیت داور نشان میدهد بعد شهودی او از بعد حسیاش قویتر است. در مقاله «بحران» که در سال ۱۳۰۵ منتشر شده با وجود اینکه در این زمـان، بـهظـاهر همـه چیـز از نظـر سیاسی سر جای خود قرار گرفته بود، داور از بحران صحبت میکند. او با قدرت شهودی خود از بحران اقتصادی پیشرو صحبت به میان میآورد، این بحران را بـهخـوبی تبیـین مـیکنـد و برایش راهحل مناسب پیشنهاد میدهد (داور، ۱۳۰۵ :۲۴-۲۷). گزارش کلارک از ویژگـیهـای شخصیتی داور، ابعاد قضاوتگری، تفکر، برونگرایی و شهود را در شخصیت او تایید میکند: واضح است که وی تنها وزیر شایسته کابینه بود. در کار سریع و فورا تصمیمگیرنده بود و به تصمیمات خود جامهعمل میپوشاند. قاطع بودن در کار باعث شـده بـود که اروپاییان کلا با وی به مـذاکره و معاملـه بپردازنـد. افـزون بـر آن، داور مزیـت ویژهای نسبت به سایر همکاران خود و حتـی ایرانیـان داشـت و آن ایـن بـود کـه آنچه را نمیخواست یا نمیتوانست با آن موافقت کند بدون هیچ مشکلی رد میکرد [متفکر]، امری که در بین ایرانیان بهندرت مشاهده مـیشـود... شخـصیت دلنـشینی داشـت [برونگرا]. او فـردی فعال و پویـا در کـار، صـادق و بـسیار وطنپرست بود. داور باشهامت بود و اندیشهای باز و روشن داشت [شهودی]. میان هیاتوزیران از چنان نفـوذی برخـوردار بـود کـه بـدون موافقـت وی هـیچگونـه تصمیمی گرفته نمیشد. او میدانست چگونه و بهطور سریع موضعگیری کند و در موضع خود پابرجا بماند [قضاوتگر]. افزون بر آن، داور وقتی که قولی میداد همیشه بر سر قول خود وفادار میماند [متفکر](آیتی، ۱۳۸۵ :۲۰۸، ۲۱۳).
مرگ داور بهعنوان یک فرد تصمیمگیر (قضاوتگر و متفکر) بهطور آشکار درصـحنه سیاسـت ایران احساس شد، بهطوریکه در هیات وزیران پس از مرگ او تصمیمگیری در مورد سادهترین و کماهمیتترین امور از این کمیسیون به آن کمیسیون حواله میشد (همان، ۲۱۴ ).
تیپ شخصیتی داور
با توجه به شواهد و قرائنی که در مبحث پیشین مطرح شد ابعاد شخصیتی داور عبـارتنـد از: برونگرا، شهودی، متفکر و قضاوتگر. اگر حروف آغازین هر بعد شخصیتی داور را کنار هـم قرار دهیم «بشمق» یا (ENTJ) بـه دسـت مـیآیـد کـه بیـانگر تیـپ شخـصیتی اوسـت.
مفهومپردازها بهطور کلی کسانی هستند که در وجودشان شهود (جامعنگـری و آیندهنگری) و تفکر (بهشکلی منطقی و واقعبینانه تصمیمگیری کردن) باهم ترکیـب مـیشـوند و آنهـا را بـه افرادی تبدیل میکنند که توانایی و تمایل دارند که در همه کارهای خود بینظیر باشـند. آنهـا استانداردهای بسیار بالایی برای خود و دیگران تعیین مـیکننـد و معمـولا کمـالگـرا هـستند، پیوسته در جستوجوی دانشاند و در جهان اندیشههای انتزاعی و مفاهیم نظـری سـیر مـیکننـد، انگیزه خود را از چالشهای جدید میگیرند و مبتکر و نوآورنـد. آنهـا غالبـا افـرادی منطقـی، تحلیلی، واقعبین، بیطرف و مستقل هستند(۹۶: ۱۹۹۹, Tieger-Barron & Tieger). بشمقها هم که از نظر خلق و خو مفهومپرداز بهشمار میروند، بـهطـور خـاص ذاتـا رهبـر هستند، همچنین استراتژیست، منظم، قاطع، محکم، قوی و متعهدند. آنان معمولا قادرنـد منـابع یا افراد لازم را برای انجام کار، بهنحویکه در حد اسـتانداردهای بـالا و خلاقانـه آنهـا باشـد، بسیج کنند(۹۷,۵۱-۵. Ibid). این توصیف به طرز شگفتآوری با خلقوخوی داور منطبق است.
- از مقالهای به قلم محمود تابش، فصلنامه علمی ـ پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا، سال بیست و نهم، دوره جدید، شماره ۴۲، پیاپی ۱۳۲، تابستان ۱۳۹۸.