یادداشتهای سفر هیات سرجان ملکم به دربار ایران در سالهای ۱۷۹۹، ۱۸۰۰ و ۱۸۰۱
دسامبر ۱۸۰۰
روز هفدهم این ماه، سفیر با شاه، ملاقاتی طولانی و خصوصی داشت. در این دیدار، موضوع جواهرات مطرح شد و رای ملوکانه بر آن قرار گرفت که بزرگترین دستبند الماس خود را به سروان ملکم و آقایان همراهان وی نشان دهد.
بین سنگهای قیمتی روی این دستبند، الماسی را که به صورت هدیه از سفیر پذیرفته بود، جا داده بودند.
روز هجدهم، خلعتهایی که پادشاه به سفیر داده بود دریافت شد. روز بعد سروان ملکم و همراهان، خلعتها را روی لباسهای خود پوشیدند و طبق سنن سفرای سابق اروپا به دربار آمدند تا ادای احترام کنند. با ورودشان به تالار شرفیابی، رئیس تشریفات با صدای بلند اعلام کرد: «سروان ملکم بهادر، سفیر از جانب فرماندار کل هند ملبس به خلعتی که رای مبارک اعلیحضرت بر آن قرار گرفته بود که به وی اعطا شود، شرفیاب میشود.» و پادشاه پاسخ داد: «مبارک باد.» چند روز بعد سفیر باز شرفیاب شد تا اجازه مرخصی بگیرد.
آقا محمدخان، تهران را به عنوان پایتخت اعلام کرده بود و من تصور میکنم تا زمانی که خانواده قاجار سلطنت را در دست دارند تهران همچنان به عنوان پایتخت حکومت باقی خواهد ماند.
تهران در ۳۵ درجه و ۳۸ دقیقه و ۲۶ ثانیه عرض شمالی و ۵۲ درجه طول شرقی قرار دارد. محیط آن حدود چهار میل است و به نظر میرسد که در ایران، این شهر از قویترین استحکامات برخوردار است. ایرانیان درباره قدرت غیرقابل نفوذ این شهر بسیار لاف میزنند، اما از نظر کسانی که با هنر و فنون نظامی آشنا و دارای تجربه هستند، این استحکامات چندان جدی تلقی نمیشوند. استحکامات این شهر عبارتند از دیواری نسبتا عظیم و قلعههایی که در فواصل معین دارای برجهای متعدد است. اضافه بر آن یک خندق به عرض بیست پا و عمق سی پا نیز وجود دارد. بین این خندق و دیوار، خاکریزی شده است. تهران از نظر ابعاد از شیراز بزرگتر است، اما از نظر ظرافت خانهها، بازارها و باغها به هیچ وجه با شیراز قابل مقایسه نیست. در جنوب تهران به فاصله شش میل، خرابههای شهرری که زمانی شهر بزرگ و گستردهای بود، دیده میشود. کوههای البرز در شرق شهر قرار دارند. در شمال شهر، قله بلند دماوند و در غرب شهر، دشتی به چشم میخورد که از بالاترین سطح کشت برخوردار است.
اعلام دقیق جمعیت واقعی شهر از عهده من خارج است زیرا میزان جمعیت تا حدود زیادی بستگی به حضور یا غیبت پادشاه دارد و این به این سبب است که پادشاه در فصل تابستان برای گریز از گرمای طاقتفرسای تهران به دشت سلطانیه یا اوجان میرود. به من اطلاع داده شد که در هنگامی که شاه تهران را ترک میکند، بیش از ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر در تهران باقی نمیمانند. در زمستان با بازگشت شاه به تهران دوباره جمعیت به ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر بالغ میگردد. من پیش از این اظهارنظر کردم که تا تاج و تخت ایران در خانواده قاجار باقی باشد،تهران همچنان پایتخت باقی خواهد ماند. به نظر میرسد لازم باشد این اظهارنظر را ثابت کنم یا لااقل دلایلی برای اثبات نظرگاه خودم ارائه دهم.
نخست آنکه تهران از استرآباد، شهر بومی پادشاه چندان دور نیست و گمان میرود که این ملاحظه در گزینش تهران به عنوان پایتخت نقش اساسی و موثر داشته است. دوم آنکه اراضی اطراف تهران بسیار حاصلخیز است و علاوه بر آن امکانات دفاعی تهران بیش از جاهای دیگر است. بالاخره آنکه پادشاه در صورت ضرورت میتواند بین ۲۵ تا ۳۰ هزار سوار از اردوگاه بین «قزوین» و «فیروزکوه» بسیج کند. گفته میشود این اردو از قویترین استحکامات ایران است و در بالای تپهای در مرز مازندران قرار دارد.