آثار باستانی افغانستان، تخریب و قاچاق
سرزمین ما از نظر کشف آثار باستانی کانون بزرگ و «خطه رویایی» برای باستانشناسان جهان به شمار میرود. کشور ما جایی است که اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ قبل از میلاد فتوحات آسیایی خود را از آن آغاز کرد و در همین وادی با دوشیزه زیبایی به نام رخشانه دختر اوکسیارتس (یکی از اشرافزادگان باختری) ازدواج کرد. آیین بودایی در همین سرزمین رونق گرفت و آثار گرانبهایی چون مجسمههای بامیان را به نسلهای بعدی به ارمغان گذاشت (این آبدههای تاریخی در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان تخریب شد). افغانستان با راه ابریشم برای قرنها مرکز ثقل تجارت بین آسیا و اروپا باقی ماند و این ویژگی، تمدنهای کوچک و بزرگ زیادی را در خود پرورش داد.
برای اولین بار توجه به بررسی آثار فرهنگی و باستانی افغانستان پس از عزیمت کمپانی هند شرقی بریتانیا به منطقه رخ داد. جیمز لویس که از افسران نظامی بریتانیا بود، طی یک سفر سهساله به پاکستان، هند شمالی و افغانستان یادداشتهای مهمی از آثار و جاذبههای تاریخی موجود در افغانستان ثبت کرد و سپس این جزئیات را با حکومت بریتانیا شریک ساخت. یادداشتهای جیمز لویس باعث شد که اولین دوره حفریات غیرقانونی از ۱۸۲۳ تا ۱۹۲۲ طی یک قرن تحقیق باستانشناسی در افغانستان آغاز شود. بسیاری از آثار تاریخی را که لویس ثبت کرده بود، پس از حفاری توسط چارلز مسن به بریتانیا انتقال داده و در موزه لندن به نمایش گذاشته شد که تا امروزه نیز در آنجا قرار دارد. متعاقبا در ۱۹۲۲ حکومت افغانستان امتیاز حفریات باستانشناسی را برای مدت ۳۰ سال به فرانسویان سپرد که به نام «ولگاسیون آرکیولوژیک فرانسیز افغانستان» یعنی «هیات اعزامی باستانشناسی فرانسه در افغانستان» یا به اختصار «دافا» از آن یاد میشود. کاوشگران فرانسوی با همکاری نمایندگان موزه کابل حفریات و تحقیقات را در نقاط مختلف شروع کردند که تاکنون ادامه دارد.
بر اساس این امتیازنامه اشیای واحد و فلزات قیمتی و مسکوکات همه به موزه کابل میرسد و از میان آثار جفت یک عدد آن به موزه «گیمه» داده میشود. این قرارداد در نوع خود یک اشتباه بسیار بزرگ تاریخی است، زیرا به عقیده باستانشناسان هر اثر ویژگی خاص خود را دارد و نمیتوان آن را با آثار دیگر مقایسه کرد. در کنار فرانسه، کشورهای زیادی از جمله آمریکا، ژاپن، آلمان، ایتالیا و سایر کشورهای دوست همکاریهای مشترکی با وزارت اطلاعات و فرهنگ، آکادمی علوم و موزه ملی افغانستان داشته و کمکهای زیادی در قسمت تحقیقات و حفاری آثار تاریخی در افغانستان پس از سال ۲۰۰۲ انجام دادهاند. این کمکها نه تنها به کشف آثار بسیار ارزشمند تاریخی انجامیده، بلکه زمینه رشد ظرفیتهای کاری را نیز برای اصحاب باستانشناسی افغانستان فراهم ساخته است. در این میان نقش سازمانهای جهانی مانند یونسکو و بنیاد آقاخان، موسسه دافا و دیگر نهادهای فرهنگی نیز از اهمیت خارقالعادهای برخوردار است. به صورت مختصر میتوان مشکلات باستانشناسی را در موارد ذیل بیان کرد:
ناامنی و جنگ: چنانچه یادآوری شد، ناامنی و جنگ بزرگترین تهدید علیه حفظ آثار باستانی و فرهنگی افغانستان به شمار میرود. گسترش روزافزون دامنه جنگ در کشور، باعث شده که آثار و آبدههای تاریخی که در نقاط دورافتاده کشور هستند، از نظر دور بمانند که چنین امری باعث تخریب آنها شده یا آنها مورد دستبرد گروههای استفادهجو قرار گرفتهاند. علاوه بر آن، باستانشناسان از بیم جان خود نمیتوانند به بسیاری از نقاط که در آن آثار تاریخی و فرهنگی قرار دارد، سفر کنند، زیرا یا در محلات مزبور یا در مسیر راه ناامنی به قدری است که هیاتهای باستانشناسی، بهویژه همکاران بینالمللی، نمیتوانند از آن محلات بازدید کنند.
هرچند کنوانسیون جهانی لاهه (منعقد به سال ۱۹۵۴) گروههای متخاصم را وامیدارد تا در هنگام جنگ توجه به حفاظت میراث فرهنگی داشته باشند، اما اخیرا دیده شده که در شماری از نقاط افغانستان، مثل منطقه سرخ کوتل ولایت بغلان، جنگ بین نیروهای دولتی و به تحریک طالبان به وقوع پیوسته که ساحات مهم و ارزشمند تاریخی را در معرض خطر نابودی قرار داده است.
قاچاق آثار تاریخی: طی سالهای جنگ بیش از دهها هزار قلم اثر تاریخی به بیرون از کشور قاچاق شده است. از آن میان تنها حدود ۱۰ هزار قلم اثر باستانی دوباره به افغانستان برگردانده شده است. متاسفانه از آنجا که از افغانستان به عنوان «موزه باز» یاد میشود، رقم دقیق آثار تاریخی کشف شده در کشور موجود نیست و همین امر باعث شده که حفاریها به صورت خودسر توسط افراد استفادهجو صورت بگیرد و آثار کشف شده به بیرون انتقال یابد. طی سالهای اخیر دولت در دستگیری افراد استفادهجو که قصد داشتند آثار تاریخی را به بیرون از کشور انتقال دهند، دستاوردهای خوبی داشته، اما هنوز هم قاچاق بیرویه آثار تاریخی از مرزهای باز افغانستان به خارج از کشور به شکل گسترده صورت میگیرد. البته معضل قاچاق آثار تنها مرتبط به آثار باستانی که از دل خاک پیدا میشود نبوده، بلکه مقدار زیادی از آثار تاریخی که نزد مردم و در مکانهای مختلف وجود داشته نیز از کشور خارج شده و علاقهمندان زیادی در سطوح مختلف در کشورهای همسایه، کشورهای حوزه خلیجفارس و کشورهای اروپایی و آمریکایی وجود دارند که خواهان به دست آوردن این آثار هستند.