بنگلههای شرکت نفت
ریشه اصلی این کلمه، کاملا هندی است و میتوان گفت که دقیقا از زبان بنگالی (زبان یکی از ایالتهای هندوستان) به زبان انگلیسی وارد شده است. بنگال کشوری است که بعدها توسط استعمار انگلستان از هند جدا شد. شاعر معروفِ آن «تاگور» با دیوان منحصربهفرد خود، توانست جایزه ادبیات نوبل را در آن ایام از آن خود کند. در آن هنگام ایالت بنگال هنوز از هندوستان جدا نشده بود. انگلیسیها در دوران سیاه استعماری خود که در بنگال فرمانروایی میکردند در خانههای ویلایی بزرگ اسکان داشتند. بنگلو یعنی خانههای ویلایی به سبک خانههای ویلایی بنگال، دقیقا مثل این است که بگوییم خانههایی به سبک خانههای ماسوله در شمال ایران. بنگلو یعنی منسوب به بنگال.
ولی بنگلههای آبادان از نظر زیرساخت، تفاوتهای قابلتوجهی با نسخه اصلی خود داشتند. انگلیسیها هرجا که میرفتند شرایط و مختصات جغرافیایی محل جدید را به دقت موردتوجه قرار میدادند. مثلا برای ساخت بنگلههای موردنظر در جنوب خوزستان و بهخصوص آبادان، از ملات و مصالح بومی همان منطقه استفاده میکردند. همانطور که میدانید خاک آبادان بسیار مرطوب است، به این معنا که اگر نیم متر از خاک را بردارید، بهراحتی به آب میرسید. مجاورت آبادان با آبهای پیرامون خود و همچنین ارتفاع سطح آب با خاک این جزیره، باعث شده که معماران انگلیسی، شرایط اقلیمی آن محل را موردتوجه بیشتری قرار دهند. آن طورکه از بازنشستگان قدیمی نفت شنیدهام، اساس یا پیِ دیوار این خانهها با یک ورقه از نوعی فلز خاص پوشانده شده است. افزودن این ورقه که احتمالا آلیاژ خاصی هم دارد، برای جلوگیری از نفوذ «رطوبت بیامان» به پی این نوع خانههاست. خانههای معمولی ساخته شده توسط بناهای بومی، بعد از مدتی شوره میزد و رطوبت، سرانجام پیِ آن را خراب میکرد.
پس از پایان گرفتن جنگ ایران و عراق، من توانستم سفری به آنجا داشته باشم. هنوز بسیاری از خرابهها باقی بودند و شخص ناظر میتوانست جزئیات هر چیزی را آنچنان که هست عینا به چشم ببیند. من در آنجا دیدم که جنس سایهبانهای این خانهها از سَعَف بود. سعف، برگ نخل است که همان برگ درخت خرماست. با این تفاوت که برای محکم کردن آن، یک لایه گچ سفت هم روی آن کشیده بودند. همچنین پشتبام این خانهها با گل رُس پوشیده شده است. در بنگال، به آن صورت، گل رُس نداریم بلکه غالب زمینها، پوشیده از ماسه یا شِن نرم است. همانطور که میبینید، تفاوتهای اقلیمی، جزئیاتی از تفاوتهای موجود را به ما نشان داده است.
معمولا هیچکس خانههای کارگری را بنگله نمیخواند. چون خانههای کارگری فاقد ویژگیهای پیش گفته بودند. ولی خانههای کارمندی به بالا، به دلیل داشتن ویژگیهای فنی و رفاهی عملا در همین جرگه قرار میگرفتند. ناگفته نماند که بنگلههای موجود در آبادان مدلهای مختلفی داشتند و بهترین نوع آن، به اصطلاح دوبلکس بود که پذیرایی در همکف و اتاقهای خواب، همراه با سرویسهای وابسته در طبقه بالاتر قرار داشت. در آبادان تا سال ۱۳۴۳ تقریبا ۴۰۰ واحد مسکونی کارمندی (موسوم به بنگله) با سایز و کلاسهای مختلف وجود داشت.
بهترین نوع این بنگلهها نوع الف بود که فقط ۱۰ واحد از آنها درآبادان وجود داشت. نوع الف، صرفا به روسای پالایشگاه و سران ردهبالا تعلق میگرفت. طبعا این نوع خاص، دارای ویژگیهای منحصر به فرد خود بود. بسیاری میل دارند بدانند که این نوع از بنگلهها چه خصوصیاتی داشتند. ما دقیقا از جزئیات ماجرا بیخبریم ولی اگر بخواهیم به شکل قیاسی آمار بدهیم باید به بیش از نیم قرن پیش برگردیم.
بنگلهها بسته به مالکان یا ساکنان خود، از ویژگیهای گوناگونی برخوردار بودند. مثلا تعداد اتاقها، نوع و جنس چوب و مواد موجود، شکل و شمایل مبلمان، مدلهای به کار رفته در وسایل ضمیمه شده به آن و... ولی جالبترین بخش آن، تلفیق سنتهای معماری ایرانی با همتای هندی آنها بود. در آخرین سری ساخت بنگلهها میبینیم که کاشیکاری اصفهان نیز به کار رفته است. اگر توریستها، آخرین سری بنگلهها را از نزدیک دیده باشند، حضور سنتهای معماری اصفهان را در نمای بیرونی این بنگلهها تصدیق میکنند. در حالی که بنگلههای اصلی که در بنگال فراوانند، فاقد این عناصر ایرانیاند. آنچه ما از این ماجرا آموختیم، این است که معماران انگلیسی به تدریج سعی داشتند کارشان را به سبکهای سنتی ایرانی نزدیکتر کنند. طبعا این نیز همچون سیاستی از انگلیسیها برای همه آشکارا جلوهگری میکند. این نکته از آن جهت بیان شد که نباید یک «کلیت» را با هم دید و یک قضاوت کلی را دنبال کرد. انگلیسیها نهتنها در معماری، بلکه در هر موردی، نظم و سلیقه خود را حاکم کردند.