کمپانی زیگلر چرا و چگونه در ایران راهاندازی شد؟
تجارتخانه پر رمز و راز
این فرشها علاوه بر جلوه هنری، اعتبار سرمایهداران اروپایی نیز بود و خانوادههای اشرافی به داشتن یک تخته از آنها افتخار میکردند.ساروق و سایر دهات فراهان و مشگآباد با گذشته پربار در هنر و صنعت فرش و قالیبافی، زمینه مناسبی بود که عقلای تجارت و بازرگانی از آن بهره بسیار گیرند. وقتی شهر جدید سلطانآباد (اراک) در عهد فتحعلیشاه و سال۱۱۹۴ خورشیدی شکل گرفت و مردمان آن دیار در تکاپوی یادگیری هنر و زندگی بهتر بودند، سرمایهداران و تولید کنندگان فرش از این موقعیت استفاده کردند و بستر آماده شهر جدید را برای تولید فرش مناسب دیدند. این تولیدات توسط بازرگانان به اروپا و آمریکا راه یافت و سود سرشاری نصیب آنان کرد و مردم نیز از آن بهره گرفتند. به علت ارائه طرحهای جدید فرش و ثبوت رنگ و تنوع آن، این شهر به قطب بزرگ تولید و صادرات فرش تبدیل شد.
در سال۱۲۶۲ خورشیدی بیش از ۳۰ شرکت و تجارتخانه خارجی فرش در سلطانآباد فعالیت میکردند که مهمترین آنها شرکت «زیگلر» بود. این شرکت چند ملیتی که در وین به ثبت رسیده بود، عمده سهامدارانش انگلیسی بودند.
شرکت زیگلر الگوی تمامعیار کمپانی هند شرقی بود. کمپانی هند شرقی ۲۵۰سال با پشتیبانی سیاست استعماری انگلیس با نقاب و چهره انسانی، از بیخبری و سلامت نفس مردم سوءاستفاده کرد و سیاست ویرانگری و غارت را بر شبه قاره هند تحمیل کرد.
«اسکار اشتراوس» ملقب به صاحب یکدست، از پایهگذاران این شرکت بود. از دیگر مدیران آن مایر، جکسون، هوتسن، هوتن پی و سرهنگ کینن بودند. علاوه بر این افراد، چیک ویس، قنسول انگلیس و همچنین مشاور ارشد کمپانی لینچ انگلیس با شرکت زیگلر همکاری میکردند. سالها بعد، الغای کاپیتولاسیون بساط آنان را درهم پیچید و ناچار به ترک ایران شدند.
کمپانی زیگلر عهدهدار امور مختلفی بود. از آنجا که انگلیس مدتی در سلطانآباد اراک کنسولخانه نداشت، این کمپانی کارهای کنسولی و گزارشهای جاسوسی منطقه غرب ایران را بر عهده داشت. این کمپانی علاوه بر تولید فرش، مشاور جادهسازی غرب ایران نیز بود. کمپانی لینچ انگلیس امتیاز جادهسازی تهران، قم، اراک و خرمآباد را در دست داشت. نظارت این کمپانی بهانهای بود که هر جنبندهای را در جادههای غرب کشور زیر نظر داشته باشند؛ خصوصا که سیم تلگراف لندن ـ بغداد ـ دهلی از غرب ایران میگذشت و بختیاریها هم دائم با انگلیسیها مساله داشتند و از آلمانها طرفداری میکردند. انگلیسیها تحصن در تلگرافخانهها را باب کردند و به این بهانه کلیه اطلاعات دست اول و علل نارضایتی مردم را به لندن مخابره میکردند.
کمپانی زیگلر کالاهای اروپای غربی و تولیدات شهر منچستر را در ایران و روسیه میفروخت؛ تولیداتی از قبیل ماهوت، پارچههای فاستونی و وسایل روشنایی مانند لوستر و چراغ. حکومت ایران باج و خراج نواقل (مالیات حملونقل کالای بین شهری) و عوارض واردات و صادرات را در گمرکخانه دریافت میکرد و سود سرشاری نصیب دولت میشد.
در این سالها فعالیت اقتصادی و درآمد مردم چنان بود که متجاوز از هفتصد دکان در راسته بازار اراک ساخته شد و به همان تعداد نیز دکان در تیمچههای بازار وجود داشت. این تیمچهها مملو از کالاهایی بود که به اقصی نقاط جهان فرستاده میشد. به دنبال جنگهای ایران و روس منطقه زرخیز قفقاز از ایران جدا شده بود و مردمان آن سامان صدمات زیادی تحمل کرده بودند. با تسلط روسها، ناامنی اندک اندک فزونی گرفت. سرمایهداران قفقاز بخش عمدهای از ثروت خود را به محل امنی انتقال دادند. آنان ثروت خود را بهصورت امپریال روسی و سماورهای طلا و عتیقهجات گرانبها از روسیه خارج میکردند و به کشور همسایه خود، ایران میفرستادند. شرکت زیگلر از محل فروش محصولات انگلیسی، سرمایههای نقدی بازار ایران را پارو میکرد و بهصورت امپریال طلا به لندن میفرستاد؛ چون ارسال امپریال (سکههای طلای روسی) به مشکل خورد و مکرر کاروانهای طلا در خاک عثمانی به غارت رفت، کمپانی زیگلر تصمیم گرفت از محل فروش کالاهای وارداتی خود شرکت تولیدی فرش زیگلر و شرکا را تاسیس کند. این کمپانی در سال۱۲۶۱ خورشیدی در سلطانآباد عراق (اراک) در محله قلعه، کوچه میرزا شفیع (خیابان محسنی فعلی) آغاز بهکار کرد. تولید و صادرات فرشهای ارزانقیمت سلطان آباد به آمریکا، عواید هنگفتی عاید شرکت کرد. تمام سرمایههای نقدی از آمریکا به لندن سرازیر شد و لندن نیز بخشی از آن را صرف خرید کالای انگلیسی باب ایران کرد.
تولیدات فرش کمپانی چنان بالا گرفت که در سال۱۲۶۷ خورشیدی بیش از ۲۵۰۰ دستگاهدار قالی متعلق به شرکت زیگلر در سلطانآباد فعال بود. تولیدات آن فقط قالیهای متن دوغی با نقشههای دسته گلی (کومهای) بود که به نام نقشه آمریکایی معروف و در انحصار کمپانی زیگلر قرار داشت. کمپانی زیگلر در سال ۱۲۶۹ خورشیدی توسط «ابوتراب خزاعی» مبادرت به خرید ۲۰هکتار زمین مرغوب در حاشیه شهر، کنار رودخانه شهراب کرد. اسکار اشتراوس مدیر شرکت، پارکی در آن زمین بنا نهاد که از آن پس به نام قلعه فرنگی نامیده شد. ساختمانهای اصلی در کمتر از دو سال ساخته شدند و از آن پس کلیه شعب شرکت و تاسیسات وابسته آن، ادارات و دفاتر تولید و فروش شرکت اعم از دفتر مرکزی، اتاقهای مدیران و کارکنان، مهمانسرا، رنگرزخانه، درشکه خانه وغیره از سطح شهر جمعآوری و در آن پارک قلعه متمرکز شدند. برای ثبوت رنگ، پشمها و خامههای رنگ شده شرکت را در آب روان و دارای املاح رودخانه شهراب که از کنار قلعه میگذشت، شستوشو می دادند. شرکت زیگلر علاوه بر تجارت، امور سیاسی سفارتخانه انگلیس را نیز عهدهدار بود. کار کمپانی چنان بالا گرفت که با جسارت، منتهای ظلم و جور و زندان را در حق بافندگان خود روا میداشت. مدتها انحصار و تولید و صادرات فرش مرغوب با طرح و رنگهای اصیل در اختیار این کمپانی بود. انگلیسیها با وارد کردن رنگ شیمیایی و تشویق دیگران به استفاده از آن، سعی داشتند امتیاز کالا و برتری فرشهای بافت آن کمپانی را حفظ کنند. رنگهای شیمیایی علاوه بر سهولت در کاربری، ارزانقیمت بودند و فراگیر شدند.
بافندگان شرکت که در چنبره بیگاری و ظلم انگلیسیها گرفتار بودند، مخفیانه دستمایه خود را با طرحهای زیگلر به قیمت بهتری به کمپانیهای آلمانی میفروختند.
کمپانی زیگلر که شاهد کسادی بازار خود و رونق بازار رقیب شده و کم و بیش متوجه حرکات بافندگان بود، عدهای از آنان را به بهانه فروش طرح شرکت در ارگ دولتی زندانی و با اعلامیهای استفاده از رنگ شیمیایی را ممنوع اعلام کرد. تجار داخلی از این حرکت مدیران زیگلر عصبانی و درمحوطه تلگرافخانه متحصن شدند.
تجار اراک مرتب با دربار ارتباط داشتند. «حاج میرزا محمدرضا کاشانی» که تاجری معروف و انسانی والا بود، با تقبل مخارج زندانیان و بستنشینان، صدای مردم را به گوش شاه رسانید. ناصرالدینشاه در تلگرافی اخطار کرد: «… چرا اینقدر خر هستید؟! کار به کار مردم نداشته باشید! مردم را به امر بیقاعده مجبور نکنید! اگر ظلالسلطان هم دخالت کند، گوش ندهید! حکم همین است که شد! مردم را مطمئن کنید که از بست بیرون بروند و آسودهخاطر باشند! ۱۸جمادیالثانی سال ۱۳۰۸ قمری- شاه» ناصرالدین شاه که در سال ۱۲۷۰ خورشیدی برای چهارمینبار به سلطان آباد عراق (اراک) آمده بود، وقتی به شکایت تجار عراقی و اعمال خلاف کمپانیهای خارجی گوش داد، دزدانه به اطراف نگاه کرد، پنجههای هر دو دست را در هم چفت کرد و با لالبازی اشاره کرد: چنین باشید! (یعنی متحد باشید!) او حتی در خانه خود با رمز و اشاره رفتار میکرد و جرات و جسارت مخالفت با خارجیها را نداشت.
درصورتی که وقتی شاه وارد سلطانآباد یا هر شهر دیگری میشد، برای ارعاب مردم تعدادی فراش با چماق زرین جلوتر از او حرکت میکردند و با صدای بلند «دورباش! کورباش!» میگفتند؛ میرغضبهای شاه با صورتهای پوشیده و لباس قرمز با هیبت تمام در کنار شاه قدم برمیداشتند و صدراعظم و سایر همراهان چند متر عقبتر، پشت سر شاه، حرکت میکردند.
ساختمان اصلی پارک قلعه فرنگی (شرکت زیگلر) در جنوب زمین خریداریشده با ستونها و طراحی نو و چشمنواز در دو طبقه ساخته شد. طراح برای رهایی از یکنواختی، کاشیهای زیبای زمردی بهکار برده است. ازآنجاکه ساختمان از سال۱۳۱۰ خورشیدی در اختیار خانواده حاج حسن وکیل قرار داشته، بسیار سالم و دست نخورده مانده است.
از دیگر ساختمانهای آن، سالن بزرگ و اتاق مدیران، کارکنان، انبارها، نقاشخانه، میهمانخانه، ساختمان خدمه، ساختمان باغبانان، ساختمان رنگرزان، فراشخانه و اصطبل است که با کمی فاصله از یکدیگر ساخته شدهاند.
اسکار اشتراوس که به شکار علاقه بسیار داشت با ساخت پلی روی رودخانه که به نام پل فرنگی معروف است، در ایام فراغت با اسب به شکار خرگوش و کبک در دامنه کوه مجاور (مستوفی) سرگرم میشد. او تا کناره کویر راه باریک کالسکهرویی ساخت و در اطراف تالاب میقان به شکار مرغابی، قرقاول، آهو و... میپرداخت. شرکت زیگلر با همکاری تجار تبریزی مدت ۵۰سال، بازار فرش سلطانآباد عراق (اراک) و صادرات آن را به اروپا و آمریکا در اختیار داشت.
شخصی به نام «محمدمیرزاخان خزاعی» (فرزند ابوتراب فوقالذکر) که به زبانهای بیگانه تسلط کامل داشت، با توانایی زیاد مدیریت تولید شرکت زیگلر را عهدهدار بود و نسبت به تولید و صادرات فرش سلطانآباد خدمات بسیاری کرد و در بعضی مواقع توانست از تندرویهای مدیران شرکت نسبت به کارگران جلوگیری کند. سال ۱۳۱۰ خورشیدی در حکومت پهلوی اول پس از لغو کاپیتولاسیون و خروج اروپاییان از ایران، یکی از بازاریان خوشنام اراک به نام «حاجحسن وکیل» قلعه را با کلیه اثاث و ملزومات شرکت به مبلغ هشتاد و پنج هزار تومان از شرکت زیگلر خریداری کرد. ساختمان زیبای پارک واقع در قلعه فرنگی نیز منزل مسکونی او شد و از آن پس «قلعه حاج وکیل» نام گرفت.
باغقلعه وکیل با دیواری مرتفع و خیابانبندی و درختان انبوه، از سه طرف به خیابان اصلی راه داشت. ورودی اصلی با سردری زیبا به طرف کلیسای مسروپ مقدس و مدرسه شرف ارامنه گشوده میشد. حوض بزرگ بیضی شکل آن با عمق کم، چون دریاچهای مواج، فضای پارک را شاداب و مرطوب نگاه میداشت.
پس از سال ۱۳۳۰خورشیدی زمینهای ۲۰ هکتاری قلعه به مرور زمان به قطعات متعدد، تقسیم و ساخته شدند. ساختمان اصلی پارک فعلا در اختیار سازمان میراث فرهنگی است.
بخشی از کتابی بهقلم ولیالله شمشیربندی، پژوهشگر تاریخ