بریتانیا؛ سلطنت علیه جمهوریخواهی
جمهوریخواهی و خروج از سلطه سلطنتی بریتانیا در گذشته بهای سنگین داشت. ارتش بریتانیا آماده بود تا هر ایده جدیدی را حتی به قیمت خونریزیهای بزرگ در نطفه خفه کند. در واقع تاریخ بریتانیا در ۴۰۰سال اخیر پر است از جنگهای کوتاهمدت یا طولانی و بسیاری از این جنگها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برای جلوگیری از جمهوریخواهی و استقلالطلبی کشورهای تحت سلطه و مستعمرهها بود. استقلال آمریکا از بریتانیا چه هزینهای داشت؟ با اعزام ارتش به ایالتهای مستعمره بریتانیا در قاره آمریکا جنگی ۸ساله از ۱۷۷۵ میلادی آغاز شد و بنا به تخمین بیش از ۵۰هزار آمریکایی کشته و زخمی شدند. استقلال هند نیز شرایط مشابهی داشت و هزاران هندی در طول حدود یک قرن مبارزه برای استقلالطلبی کشته شدند؛ در جنگهای محلی و شورشها و ناآرامیها و در زندانها و اسارتگاههای بریتانیای اشغالگر.
سرانجام در قرن بیستم و پس از جنگ جهانی دوم بادهای تغییر وزیدن گرفت و مستعمرات بریتانیا توانستند با هزینه و تلفات کمتری استقلال کسب کنند. البته هزینهها همچنان کم نبود؛ در مستعمرات استقلالطلبی پیش از آنکه به یک جریان ملی و فراگیر تبدیل شود به روشهای نظامی، پلیسی، سیاسی یا امنیتی سرکوب میشد و فقط وقتی بریتانیا دیگر توان مقابله با مردم کشورها را نداشت به نتیجه میرسید. با این حال امپراتوری بریتانیا که روزگاری بیش از ۶۵کشور از شرق تا غرب جهان را شامل میشد در قرن بیستم فروپاشید و فقط ۱۶کشور ماندند که تقریبا مستقلند و در اداره امور جاری آزادی عمل دارند؛ اما در سیاستهای کلی همچنان از بریتانیا پیروی میکنند.
تنها رئیسجمهور تاریخ انگلستان
جمهوریخواهی در بریتانیا سابقهای طولانی دارد؛ پیش از شکلگیری امپراتوری بریتانیا نیز وجود داشته و اتفاقا یکبار به نتیجه هم رسیده است. در ۱۶۴۲میلادی درگیری میان طرفداران سلطنت با جمهوریخواهان به جنگ داخلی منجر شد و تنها حکومت جمهوری در انگلستان در فاصله سالهای ۱۶۴۹ تا ۱۶۶۰ برپا شد. که در این حکومت، «الیور کرامول» رهبر مخالفان سلطنت، رئیسجمهور بود؛ ولی با مرگ وی و توطئه و لشکرکشی سلطنتطلبان از اسکاتلند به سمت انگلستان دوباره حکومت سلطنتی برقرار شد. کرامول را تنها رئیسجمهور تاریخ انگلستان میدانند و معروف است که سلطنتطلبان از شدت نفرتورزی پس از نبش قبر وی سرش را بریدند و سالهای طولانی بر سر میلهای جلوی کاخ سلطنتی قرار دادند. کرامول در ادبیات عامه انگلستان نمادی از شکست جمهوریخواهی است و البته نزد نهاد سلطنت بریتانیا و نهادهای تحت نفوذ سلطنت، فردی منفور تلقی میشود که بهتر است یاد و نامش هر چه بیشتر فراموش شود!
طی قرنها هر مخالفتی با نهاد سلطنت در بریتانیا با خشونت سرکوب شده است و جمهوریخواهان نیز چنین سرنوشتی داشتهاند. تاریخ را هم که فاتحان نوشتهاند. اما در دوران معاصر، دیگر به فراموشی سپردن یاد جمهوریخواهان ممکن نیست؛ از همه معروفتر «رابرت جرارد ساندز» مشهور به بابی ساندز که در ایران یک خیابان درست کنار دیوار غربی سفارت انگلستان به یاد او نامگذاری شده است. ماجرا از این قرار بود که مجلس ایرلند در سال۱۹۱۹ اعلام جمهوری کرد و معلوم است بریتانیا نیروهای نظامی به ایرلند فرستاد. پس از ۳سال جنگ میان نیروهای نظامی و انتظامی بریتانیا با جمهوریخواهان بالاخره در سال۱۹۲۲ بریتانیا، جمهوری ایرلند جنوبی یا همان کشور مستقل ایرلند را بهرسمیت شناخت. با این حال بخش شمالی جزیره ایرلند همچنان در دست بریتانیا باقی ماند و اعتراضها و تلاشها برای اتحاد ایرلند شمالی با جنوبی طی دهه های بعد نادیده گرفته شد.
بابی ساندز یکی از اعضای ارتش آزادیخواه ایرلند و خواهان خروج نیروهای نظامی بریتانیا از ایرلند شمالی بود. وی در ۱۹۸۱ پس از ۶۶روز اعتصاب غذا در زندان درگذشت و مرگ وی تصویری تاریک از سلطنت بریتانیا در جهان ترسیم کرد. پیامهای همدردی و تسلیت از سراسر جهان به سمت ایرلند روانه شد تا این موضوع به یک ناکامی بزرگ برای انگلستان تبدیل شود. در ایران نیز در سال۱۳۶۰ شمسی نام خیابان چرچیل در مجاورت سفارت انگلستان به بابی ساندز تغییر یافت. این کار به مذاق انگلیسیها خوش نیامد و از روی ناچاری در نهایت در اصلی سفارت در این خیابان را بستند و در دیگری در خیابان فردوسی بازگشایی کردند تا مجبور نباشند در مکاتبات اداری و در مرسولههای پستی مدام نام بابی ساندز را بیاورند.
تهدیدها و ترسهای پیش از یک همهپرسی
تلاشها برای جمهوریخواهی در بریتانیا ادامه دارد و گاهی پس از سالهای طولانی به همهپرسی برای جدایی منجر میشود؛ از جمله همهپرسی استقلال اسکاتلند در سال۲۰۱۴ که بیش از ۴۴درصد اسکاتلندیها به آن رای مثبت دادند؛ ولی به نتیجه مطلوب نرسید. در این همهپرسی همان نهادهای قدرت و ثروت فعال شدند و پاشنه آشیل رای «آری» به استقلال اسکاتلند ترسی بود که رسانهها از آینده اقتصادی و هزینههای سنگین استقلال از بریتانیا و خروج از پیمانهای سیاسی و مالی به مردم اسکاتلند القا کردند. ملکه هم در آستانه انتخابات از اسکاتلندیها خواست: «خیلی با دقت به آینده فکر کنند.» در نهایت یک همهپرسی برگزار شد که تحلیلگران معتقدند در آن در درون هر رای نه، یک رأی آری به اسکاتلند مستقل نهفته بود که از ترس هزینههای سنگین اقتصادی پنهان ماند.