مناسبات نفتی ایران و انگلیس در فاصله سالهای ۱۳۳۰-۱۳۲۰ش
دیون عقبمانده
تنها عملیاتی که در سالهای اول جنگ صورت گرفت و کمکی به توسعه نفت کرد یکی ساختن دستگاه بنزین هواپیما در آبادان و دیگری ایجاد خط لولهای بین گچساران و آبادان بود. در اوایل جنگ که بیشتر عملیات جدید شرکت متوقف شده بود، برنامه ساختن خانه و سایر وسایل رفاه کارکنان قطع شده بود. همین که برنامه توسعه عملیات برای مقاصد جنگی شروع شد به تعداد کارکنان شرکت هم افزوده شد و شاهد رشد جمعیت در مسجدسلیمان و بندر آبادان است. از سال دوم جنگ که معلوم شد نفت ایران باید مقادیر زیادی فرآوردههای نفتی را برای متفقین تهیه کند، توسعه عملیات شرکت دوباره آغاز شد و دولتهای آمریکا و انگلیس تصمیم گرفتند که لوازم کار را به ایران ارسال کنند. اولین اقدامی که صورت گرفت این بود که وسایل استخراج از معدن آغاجاری شروع شد و خط لولهای به قطر سیسانتیمتر از آغاجاری به آبادان کشیده شد و در سال۱۹۴۴م/ ۱۳۲۷ش به کار افتاد. سال بعد نیز معدن نفت سفید شروع به استخراج کرد.
بدیهی است با این افزایش تولید ظرفیت پالایشگاه آبادان نیز افزایش مییافت؛ بهطوریکه در سال۱۹۴۷م به ۱۷میلیون تن بالغ شد و در سال بعد به ۳۲۲۵۰۰۰۰ تن رسید و در سال۱۹۵۰م / ۱۳۲۸ش از ۲۴میلیون تن در سال تجاوز کرد و به این ترتیب بود که پالایشگاه مزبور مقام بزرگترین پالایشگاه نفت دنیا را احراز کرد.
تولید کارخانه تهیه بنزین هواپیما در سال بالغ بر یکمیلیون رسید و بخش عمده مصارف نیروی هوایی متخصصان در خاورمیانه و خاور دور و شمال آفریقا از آبادان تامین میشد. همچنین مقدار زیادی فرآوردههای نفتی به شوروی حمل میشد. با توسعه و تکمیل تاسیسات شرکت نفت ایران و انگلیس و احداث خط لوله بین معادن جدید و آبادان ظرفیت پالایشگاه مزبور در سال۱۹۴۵م/ ۱۳۲۴ش به ۱۷میلیون تن رسید، از سوی دیگر نظر به اینکه تهیه نفت برای نیروی دریایی انگلستان اهمیت حیاتی داشت. انگلیسیها با هر نوع تغییرات و اصلاحات اساسی و کلی در وضع کارگران و ترویج این قبیل تمایلات که ممکن بود در استخراج و تهیه نفت در خوزستان وقفهای حاصل کند مخالفت داشتند و روی همین نظر حاضر بودند با عشایر آن حدود قراردادهایی ببندند و به این وسیله امنیت چاهها و پالایشگاهها را تضمین کنند.
در ادامه دولت انگلستان بهمنظور حراست از تاسیسات و منابع نفتی و خطوط ارتباطی اقدام به ایجاد یک ستاد نظامی به نام «ستاد ارتش بریتانیا در منطقه ایران و عراق» کرد و ازآنجاکه در مناطق نفتی تحت سلطه آن، آبادان از اهمیت ویژهای برخوردار بود، این ستاد طرحهای امنیتی بسیاری را برای حفاظت از آنها به موقع اجرا گذاشت. از طرف ستاد ارتش بریتانیا در منطقه ایران و عراق یک حاکم نظامی برای آبادان انتخاب شد که حتی ورود و خروج افراد به آبادان را زیر نظر داشت.
از سویی توسعه عملیات پالایشگاه آبادان متضمن استخدام کارکنان جدید بود و چون در ایام جنگ کارمندان متخصص کمیاب بودند شرکت عدهای را از چکاسلواکی، دانمارک، یونان، سوئیس و فلسطین استخدام کرد و به ایران آورد که با عجله زیاد برنامه جنگی را به اتمام رساند و در همان حال بر عده متحدان ایرانی شرکت افزوده شد. اما همچنان که بر عده کارکنان شرکت افزوده میشد، اقدامی در جهت تامین خانه و سایر وسایل و رفاه آنها صورت نمیگرفت. طی دوران جنگ قضیه منزل و مسکن بینهایت مشکل شد. وخیم بودن وضع اجتماعی کارگران و کارمندان ایرانی در زمان جنگ از حیث منزل، آب، برق که از ضروریات حیاتی در آب و هوای گرم خوزستان است، نارضایتی کارگران از تبعیض بین کارکنان ایرانی و کارمندان انگلیسی نهایت منجر به اعتصاب عمومی شد.
اعتصاب کارگران شرکت نفت جنوب در سال۱۳۲۵
بهطور کلی باید گفت در طول جنگ شرایط به نحو قابل ملاحظهای رو به خرابی و زوال رفت. شرکت نفت با کارگران محلی رفتار سخاوتمندانهای نداشت. دستمزدها روزی ۵۰سنت بود. مرخصی با حقوق مرخصی استعلاجی، غرامت از کار افتادگی وجود نداشت. کارگران در محلهای مخروبه به نام کاغذآباد زندگی میکردند. از آب، برق و پنکه خبری نبود. در طول تابستان شرایط بسیار دشوارتر میشد. خانههای کاغذآباد که از قطعات بشکههای زنگزده و از کار افتاده نفت سر هم شده بودند، به کورههای عرقریزی تبدیل میشدند. در پالایشگاه دیگهای بخار و شعلههای برهنه حرارت هوا را ۱۰ تا ۱۵درجه افزایش میداد. آب در لولههای روباز دقیقا میجوشید از هر شکاف و درزی بوی گند گوگرد و نفت در حال اشتعال میآمد که به نحوه زنندهای یادآوری میکرد که روزی ۲۰هزار بشکه و سالی یکمیلیون تن بدون ممیزی بر کارکرد پالایشگاه به مصرف میرسید و شرکت نفت ایران و انگلیس بابت آن حتی یک سنت هم به دولت ایران نمیپرداخت.
بیش از ۱۰درصد کارگران صاحب منزل نبودند و شرکت نفت هم به بهانه جنگ به اوضاع آنها رسیدگی نمیکرد. پس از پایان جنگ نیز ازآنجاکه ساختن ۱۰هزار خانه و دادن آب، برق، وسایل بهداشت و مدرسه و مریضخانه کار نسبتا آسانی نبود و شرکت هم به بهانه اینکه کارمند کافی برای این کار نیست، فعالیتی انجام نمیداد. در حقیقت شرکت نفت نمیخواست مخارجی برای این کار متحمل شود. از لحاظ بهداشت و حملونقل کارگران نیز شرکت هیچ مسوولیتی بر عهده نمیگرفت. ازآنجاکه قانون کار وجود نداشت همه کارگران روزمزد بودند. حتی روزهای جمعه به آنها حقوق داده نمیشد. اگرچه تعدای از آنها سالها بود که برای شرکت کار میکردند، اما هیچ نوع حقی از لحاظ تامین بهداشت، مریضخانه یا بازنشستگی نداشتند. بنابراین پس از خاتمه خدمت در شرکت ایام پیری را در خیابانهای شهرهای جنوب به گدایی میگذراندند.
در بین کارمندان هم عدم رضایت شدیدی در آن ایام حکمفرما بود. آنها هم گرفتار افزایش هزینه زندگی و گرانی مسکن و تبعیضات بودند. توسعه عملیات شرکت در سالهای آخر جنگ موجب افزایش کارمندان خارجی شده بود. عدهای از انگلیسیهایی که در معادن نفت کار میکردند، موقتا به استخدام شرکت درآمدند. عدهای را هم شرکت از فلسطین آورده و در آبادان به کار گماشته بود. لذا خانههایی را که امکان داشت به کارمندان ایرانی داده شود به این خارجیان تخصیص میدادند و ایرانیان مجبور بودند در شهر آبادان اتاقهای محقر و به قیمت گزاف اجاره کرده و قسمت مهم حقوق خود را بهعنوان مالالاجاره بپردازند.
از حیث حقوق ماهانه و حقوق بازنشستگی و مسکن و تسهیلات اجتماعی تفاوت محسوسی بین کارمندان ایرانی و خارجی برقرار بود که عدم رضایت شدیدی ایجاد میکرد. تمام کارمندان انگلیسی شرکت حتی آنهایی هم که کار دفتری میکردند، جزو کارمندان عالیرتبه به حساب میآمدند و قسمت عمده کارمندان ایرانی عنوان کارمند جزء را داشتند. در بخش انگلیسی آبادان فضاهای سبز، باغچههای گل سرخ، زمینهای تنیس، استخرهای شنا و باشگاههای مختلف وجود داشت؛ اما در کاغذآبادها هیچ چیز وجود نداشت نه قهوهخانهای نه حمامی و نه حتی تکدرختی و کوچههای خاکی آن محل جولان موشها بود. این تبعیضات ناروا عموم کارمندان ایرانی شرکت را عصبانی و رنجیده میساخت. عدهای از ایرانیانی که به خرج شرکت تحصیلات عالیه خود را در دانشگاههای انگلیسی به اتمام رسانده و پس از مراجعه استخدام شرکت را قبول کرده بودند بهواسطه اینگونه تبعیضات خدمت شرکت را ترک گفتند. شراکت اجازه نمیداد که ایرانیان در رأس مشاغل مهم قرار گیرند.
سیاست شرکت بهطور کلی این بود که خارجیان را در زندگی اجتماعی از ایرانیان جدا نگه دارد و امتزاج آنها را تشویق نکند و تفوق نژادی برای انگلیسیها قائل شود. حتی در بیمارستان اتاق مخصوص برای انگلیسیها اختصاص داده شده بود که کارمندان ایرانی به آنها راه نداشتند. بهطور خلاصه موقعی که جنگ تمام شد و ارتشهای بیگانه از خوزستان خارج شدند وضع سخت و پرمشقت کارگران و کارمندان ایرانی شرکت به اندازهای ناگوار بود که همه خشمگین و ناراضی بوده و حاضر بودند به هر قیمتی که هست وضع خود را تغییر دهند. علاوه بر آن شهر آبادان با جمعیت ۱۵۰هزار نفریاش با مضیقه آب و برق مواجه بود. در آن زمان شرکت روزی ۶میلیون و نیملیتر آب و ۲۲۵کیلو وات برق به شهر میداد که هیچوقت کفایت احتیاجات یکچهارم جمعیت را هم نمیکرد.
سرانجام باید گفت متوقف شدن برنامه خانهسازی شرکت در ایام جنگ، افزایش عده کارکنان و کمی خانههای مناسب تقاضا را بر عرضه غلبه داده و مضیقه دشواری را برای کارکنان ایرانی شرکت در آبادان، مسجد سلیمان و سایر مناطق نفتی فراهم ساخت. کمی دستمزد، فقدان مسکن، محدود بودن آزادی مردم در ایام جنگ، افزایش هزینههای زندگی، نبودن قوانینی که حقوق کارگر را حفظ کند و نهایتا غفلت اولیای امور وضع را برای نهضت و قیام کارگران فراهم ساخت. اتحادیههای کارگری که در دوران رضاشاه سرکوب شده بود، در طول جنگ با تشویق حزب توده دوباره نشو و نما یافت و منادی دستمزدهای بالاتر و شرایط زندگی بهتر شد.
عملیات حزب توده در خوزستان از اوایل سال۱۹۴۲م/ ۱۳۲۱ش شروع شده بود در آن زمان قسمت عمده فعالیت آنها پنهان و در خفا بود. در سال۱۹۴۴م/ ۱۳۲۲ش که فعالیتهای آنها توسعه بیشتری یافت و علنی شد با خروج ارتش انگلستان از ایران فعالیت آنها نیز شدیدتر و برملا شد. کارگران و کارمندان شرکت هیچ توجهی به مقاصد و نیات باطنی حزب توده (که در خدمت امیال و منافع شوروی بود) نداشتند و سازمان حزب را تنها برای خود تشخیص داده بودند که مدعی اصلاح وضع آنها بود، حضور سیاسی و اقتصادی انگلیس در ایران در طی قرن نوزدهم بهتدریج با اهمیت نفت و جایگاه ویژه آن در حیات سیاسی و اقتصادی جوامع بشری پررنگتر شد، پس از جنگ، شرکت، جیره رایگان قند و شکری را که میداد قطع کرد و در عوض به دستمزد کارگران افزود و کالاهای مورد احتیاج کارگران را به قیمت معینی در دسترس آنها گذاشت؛ ولی هیچ اقدامی برای رفع نارضایتی کارکنان ایرانی خود نکرد، کارگران مایل بودند صبر کنند.
چند روز پس از تخلیه نیروهای انگلیسی از ایران در اسفند ۱۳۲۴ش / مارس ۱۹۴۶م آنها دست به یک سلسله اعتصابات بیپشتوانه زدند. اما عمده درخواستهای کارگران در این زمان عبارت بود از: بهبود توزیع آب آشامیدنی، پرداخت دستمزد بابت ساعات اضافهکاری این حرکات دولتهای ایران و انگلیس را مجبور کرد که به اقداماتی در این زمینه بپردازند. لذا اندکی بعد از اعزام هیات انگلیسی به سرپرستی مایکل فوت، هیات ایرانی نیز به سرپرستی مرتضی قلیبیات (وزیر دارایی و حسین پیرنیا (مدیر کل امتیازات در وزارت دارایی) نیز به هیات انگلیسی پیوست. اما هیچیک از این دو هیات نتوانستند خواستههای کارگران را تامین کنند.
تامین نشدن درخواستهای کارگران منجر به اعتصاب اردیبهشتماه ۱۳۲۵ش/ آوریل ۱۹۴۷م کارگران آغاجاری شد که حدود ۱۰هزار نفر کارگران شرکت نفت در آن اعتصاب شرکت داشتند. برای رسیدگی به تقاضاهای اعتصابکنندگان کمیسیونی مخصوص از طرف دولت وقت به خوزستان اعزام شد. کمیسیون گزارشی تهیه و تقاضای اعتصابکنندگان را تایید کرد و بر اثر همان گزارش در تاریخ ۲۸اردیبهشت۱۳۲۵ لایحه قانون کار که یکی از تقاضاهای کارگران بود از طرف هیات دولت بهصورت تصویبنامه صادر و دستور داده شد که به مرحله اجرا گذارده شود، عمده تقاضاهای کارگران در این اعتصاب عبارت بودند از:
۱- اضافه مزد به میزان صددرصد (حداقل دستمزد روزانه کارگران در آن موقع ۸ ریال بود)
۲- ساختن خانه برای کارگران
۳- تهیه خواربار و آب و یخ توسط کمپانی
۴- استخدام دکتر و قابله و تاسیس درمانگاه و بهداری برای کارگران
۵- پرداخت دستمزد روز جمعه یعنی مزد یک روز تعطیل در هفته.
بر اثر مذاکرات هیات اعزامی و جلبتوجه دولت به حقانیت کارگران در حقوقی که مطالبه میکردند و ادامه اعتصاب که بیم آن میرفت در سرتاسر نواحی نفتخیز تعمیم پیدا کند به این نتیجه رسید که شرکت نفت کتبا تقاضای اولیه کارگران را قبول کند و راجع به مزد روز جمعه نیز تعهد کرد به محض تصویب قانون کار حقوق روز جمعه را نیز بپردازند، اعتصاب آغاجاری بر نگرانیهای انگلیس و مدیران شرکت افزود. از سویی توفیق کارگران سبب شد که آنها طعم اقدام دستهجمعی را بچشند و در تحکیم اتحادیه کارگران و توسعه فعالیتهای خود کوشاتر شوند. دولت هم که وضع را اینچنین دید، درصدد برآمد نظاماتی بین کارگر و کارفرما وضع کند که در آینده تقاضاهای کارگران از حد معینی تجاوز نکند و موجب استفادههای سیاسی نشود. این بود که در خرداد۱۳۲۵ش ژوئن۱۹۴۷م اولین قانون کار به موجب تصویبنامهای وضع شد و درصدد اجرای آن برآمد. اما شرکت نفت به عوض اینکه گذشتهایی نسبت به کارگران کند و از شدت عدم رضایت آنها بکاهد، تنها وقت را تلف میکرد و سعی میکرد اعتصابات کوچکی را که پیش میآمد، رفع کند.
گزارشهایی که در آن موقع از خوزستان میرسید، حاکی از این بود که تشنج فوقالعادهای بین مستخدمان ایرانی شرکت حکمفرماست. لذا برای برقراری آرامش دولت مامورانی به خوزستان اعزام کرد که درباره شکایات کارگران و اختلافات آنها با شرکت بررسیهای لازمه را بکند. طبق گزارشهای ماموران معلوم شد که شرکت حاضر شده است قانون کار را اجرا کند. ولی چندی بعد معلوم شد که شرکت از پرداخت دستمزد روز جمعه خودداری میکند. در تاریخ ۱۱تیر ماه ۶هزار نفر از کارگران آبادان اعتصاب کردند و ۶تقاضا از شرکت داشتند که پنج فقره از آنها را شرکت قبول کرد؛ ولی در باب تقاضای ششم آنها که مربوط به پرداخت دستمزد روز جمعه بود، شرکت اظهار کرد که مراتب را به لندن اطلاع داده و منتظر دستور است و تقاضای ۱۱روز فرصت کرد که این فرصت از ۲۲تیر۱۳۲۵ منقضی میشد.
در این تاریخ اتحادیه کارگران نفت اعلامیهای صادر کرد که مشعر بر تقاضای کارگران به این قرار بود: انفصال مصباح فاطمی، استاندار خوزستان - خلع سلاح عشایر - خلع شرکت از مداخله در امور ایران و پرداخت دستمزد روز جمعه. روز بعد اتحادیه کارگران به شرکت اطلاع داد که از ساعت ۶صبح آن روز اعتصاب عمومی در تمام مراکز نفت شروع خواهد شد. عصر آن روز ناآرامیها منجر به شورش گستردهای شد که در نتیجه آن ۴۷نفر کشته و بیش از ۱۷۰نفر زخمی شدند. به دنبال آن انگلیسیها نیروهای خود را در بصره به حالت آمادهباش درآوردند و دو کشتی جنگی به آبادان فرستادند. اقداماتی که دولت برای حفظ انتظامات کرد، سریع بود.
روز دوم اعتصاب هیاتی از تهران مرکب از وزیر بازرگانی، معاون نخستوزیر و دو نفر از پیشوایان حزب توده به آبادان اعزام شدند که اعتصاب را خاتمه دهند. این هیات پس از مذاکره با نمایندگان کارگران و کارفرما بیانیهای صادر و اعلام کرد که دستمزد روز جمعه پرداخت و قانون کار کاملا اجرا و وضع بهداشت و مسکن مستخدمان اصلاح خواهد شد. به این ترتیب اعتصاب روز سوم خاتمه یافت.
در تاریخ ۱۷مرداد۱۳۲۵ش اوت۱۹۴۷م دولت انگلستان بیانیهای صادر کرد که در آن چند نکته مهم را صریحا به این قرار اعتراف کرده بود:
«۱- نفت ایران سهم بزرگی در توفیق و کامیابی متفقین در جنگ گذشته داشته است.
۲- رفتار شرکت با مستخدمین خود در گذشته مطلوب نبوده و دولت انگلیس در آینده برای بالا بردن سطح زندگی آنها اقدام خواهد کرد.
۳- شرکت نفت برنامه وسیعی را برای رفاه مستخدمین خود اجرا خواهد کرد.
۴- شرکت نفت قانون کار را اجرا و سعی خواهد کرد روابط بین کارگر و کارفرما حسنه باشد.
۵- نفت ایران باید وسیله موثری برای تشریک مساعی بین انگلستان و ایرانیان باشد.»
به دنبال انتشار بیانیه فوق، شرکت نفت قدمهای موثری برای اصلاح کار برداشت و برنامههایی را برای ساختن خانه و مسکن و سایر وسایل رفاه مستخدمین آغاز کرد. به عبارتی میتوان گفت وضع کارگران نفت در سالهای آخر عملیات شرکت در ایران مرهون دو نکته اصلی بود: اول آزادی بیان که پس از خروج ارتش بیگانگان برای کارگران حاصل شد و توانستند وضع اسفناک خود را تا حدی شرح دهند و دوم اعتصاب بزرگ۲۳تیر۱۳۲۵ که قدرت عظیم آنها را برای گرفتن حق خود واضح و آشکار ساخت و به شرکت فهماند که ادامه رویه سابق محال است و باید سریع رفتار خود را تغییر دهد. تقاضای کارگران و کارمندان شرکت درباره توسعه بهداشت و فرهنگ هم موثر بود.
در سال۱۳۱۳ش / ۱۹۳۴م فقط ۸درصد از کل کارگران شرکت سواد خواندن داشتند. در سال۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷م این تناسب ترقی کرده و ۱۴درصد کارگران باسواد شده بودند و در موقع خلع ید بیش از ۲۵درصد از آنها سواد داشتند. اجرای قانون کار و توجه بیشتر دولت به رفاه کارگران و فشارهایی که از اطراف به شرکت وارد میآمد، موجب شد که در سالهای آخر عملیات شرکت در ایران قدمهای موثری برای تامین آسایش کارگران برداشته شود. تبلیغات بینالمللی نیز که درباره وضع ناگوار کارگران ایرانی شرکت میشد تاثیر بسزایی داشت.
قرارداد گس-گلشائیان تلاش برای استیفای حق ایران پس از جنگ جهانی دوم اصولا هدف کشورهای جهان سوم آن بود تا کنترل بیشتری بر منابع خود اعمال کنند. در ۲۹مهر۱۳۲۶ش/ ۲۲اکتبر۱۹۴۷م قانونی به تصویب مجلس رسید که دولت را مکلف میکرد به اقداماتی برای حفظ و حراست از حقوق ملی ایران در زمینه ثروتها مخصوصا راجع به نفت جنوب خود بپردازد (وزیری، ۱۳۷۹: ۱۹۹).
تصویب این قانون حاکی از این بود که
۱- مجلس شورای ملی اعلام کرده است که حقوق ملت ایران نسبت به منافع قدرت مورد تضییع واقع شده است. ۲- این تضییع حقوق مخصوصا درباره نفت جنوب بود و ۳- دولت مکلف است حقوق ملی ایران را استیفا کند.
در همان زمان حسین پیرنیا (مدیر کل اداره امتیازات وزارت دارایی) به لندن رفت تا با مسوولان شرکت نفت ایران و انگلیس درباره چگونگی پرداخت دیون عقبمانده آن شرکت به ایران، استخدام کارکنان ایرانی و محدود کردن تعداد کارکنان خارجی مذاکره کند. این مذاکرات به نتیجهای نرسید. در این زمان که افکار عمومی مجلس و مردم همگی خواهان احقاق حق ایران بودند، هژیر،نخستوزیر جدید در برابر مجلس متعهد شد که قانون مصوبه مهر ماه ۱۹۴۸م/ ۱۳۲۶ش را به مورد اجرا گذارد، به واقع قانون مصوبه ۲۹مهرماه۱۳۲۶ش به وضوح اعلام میکرد که اقدامات شرکت نفت در ایران و بهویژه قرارداد ۱۹۳۳ حقوق ایران را تضییع کرده است و دولت باید درصدد استیفای حق خود برآید.