سنت آزمایش و نوآوری صنعتی در انگلستان
درحدود ۱۷۶۰، در تاریخ اروپا و جهان برهه خطرناکی پدید آمد که موجب شد در دورهای بسیار کوتاه ویژگیهای اصلی زندگی معاصر به وجود آید. یکی از ویژگی در دوره انقلاب صنعتی در ویژگیهای اصلی زندگی امروزی صنعت ماشینی در ابعاد گسترده است: این ویژگی در دوره انقلاب صنعتی در انگلستان پدید آمد.
دومین ویژگی زندگی مدرن این است که مرکز ثقل دنیای غرب جایی بین اروپا و آمریکای شمالی قرار گرفت و تغییر جهت این نقطه خیالی به سوی غرب با انقلاب آمریکا آغاز شد. سومین ویژگی این بود که درخارج از انگلستان و از انقلاب فرانسه به بعد، که موجب سلسله انقلابهایی در سده نوزدهم وسده بیستم شد، حکومتهای دموکراتیک انتخابی با شتاب بیشتری جانشین حکومتهای سلطنتی سنتی و مطلقه اروپا شدند. یکی از دلایل رخ دادن انقلاب صنعتی در انگلستان و نه در قاره اروپا این بود که حتی پیش از آغاز آن انقلاب، انگلستان جامعهای بود؛ صنعتی که با معیارهای آن دوره هم به نسبت پیشرفته به شمار میآمد. پیش از این، صنعت انگلستان حالتی روستایی داشت و در نخستین نیمه سده هجدهم آخرین دوره خوش این صنعت روستایی و تجارت پررونق آن سوی دریاها را پشت سر گذاشت. این دوره خوش پایان گرفت و در حدود۱۷۶۰ تجارت رقابتآمیزتر شد و نیازهای صنعت جدیتر و فوریتر شد.
میتوان تصور کرد که ترقی سریع صنعت در آن دوره ناشی از کار دانشمندان بزرگ عصر نیوتن بود و درواقع حقیقت دارد که بدون سنت آزمایش و نوآوری که در انگلستان رشد یافته بود، امکان پیشرفت صنعت نو فراهم نمیآمد. ولی کسانی که این سنت را ادامه دادند و انقلاب صنعتی را به ثمر رساندند دانشمندان رسمی نبودند که در مجامعی چون انجمن سلطنتی فعالیت میکردند؛ زیرا دانشمندان رسمی و گروههای حرفهای پیش از این بی ثمر و مکتبی شده بودند. آنان که مقهور موفقیت نظام نیوتنی شده بودند گمان میکردند علم چیزی مجرد و نظری است مجموعهای از نظریههایی است که باید جامع و منطبق با اصول ریاضی باشد. ازآنجاکه در این دوره انجمن سلطنتی زیر سلطه این فضل فروشی روشنفکرانه قرار گرفته بود، کار ظریف تکنیکی سده هجدهم بیرون از آن انجمن انجام گرفت.
این کار بیشتر به دست افرادی سنتشکن انجام شد که بسیاری از آنان از ناسازگاران بودند و به همین دلیل به دانشگاهها راه نیافته و علم کاربردی خود را مستقیما و از حرفه خودشان فرا گرفته بودند. چنین مردانی اختراعات سودمندی کردند که انقلاب صنعتی به آنها وابسته بود؛ ولی اختراعات آنان عامل اصلی انقلاب نبود؛ زیرا دگرگونی مهمی که انقلاب صنعتی بهبار آورد نه در دستگاههای ماشینی که در روش بود. تغییر در تکنیکهای صنعتی فقط پیامد فرعی انقلاب صنعتی بود، پیامد اصلی، دگرگونی سازماندهی صنعتی بود. برای درک این دگرگونی به همان شکلی که در این صنعتها، مثل این دگرگونی، باید نخست به سازماندهی صنعتهای روستایی وی که در انگلستان پیش از ۱۷۶۰ باب بود، توجه کنیم.
پیشینه برخی صنایع، مثل صنعت پارچههای پشمی، به قرون وسطی میرسد؛ ولی عصر الیزابت سبب پیشرفت صنایع دیگری چون سوزنسازی شد. آن صنایع یک وجه مشترک داشت: به واحدهای کوچک تقسیم میشدند. البته، روشن است که آن فرآیندهای صنعتی که مواد خام تولید میکنند، فرآیندهایی مثل استخراج زغال سنگ، ذوب آهن و ساختن شیشه، فرآیندهایی در ابعاد گستردهاند. زمانی که این مواد خام به کالا یعنی به محصولاتی ثانوی چون میخ بدل شوند، ابعاد این فرآیندها باید به گستردگی خود کالاها باشد. در تولید میخ یا کلاه با پارچههای پشمی هیچ چیز تفکیک ناپذیری وجود ندارد که بهدلیل آن لازم باشد تولید در کارخانه و با شرکت چند صد تن انجام شود و در واقع قرنها بود که میخ و کلاه و پارچههای پشمی در خانههای روستاییان تولید میشدند.
آنها را به همان شیوهای میساختند که هنوز در آلمان و ژاپن اسباببازیها و در سوئیس بخشهایی از ساعتها را میسازند. ساعت سوئیسی ابزاری بسیار دقیق است. بنابراین تصور ما این است که در کارخانهای مدرن ساخته میشود که تمام آن از جنس شیشه و کروم است. ولی در واقع، آنچه در تولید ساعت اهمیت دارد این است که اجزای بسیاری دارد و مردم در خانههایشان این اجزا را جداگانه میسازند.
در سده هجدهم، در ناحیه ایزلینگتن واقع در لندن، ساعتسازی به شکل صنعت خانگی پخششده به اجزای فرعی اداره میشد. دگرگونی عمدهای که انقلاب صنعتی به بار آورد این بود که محل بسیاری از این صنایع را از خانه به کارخانه انتقال داد. در فاصله دو نسل، یعنی تقریبا بین ۱۷۶۰ و ۱۷۸۰، روش مرسوم اداره صنعت تغییر کرد. پیش از ۱۷۶۰، سپردن کار به روستاییان در خانههای خودشان رایج بود. پس از ۱۸۲۰، معمول شد که همه را به کارخانه ببرند و در آنجا به کار وادارند. عاملی واحد، این دگرگونی را به بار نیاورد: برای مثال، فقط اختراعات جدید عامل این دگرگونی نبودند. این تغییر نیز مانند بسیاری از جنبشهای بزرگ تاریخ، توجیهی واحد ندارد. این دگرگونی نیز نتیجه کنش و واکنش عوامل بسیاری بود که برخی از آنها به تنهایی کماهمیت بودند؛ ولی اهمیت عوامل دیگر را می افزودند و ترکیبشان با آن عوامل سبب شد روش سنتی تولید تعادل خود را از دست بدهد و در نتیجه آن روش به صنعت مدرن بدل شد.