سلطان ستم مىکرد و زمانه ناهموار و سختیها پیاپى بود
سفر ابن حوقل، بنابر آنچه خود مىگوید، به سبب علاقه او به دانش جغرافیا و تحقیق درباره وضع اجتماعى و سیاسى اقوام مختلف و نیز به سبب تجارت بود. وی خود در مقدمه کتابش اشاره مىکند: یاریگر من در تالیف کتاب، مسافرت و دوری از وطن بود که برای کسب روزی و رفع نیاز به آن پرداختم و این در حالى بود که سلطان ستم مىکرد و زمانه ناهموار و سختیها پیاپى بود. سلاطین به جور خو گرفته بودند و حوادث و بلایا بسیار و نعمت اندک بود. وی همچنین در جاهای بسیاری از کتابش به تاجرپیشگى خود اشاره کرده و مسائل تجاری را مطرح ساخته است، چنانکه مجموع آنها تابلویى جالب توجه از تمدن جهان اسلامى را در آن زمان به دست مىدهد. مثلا در سجلماسه در جنوب مراکش به بازرگانى عراقى از مردم بصره و کوفه برمىخورد و براتى بر عهده یکى از ساکنان واحه اودغشت در داخل آفریقا مىبیند به مبلغ ۴۲هزار دینار که مىتوان آن را دلیل بر وسعت حجم معاملات آن زمان دانست.
سفر ابن حوقل، چنانکه اشاره شد، برای تجارت بود، اما شاید وی در حقیقت مبلّغ مذهبى و داعى سیاسى بوده است؛ زیرا برنامه سفر او رفتن بهآافریقای شمالى (قلمرو حکومت فاطمیان) و اندلس (قلمرو حکومت امویان اسپانیا) بود و در ضمن به نابلى (ناپولى - ناپل) و پالرمو نیز سفر کرده است. به اینسان معلوم مىشود که ابن حوقل تمایلات سیاسى هم داشته، تا آنجا که به گفته کراچکوفسکى، دوزی او را جاسوس فاطمیان دانسته است؛ اما پرووانسال، از متخصصان معاصر درباره اسپانیای اسلامى، نظر قاطع دوزی را در این باب نمىپذیرد و معتقد است که ابن حوقل به هر حال عامل عباسیان یا فاطمیان بوده است. از جمله عللى که موجب این اتهام شده، عواطف او نسبت به فاطمیان است؛ زیرا وی از نخستین کسانى است که آگاهیهای بسیاری را درباره قرمطیان بحرین، که از نزدیک آنان را مىشناخت، بهدست مىدهد. آندره میکل مىنویسد: علاقهمندی شدید ابن حوقل به سیاست فاطمى کاملا روشن و مسلم است و بر پایه همین قراین مىتوان مطالب مربوط به نوبه یا تاریخ آفریقای شمالى و جزئیات دیگر کتاب صورهالارض را توجیه کرد؛ ولى نظریات وی درباره اسپانیای اموی و سیسیل زیر فرمان کلبیان و انتقادات او که گاهگاه از فاطمیان در باب طرز اداره مصر کرده است، همه بر پایه ملاحظات سیاسى اوست.
ابن حوقل در ضمن سفر خود با اصطخری مولف مسالک و ممالک دیدار کرده است. وی جریان دیدار خود را چنین شرح مىدهد: آنچه مرا به تالیف کتاب [صورهالارض] به شکل حاضر واداشت، این بود که من به هنگام جوانى به اخبار بلاد و آگاهى از وضع شهرها سخت مشتاق بودم و از مسافران سرزمینها و نمایندگان تجار بسیار کسب اطلاع مىکردم. کتابهایى را که در این باب نوشته شده بود، مىخواندم و چون با کسى دیدار مىکردم، او را راستگو و آگاه مىپنداشتم و خبری را که از او شنیده بودم درست مىدانستم؛ ولى پس از بررسى و تامل اغلب آن اخبار را نادرست مىیافتم و مىدیدم که گوینده به بیشتر آنچه گفته ناآگاه بوده است. آنگاه خبری را که از او فرا گرفته بودم، با آنچه از دیگری پرسیده بودم، نزد او باز مىگفتم و مطلب را مطالعه مىکردم. این دو نظر را با نظر سوم بىغرضانه جمع مىکردم و درمىیافتم که بین آنها اختلاف هست. همین امر باعث آمد که به احساس خود درباره توانایى به مسافرت و تحمل خطرها و نیز علاقه به رسم نقشه شهرها و بیان موقعیت آنها و همسایگى اقلیمها و سرزمینها جامه عمل بپوشانم. در این سفر کتابهای ابنخرداد به و جیهانى و تذکره ابوالفرج قدامهبنجعفر از من جدا نبود... در اثنای همین سفر با ابواسحاق فارسى [اصطخری] دیدار کردم. وی نقشه سرزمین سند را کشیده بود که اشتباهاتى داشت؛، اما نقشه فارس را خوب کشیده بود. من نقشه آذربایجان را در همان صفحه کشیده بودم و نیز نقشه الجزیره را، هر دو را پسندیده بود... ابواسحاق مرا گفت اثر تو را دیدم و از تو مىخواهم که غلطهای کتاب مرا اصلاح کنى و من چنین کردم... سپس چنان دیدم که خود به تنهایى این کتاب را بنویسم و به اصلاح و رسم نقشه و توضیح آن بپردازم بىآنکه به تذکره ابوالفرج بنگرم اگرچه تماما حقیقت و صدق باشد و واجب مىنمود که بخشى از آن را در این کتاب بیاورم؛ اما نقل بسیار از آن را جایز ندانستم؛ زیرا که حاصل رنج دیگری بود. حدود سرزمینهای اسلامی بنابر آنچه در صورهالارض آمده، چنین است: بلاد اسلام بر حسب طول از مرز فرغانه آغاز مىشود و تا خراسان و جبال و عراق و دیار عرب تا سواحل یمن ادامه مىیابد و مسافت آن حدود ۵ماه (راه) است و بر حسب عرض از کشور روم آغاز مىگردد و تا شام و جزیره و عراق و فارس و کرمان تا سرزمین منصوره برکناره دریای فارس ادامه مىیابد و مسافت آن ۴ ماه است... و اگر قرار باشد طول بلاد اسلام از فرغانه تا سرزمینهای مغرب و اندلس منظور شود، مسیر آن ۳۰۰منزل خواهد بود. مولف صورهالارض همانند دیگر جغرافىدانان کلاسیک تقریبا هم خود را مصروف شرح بلاد اسلام بهویژه ایران مىکند؛ اما در موارد خاصى از قلمرو جهان اسلام فراتر مىرود، مثلا هنگامى که او خود در گرگان است، بیان مىکند که مملکت روس، بلغار و خزر را در ۳۵۸ق/۹۶۹م شکست داد.
سفرنامه ابن حوقل (ایران در صورهالارض)
مصحح: جعفر شعار