نظام رفاهی توسعهگرا: گره زدن سیاستهای اجتماعی به اهداف اقتصادی
نظام رفاهی گسترده و همگانی کشورهای نوردیک نیز از طریق تسهیل تحول ساختاری و جابهجایی نیروی کار سهم بسزایی در توسعه اقتصادی و تحول ساختاری این کشورها داشته است. تحولات سیاست اجتماعی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مزیتهایی را برای جلوگیری از مهاجرت نیروی کار ماهر به آمریکای شمالی در نظر گرفت یا سیاستهای مسکن و جمعیت در دهه۱۹۳۰ تاکید مولدگرایانهای بر تربیت و حفظ نیروی کار فعلی و آینده داشت. همچنین بسیاری از برنامههای بیمهای و بازنشستگی در کشورهای حوزه نوردیک برای طبقه کارگر صنعتی ایجاد شد و سپس به تمام جمعیت این کشورها توسعه یافت و جنبه فراگیر پیدا کرد.
این سیاستهای رفاهی مانند بیمههای بیکاری و دورههای مهارتآموزی زمینه را برای تعطیلی بنگاههای کمبازده و حرکت نیروی کار به سمت فعالیتهای با بهرهوری بالاتر فراهم میکرد. به عبارت دیگر امنیت اقتصادی مقاومت کارگران و کارمندان نسبت به تحولات اقتصادی را کاهش میدهد. آموزش و بهداشت دولتی و با کیفیت قابل قبول هم تا حد زیادی به افزایش کیفیت نیروی کار کمک کرد. مخارج حمایتی و اجتماعی دولت معمولا بهعنوان یک بار اضافه یا در بهترین حالت یک وظیفه اخلاقی که بعضا در مقابل رشد اقتصادی قرار میگیرد، تلقی میشود. مساعدتهای اجتماعی، بیمههای تامین اجتماعی و بیمه بیکاری، آموزش، بهداشت و مسکن دولتی از جمله اجزای نظام رفاهی یک کشور هستند که در بیشتر اوقات به چشم هزینه دیده میشوند. فارغ از اینکه بسیاری از این هزینههای اجتماعی مانند هزینههای مربوط به آموزش و بهداشت با ارتقای نیروی انسانی کشور به رشد اقتصادی کمک میکنند، همانطور که اشاره شد مسیرهای هوشمندانه و مستقیمتری هم برای پیوند زدن سیاستهای اجتماعی به سیاستهای اقتصادی وجود دارد.
نظام رفاهی توسعهگرا با الهام از مفهوم دولت توسعهگرا در پی پیوند سیاستهای اجتماعی دولت به توسعه اقتصادی و تغییر ساختاری است. در این رویکرد سرریزهای سیاستهای اجتماعی برای رشد و توسعه اقتصادی اهمیت پیدا میکند. همانطور که توسعه اقتصادی برای دولتهای توسعهگرا اولویت دارد، رویکرد نظام رفاهی توسعهگرا نیز بهصورت هدفمند و انتخابی به آن سیاستهای اجتماعی توجه دارد که بهطور مستقیم به توسعه اقتصادی کمک میکند. برای مثال در دوران رکود و بحران اقتصادی میتوان از طریق مشاغل عمومی نه تنها با بیکاری مبارزه کرد، بلکه به بعضی اهداف اقتصادی و محیط زیستی مهم هم رسید.
وقتی روزولت در مارس۱۹۳۳ به قدرت رسید، ۵۰درصد از نیروی کار آمریکا بیکار یا کمکار بودند. یکی از برنامههای میثاق جدید فرانکلین روزولت در دوران رکود بزرگ ایالات متحده، برنامه «دیوار بزرگ درختی» برای کاهش سرعت بادهای ایجادکننده ریزگردها بود. از سال۱۹۳۵ تا ۱۹۴۲، «سپاه درختکار» فرانکلین دلانو روزولت - سپاه حفاظت مردمی و اداره پیشرفت کار- بیش از ۲۲۰ میلیون درخت در منطقهای به طول ۱۳۰۰مایل کاشت که دشتهای بزرگ از کانادا تا تگزاس را به دو نیم کرد.
«بزرگترین وظیفه اصلی ما این است که مردم را سر کار بگذاریم.»
سخنرانی افتتاحیه روزولت؛ ۴مارس۱۹۳۳
بسیاری از کارشناسان توفان ریزگردها را یکی از بزرگترین بلایای زیستمحیطی تاریخ میدانند. دههها کشاورزی بیملاحظه به محیط زیست باعث ایجاد توفان ریزگردها تا حدی شد که خاک دشتهای بزرگ تا واشنگتن و سایر شهرهای شرقی و حتی کشتیهای حاضر در اقیانوس اطلس مینشست. روزولت یک جنگلبان باتجربه بود و برای بهبود املاک خود در هاید پارک نیویورک، درخت کاشت، بهعنوان قانونگذار ایالتی و فرماندار نیویورک، سیاستهای جنگلکاری را بهعنوان راهی برای خارج کردن زمینهای نامناسب کشاورزی از تولید وضع کرد.
با اینکه او به نقش مالکیت خصوصی در رفاه اجتماعی واقف بود، ولی رویکرد عملگرایانهای در قبال بحران محیطزیستی دشتهای وسیع اتخاذ کرد و به آن بهعنوان یک مساله اقتصادی و امنیت ملی پاسخ داد. پروژه ایالتی درختکاری در دشتها بین سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۴۲ هزاران شغل برای کارگران بیکار از طریق CCC و WPA ایجاد کرد و تقریبا ۱۹۰۰۰مایل کمربندهای حفاظتی مقطع در ۳۳۰۰۰مزرعه جداگانه ایجاد کرد. این برنامه در ابتدا بهعنوان یک برنامه ۱۰۰میلیون دلاری برای ایجاد «بادگیرهای عمومی» در نظر گرفته شده بود. پس از اینکه کنگره از ارائه تمام وجوه درخواستی خودداری کرد، به یک برنامه همکاری بین مالکان خصوصی و دولت تبدیل شد. هزینه نهایی آن کمتر از ۱۴میلیون دلار بود. همانطور که مشاهده میکنید روزولت با پیوند مساله بحران اقتصادی و بیکاری بزرگ۱۹۳۰ به مساله ریزگردها و بحران محیطزیستی و کشاورزی یکی از بزرگترین پروژههای محیطزیستی تاریخ این کشور را رقم زد. در ایران هم مسائل متعددی وجود دارد که زمینه پیوند سیاستهای اجتماعی با اهداف اقتصادی و محیطزیستی را فراهم کرده است.
برای مثال در همین مورد ریزگردها، میتوان با الهام از سپاه درختکار روزولت با استفاده از توان نیروهای مسلح یا بهکارگیری نیرویهای بومی طرح درختکاری گسترده برای حل بحران ریزگردها و همچنین اشتغالزایی مولد را کلید زد. چنین طرحی میتواند پیوندهایی برای ارتقای صنعت کشاورزی و همچنین استفاده از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان (روشهای کاشت و داشت انبوه درخت) را نیز در خود جای دهد.