یادداشت
میوهای که اروپا را نجات داد!
ناتان نان به همراه نانسی کیان در این مقاله شواهدی از اثرات بلندمدت افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی بر درگیری ارائه میدهند. آنها یک مجموعه داده دیجیتالی و جغرافیایی جدید از نبردها در اروپا، خاور نزدیک و شمال آفریقا ایجاد کردند که دوره بین ۱۴۰۰ تا ۱۹۰۰ پس از میلاد را پوشش میدهد. برای تغییر در بهبودهای دائمی در بهرهوری کشاورزی، از معرفی و ورود سیبزمینی از قاره آمریکا به دنیای قدیم از کلمبیا استفاده کردند. نتایج نشان میدهد که ورود سیبزمینی بهطور دائمی درگیریهای داخلی را برای تقریبا دو قرن از ۱۷۰۰ به بعد کاهش داد.
درک رابطه بین افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی و درگیری، یک سوال اصلی برای اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه است. حجم وسیعی از ادبیات توسعه شواهد مهمی ارائه میکند که شوکهای بهرهوری گذرا باعث کاهش تعارض میشوند. با این حال، شواهد بسیار کمتری در مورد تاثیر افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی وجود دارد. با توجه به اینکه توسعه اقتصادی و تغییر در سطح تعارض، هر دو فرآیندهای بلندمدت هستند و رشد اقتصادی از نظر تاریخی با افزایش دائمی بهرهوری کشاورزی مشخص شده است، توجه به این رابطه بلندمدت از اهمیت بسیاری برخوردار است.
در اقتصادهای کشاورزی معمول جوامع تاریخی و کشورهای کم درآمد امروزی، افزایش بهرهوری کشاورزی میتواند به دلایل مختلفی بر تعارض تاثیر بگذارد. از یکسو، بهبود بهرهوری کشاورزی میتواند درگیری را کاهش دهد. بهعنوان مثال، میتواند نیاز به زمین و رقابت بر سر کنترل آن را کاهش دهد. بهطور مشابه، افزایش بهرهوری کشاورزی میتواند دستمزدهای واقعی و هزینه فرصت خشونت را افزایش دهد. اما از سوی دیگر، در دسترس بودن غذای ارزان میتواند هزینه نگهداری ارتشهای بزرگ را کاهش دهد که همین مساله میتواند موجبات افزایش خشونت و درگیری را فراهم آورد. بنابراین اثرات خالص از قبل مبهم هستند و اینکه آیا بهبود بهرهوری کشاورزی باعث کاهش تعارض میشود یا خیر، در نهایت یک سوال تجربی است. مطالعه نویسندگان مورد اول را تایید میکند. تحلیل آنها دوره ۱۴۰۰ تا ۱۹۰۰ را بررسی میکند، زمانی که کشاورزی از نظر اقتصادی مهمتر از دوره پس از ۱۹۰۰ بود. آنها با دیجیتالیسازی دادهها و تقسیم زمینهای اروپا به شبکههای ۴۰۰ در ۴۰۰ کیلومتر اثر ورود سیبزمینی به اروپا در سالهای پس از ۱۷۰۰ برای زمینهای مناسب و زمینهای نامناسب برای کشت برای کاهش تعارض را برآورد میکنند.
نتایج نشان میدهد که افزایش بهرهوری کشاورزی ناشی از معرفی سیبزمینی بهطور چشمگیری باعث کاهش تعارض میشود. کاهش نسبی تضاد بلافاصله پس از معرفی و ورود شروع شد و در طول زمان ادامه یافت. بهطور متوسط، افزایش یک انحراف استاندارد در کشت سیبزمینی باعث کاهش تعارض با ۲۶/ ۰ انحراف استاندارد شد. اگرچه ورود و کشت سیبزمینی در برخی نواحی اروپا مانند انگلستان بسیار زودتر از سال۱۷۰۰ بود؛ اما نویسندگان، این سال را بهعنوان سال مبنای مقایسه انتخاب کردهاند. نکته قابل توجه دیگر این است که زمانی که واحد تجزیه و تحلیل را به شبکههای بزرگتر، مانند ۸۰۰ در۸۰۰ کیلومتر(تقریبا به اندازه فرانسه امروزی) گسترش میدهیم، نتایج مشابه است. در بافت تاریخی و اقتصادهای کشاورزی امروزی (زمانی که اقتصاد عمدتا کشاورزی است)، درگیریها اغلب برای بهدست آوردن کنترل زمین که یک منبع کلیدی در تولید کشاورزی است، صورت میگرفت.
تضادهای موجود در مطالعه حاضر شامل تضادهای بین انواع مختلف بازیگران است. همانطور که تیلی توضیح میدهد، مردم عادی اسلحه در اختیار داشتند و اشراف از حق قانونی برای به راه انداختن جنگهای خصوصی در بسیاری از نقاط جهان قدیم و در طول تاریخ برخوردار بودند. در عمل، این به آن معنی است که درگیریهایی که بررسی میشود شامل درگیری بین دهقانان، اشراف یا حاکمان مستقل در هر ترکیبی میشود. درگیریها اغلب شامل دو بازیگر میشوند؛ اما میتوانند شامل بیش از دو بازیگر نیز باشند. جنگ در دوران قرون وسطی و پیش از صنعتی شدن یک فعالیت بسیار فصلی بود، با خصومتها معمولا در طول زمستان متوقف میشد؛ اما با شروع هوای گرم در بهار دوباره شروع میشد. این نشان میدهد که انگیزه خشونت ممکن است نسبت به دستمزد کشاورزی بسیار حساس بوده باشد. این باعث میشود تا از مکانیزم هزینه فرصت در چارچوب تحلیلی مقاله استفاده شود.
سیبزمینی بومی آمریکای جنوبی است و در جریان مبادلات کلمبیا از طریق اروپا به نیمکره شرقی آمده است. پس از ورود به قرن شانزدهم، در ابتدا به عنوان یک کنجکاوی عجیب و غریب به جای یک محصول خوراکی در نظر گرفته شد. یکی از نخستین گزارشها از کشت گسترده سیبزمینی مربوط به انگلستان در دهه۱۶۹۰ است؛ جایی که سیبزمینی بهعنوان مکمل نان استفاده میشد. در اواخر قرن۱۸، سیبزمینی به یک محصول مزرعه مهم در کشورهایی مانند فرانسه، اتریش و روسیه تبدیل شده بود. هنگامی که اروپاییها شروع به کشت سیبزمینی کردند، به سرعت به سایر نقاط جهان قدیم توسط دریانوردان اروپایی که آن را به بنادر در سراسر آسیا و آفریقا حمل میکردند، گسترش یافت.
سیبزمینی کالری بیشتری در هر هکتار زمین نسبت به محصولات اصلی از قبل موجود مانند گندم، برنج یا جو فراهم میکند. سیبزمینی همچنین غنی از ریزمغذیها و فقط فاقد ویتامینهای A و D است. در واقع، انسانها میتوانند رژیم غذایی سالمی از مصرف سیبزمینی داشته باشند که فقط با لبنیات تکمیل شده است که حاوی دو ویتامینی است که سیبزمینی تامین نمیکند. همچنین سیبزمینی نسبت به محصولات اصلی موجود در آب و هوای سرد مقاومتر است. بنابراین در دسترس بودن سیبزمینی به اروپاییها این امکان را داد که بهرهوری زمینهای کشاورزی موجود را افزایش دهند و همچنین در آبوهوای سردتر در قطعات حاشیهای از زمین به تولیدات کشاورزی بپردازند. نان و کیان در حمایت از این ادعا که ورود این محصول باعث افزایش بهرهوری کشاورزی شد، دریافتند که معرفی سیبزمینی بهطور قابل ملاحظهای باعث افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی شد. نقشه جغرافیایی زمینهای مناسب برای کشت سیبزمینی نشان میدهد که اکثر نواحی اروپا بر خلاف خاورمیانه یا شمال آفریقا بیشتر مستعد کشت و پرورش این محصول بوده است.