کلان داده، ثروتی ملی یا ابزار جهانی شدن؟
این عصر جهشیافته، توفان گسترده و مهیبی از تغییرات شگرف بهدنبال خواهد آورد که دستاورد آن، دگردیسی در شیوه آموزش، اشتغال، دادوستد و اقتصاد، ارتباط و سایر ابعاد مختلف زندگی خواهد بود. در واقع آنچه در این یکسال اخیر، تحتتاثیر همهگیری کووید-۱۹ در همه این عرصهها شاهدش بودیم درواقع تنها از نتایج سحر است و بدون شک تحولات و زیروزبرهای اساسی هنوز در راه است. تغافل بزرگی خواهد بود اگر چشم بر وقوع این انقلاب، در آیندهای نه چندان دور ببندیم چراکه تغییرات همین یکسال اخیر را میتوان و باید طلیعه و پیشقراول دگردیسی سبک و نوع زندگی انسان احتمالا در دهههای نزدیک خودمان قلمداد کرد همین دهه ۱۴۲۰ یا حتی ۱۴۱۰؛ در چنان دنیایی پرسشی که طرح آن به دور از هرگونه نگاه سیاستزده ضروری بهنظر میرسد، آن است که این دادهها و این صنعت، صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در پارادایم جدید باید یا میتواند از منظر مالکیت و ساختار ملی باشد یا جهانی؟
به این ترتیب میتوان انتظار داشت که دادهها در عصر جدید ارزشی به مثابه منابع مهم هر کشور را دارند. از این رو میتوان اندیشید که آیا کلاندادههای ایران در سال ۱۳۹۹ ارزش کمتری از صنعت نفت در سال ۱۳۳۲ دارد؟ رفتار اپل، ادوبی، گوگل و حتی شرکتهای هندی و چینی در همین یکی، دو سال اخیر که مردم ایران گرفتار تحریمهای شدید و ظالمانه هستند، بهروشنی گواه بطلان این خوشخیالی است. مگر نه اینکه همین شرکتها که میلیاردها دلار و ین و یورو صرف انجام مسوولیتهای اجتماعی و محیطزیست و حفاظت از گونههای محیطزیست میکنند، در سختترین و تاریکترین روزهای قرن اخیر و در اوج شیوع کرونا، بیاجازه در گوشی تلفنهمراه تکتک ایرانیان سرک کشیده و اپلیکیشنهای تاکسی اینترنتی، سلامت و بهداشت، خرید و پرداخت آنلاین ایرانی و نظایر آن را بدون اجازه حذف و غیرفعال کرده و میکنند؟!
علاوه بر آن، اکنون و دقیقا اکنون که روزنههای امید برای فروپاشی حلقه محاصره اقتصادی نمایان شده، تاثیر نحوه تعامل، مواجهه و ورود به عصر و شرایط جدید در زندگی و آینده خود و فرزندانمان بسیار و ماندگار خواهد بود. درحالحاضر که وضعیت صنایع بهویژه صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشور، بهدلایل مختلف شکننده بوده و ساختن و نوسازی و مدرنسازی شبکهها و سامانهها به مساله اساسی در ذهن مدیران و تصمیمگیران تبدیلشده است، باید مختصات و واقعیات روابط سیاسی و بینالملل را بهطور خیلی دقیق و شجاعانه در صورتمساله بازسازی، نوسازی و مدرنسازی صنایع قرار داد. در شرایط فعلی، باید تعامل با شرکتهای توانمند بینالملل را نه بر پایه اشتیاق، نیاز و عطش شدید و نه براساس قهر، کینه و ترس و دوری بنا نهاد؛ یعنی نه براساس وادادگی و اعتماد سازمان، شرکت و کشور را در مخاطره استیصال شرایط پس از تحریمهای احتمالی آتی رها کرد و نه براساس اجتناب و احتراز، همه چرخها را از نو خلق کرد. مدیران در شرایط کنونی، باید با نگاه راهبردی به مالکیت کلاندادههای ملی و با آشنایی و تسلط بر حقوق و تعهدات قانونی، قراردادی و حقوقی، منافع ملی را مهمترین چراغ و راهنمای خود قرار داده و تعاملات خود را نه بر پایه اعتماد که بر پایه راستیآزمایی، انتقال دانش و فناوری، سرمایهگذاری مشترک، سود در برابر سود و خسارت در برابر خسارت با تضامین اجرایی و لازمه بنا نهند.