نفت نیجریه؛ موانع و فرصتها
آفریکاداتکام به نقل از جوئل بارکر مینویسد؛ «نه گفتن به یک ایده جدید بسیار آسان است. به هر حال، ایدههای جدید باعث تغییرشده و وضع موجود را دگرگون میکنند. تفکرات جدید مردم را از مناطق امن خود خارج و عدماطمینان ایجاد میکنند... بهعلاوه، انجام کارها به روشی که همیشه انجام دادهایم بهمراتب سادهتر است؛ کار کمتر، شاید و البته قطعا پرهزینهتر.» با این حال، واقعیتهای اقتصادی کنونی نیجریه، انگیزهای برای دگرگونی ریشهای در مبحث هزینههای عملیاتی اکتشاف و حفاری نفت آن ایجاد میکند. نجات اقتصاد آسیبدیده این کشور از لبه پرتگاه، در وهله نخست، نیازمند بهبود اساسی کارآیی در صنعت نفت این کشور است. کاهش تولید روزانه و کاهش قابلتوجه درآمدهای ارزی و ذخایر خارجی، ضرورت کاهش هزینه واحد هر بشکه نفت تولیدشده را ایجاب میکند. به بیان سادهتر، «خوب» امروز، به اندازه کافی خوب نیست. آینده متعلق به کسانی است که با فوریت و آیندهنگری عمل میکنند.
عملیاتهای بالادستی موفقیتآمیز در حوزه اکتشاف و استخراج، مبتنی بر توانایی متعادلکردن سهگانه هزینه، زمانبندی و تولید و به حداکثر رساندن راندمان است، یعنی تولید بیشترین بشکههای نفتی با سریعترین روش ممکن و ارزانترین هزینهکرد در ابعاد اجرایی و عملیاتی. بهبود فزاینده در راندمان تحویل چاه (حفاری و تکمیل) در ایالاتمتحده مشخصه رونق نفت شیل است که عملا در سال۲۰۰۷ آغاز شد. افزایش بهرهوری هزینههای چاه را به میزان یکسوم و هزینه هر بشکه را ۷۵درصد در دهه بین ۲۰۰۷ و ۲۰۱۷ کاهش داد؛ در واقع آمریکا در این دوره به یک نیروگاه نفت و گاز تبدیل شد، تولید شیل ایالاتمتحده را دوبرابر و کل تولید روزانه نفت را سهبرابر کرد. در نیجریه، صنعت نفت و گاز بزرگترین سهم درآمدی در اقتصاد این کشور را دارد، اما تولید از سال۲۰۱۰ تا به امروز ۴۰درصد کاهش یافتهاست. کاهش تولید نفت، چالشهای عمده درآمدی را ایجاد و بحرانهای مزمن و کلان اقتصادی را در کوتاهمدت تا میانمدت تشدید میکند. کاهش هزینههای تولید واحد با کاهش هزینههای تحویل چاه، فرصتی مغتنم برای افزایش درآمد دولت و کاهش کسری مالی آن است. از سویی دیگر، حفاری بهعنوان پیچیدهترین، پرهزینهترین و در عین حال، تخصصیترین فعالیت توسعه بالادستی که بهراحتی تا ۶۰درصد از فرآیند توسعه میدان نفتی را تشکیل میدهد، فرصتی منحصربهفرد برای کاهش هزینه تولید نفت خواهد بود. به همیندلیل در اوایل دهههشتاد، مهندسان حفاری و سایر پرسنل فعال در دریای شمال بریتانیا نیاز به یادگیری از یکدیگر و مقایسه عملکرد حفاری یکدیگر را تشخیص دادند.
این منجر به تشکیل باشگاه «مرور عملکرد حفاری»(DPR) در سال۱۹۸۹، یک مرجع و معیار حفاری، شد. بهطور کلی، تا ۶۰درصد از زمان حفاری صرف زمان غیرمولد(NPT) و ناکارآمدیها میشود که در اصطلاح حفاری بهعنوان زمان ازدست رفته نامرئی(ILT) شناخته میشود. هزینه ILT که عاملی نامرئی است برای صنعت نفت نیجریه میلیاردها دلار در سال هزینه دارد، بنابراین بهبود عملکرد حفاری، عاملی برای کاهش هزینه تولید نفت است. هزینههای کمتر حفاری باعث تحریک بیشتر فعالیتهای حفاری میشود که به نوبه خود باعث افزایش تولید و کاهش هزینههای تولید واحد میشود.
بنا بر این گزارش، عملکرد حفاری در نیجریه مملو از ناکارآمدیها است. یک معیار شاخص از یک پروژه حفاری معمول در نیجریه و یک چاه مشابه در آمریکایشمالی، عملکرد بهشدت ضعیف را در نیجریه نشان میدهد که بر اساس تعداد روز موردنیاز برای حفر چاه ۱۰هزار فوتی اندازهگیری میشود. تحویل یک چاه ۱۰هزار فوتی که بهطور معمول ظرف تنها ۱۰روز در ایالاتمتحده یا کانادا انجام میشود، ممکن است تا ۸۵روز در نیجریه طول بکشد. گمان میرود این نابرابری زمانی، دلیل اصلی بالابودن هزینه تحویل چاه در نیجریه باشد. مدت زمان نامتناسب و طولانی تحویل چاه، زمان عرضه محصول به بازار را به تاخیر میاندازد (تولید معوق و چاههای پرهزینه تعداد فرصتهای سودآور را کاهش میدهد که به نوبه خود فعالیتهای دکل حفاری و تقاضا برای خدمات مرتبط را کاهش میدهد.) طبق برآوردها، صنعت نفت نیجریه حدود ۱۱.۴میلیارد دلار برای تولید ۱.۲۵میلیون بشکه در روز و تقریبا ۶میلیارد دلار برای حفاری چاه هزینه میکند. شکاف عملکردی ۳۰درصدی بین هزینههای مجاز(بودجه) و هزینههای واقعی، همانطور که از تجزیه و تحلیل چاههای نفت نیجریه بهدست آمده، نشاندهنده یک فرصت ایجاد ارزشافزوده ۱.۸میلیارد دلاری در سال برای این کشور نفتخیز است. پیگیری بیوقفه ارتقای راندمان در تحویل چاه با ایجاد شاخصهای کلیدی آغاز میشود که باید با دقت ردیابی شوند که در پایان، نشانهای از عملکرد و روند کارآیی حفاری را ارائه میدهد.